در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
به گزارش جامجم، سردار حسین رحیمی، فرمانده انتظامی تهران بزرگ دیروز در جمع خبرنگاران گفت: از نیمهشب جمعه 24 آذر تاروز چهارشنبه ماموران در نقاط مختلف پایتخت، ششمین مرحله از طرح رعد را که مقابله با قاچاقچیان، سارقان و مالخران بود به اجرا گذاشتند.ماموران 287 مخفیگاه و پاتوق سارقان و مالخران را از چندی قبل شناسایی کرده بودند که با این عملیات 12 باند سرقت متلاشی شد .
وی افزود: در مجموع 487 سارق، قاچاقچی و مالخر در این عملیات شناسایی و بازداشت شدند و در بازرسی از مخفیگاه آنها اموال سرقتی متعددی کشف شد. تحقیقات اولیه ماموران نشان میداد بخش زیادی از افراد بازداشت شده دارای سوابق متعدد کیفری بودهاندکه دوباره بازداشت شدند.
فرمانده انتظامی تهران بزرگ ادامه داد: همچنین ماموران 119 دستگاه خودروی سواری، 83دستگاه موتورسیکلت و 103 دوچرخه سرقتی را از مخفیگاه متهمان همراه 12 قبضه سلاح گرم و تعدادی سلاح سرد از جمله شمشیر، قمه و چاقو کشف کردند. ارزش اموال سرقتی کشف شده بیش از هشت میلیارد تومان برآورد شده است.رحیمی خاطرنشان کرد: ماموران 296 خردهفروش موادمخدر را که اعضای یک باند حرفهای در میان آنها بود نیز بازداشت کردند. در این عملیات 146 کیلوگرم انواع موادمخدر کشف شد که صد کیلوگرم آن متعلق به همین باند سابقهدار بود. از قاچاقچیان کالا نیز هفت میلیارد تومان انواع کالای قاچاق کشف شد. رحیمی درباره دستگیری باند 9 نفره اسید پاشی نیز گفت: این افراد در قالب یک باند در محدوده خاک سفید اقدام به اسیدپاشی روی چند دستگاه خودرو کرده و با این روش این خودروها را تخریب کرده بودند که تحت تعقیب قرار گرفته و هر 9 نفر بازداشت شدند. چند مورد اسیدپاشی روی خودروها در دیگر نقاط شهر تهران داشتیم که ماموران متهمان این پروندهها را نیز دستگیرکردند. تحقیقات از افراد بازداشتشده نشان میداد آنها و حتی اعضای باند 9نفره انگیزهشان از این اقدامات فقط انتقامگیری شخصی یا نزاع و درگیری خیابانی بوده است.
دردسر نگهداری اموال سرقتی
مرد 52 ساله به نام وحید، خود را بیگناه میداند. میگوید ضایعات جمع میکند و تا به حال پایش به کلانتری باز نشده، اما فریب دوستش را خورده و اجازه داده دزدی سابقهدار اموال سرقتیاش را در انباری که او ضایعاتش را نگهداری میکرده بگذارد که همین باعث شده او به دردسر بیفتد و بازداشت شود.
با مرد سارق چطور آشنا شدی؟
من او را نمیشناختم و برای اولین بار یک ماه پیش ملاقاتش کردم. من ضایعات جمعآوری میکردم و آن را در یک انبار اجارهای میگذاشتم و روزهای بعد میفروختم. دوستم به من نگفت مردی که اموالی از جمله لاستیک و ضبط و پنل خودرو را میخواهد به انبار من بیاورد ، سارق است. اگر اینطور بود او را به انبار راه نمیدادم که به دردسر بیفتم.
چقدر پول بابت نگهداری اموال دزدی گرفتی؟
او یکی دو روز در میان اموال را میآورد و در انبار میگذاشت و چند روز بعد میآمد و برخی اموال را میبرد. بابت هر بار که اموال را میآورد و به من در انبار میسپرد 200 هزار تومان میپرداخت. فکر نمیکردم اموال سرقتی باشد، خیال میکردم مال خودش است.
چطور ماجرا لو رفت؟
چند روز پیش ماموران برای سرکشی به انبار آمدند که بعد از بررسی متوجه شدند اموالی که آن مرد در انباری گذاشته سرقتی است و من بازداشت شدم. بعد از آن من نام و نشان آن مرد را دادم که او دستگیر شد. در ادامه
متوجه شدم او دزدی سابقهدار است که فقط لوازم داخل خودرو سرقت میکند.
زخمهای دعوا، مرا رها نمیکند
سعید، 24 بهار از زندگیاش گذشته است. بلوز و شلوار یکدست سفید پوشیده و تا دوره راهنمایی بیشتر درس نخوانده است. روی سرش آثارچاقو دیده میشود که یادگار جرایمش است.
سابقه داری؟
بله. چهار بار به خاطر دعوا و درگیری خیابانی به زندان افتادم. هر بار چهار ماهی در زندان بودم.
چرا؟
همهاش به خاطر دعوا و درگیری بوده است. مدام فریب دوستانم را میخوردم و به هواخواهی از آنها وارد دعوا و درگیریشان میشدم. زخمی شدم یا زخمی کردم. حتی در مغازهای کار میکردم که صاحب مغازه به خاطر اینکه من فردی خشن بودم و دعوا میکردم و پایم به کلانتری باز میشد، اخراجم کرد.
بعد چه شد؟
من بعد از آن، کار درستی نداشتم و کارهای مختلف انجام میدادم.
چرا دست از دعوا برنمیداشتی؟
من سعی میکردم دعوا نکنم، اما دوستانم دوباره مرا به دعوا و هواخواهی میکشاندند.
آثار زخمهای روی سرت برای چیست؟
آثار و یادگاری دعواهایی است که انجام دادم.
این بار برای چه بازداشت شدی؟
باور کنید این بار دعوا نکردم. خانه دوستم بودم که او را به خاطر موادمخدر دستگیر کردند. مرا هم که در آنجا بودم بازداشت کردند. چهرهام و زخمهای روی سرم مرا پیشانی سفید کرده است. من دست از دعوا برداشتهام اما به خاطر آثار شرارتهایی که قبلا انجام دادم مرا رها نمیکنند.
مخترع هستیم !
حسن 36 ساله و محمد 26 ساله، عمو و برادرزادهاند. عنوان پلیس را جعل کرده و با این ترفند سرقت میکردند. مدعیاند مخترع هستند و دستگاه جلوگیری از آلایندگی هوا و دستگاه بتون چندکاره را اختراع و ثبت کردهاند اما چون پولی برای سرمایهگذاری نداشتند به کار خلاف روی آوردهاند.
محمد چرا با لباس سربازی، سرقت میکردی؟
من تعمیرکار خودرو بودم اما صاحب مغازه میگفت باید سربازی بروم در غیر این صورت نباید در آنجا کار کنم. کارم را موقت رها کردم. از سال 91 در نیروی دریایی خدمت میکردم اما طاقت و تحمل دوران خدمت سربازی را نداشتم. به همین خاطر پنج بار از پادگان فرار کردم و هر بار بعد از مدتی بازداشت میشدم و دوباره به پادگان باز میگشتم. به همین خاطر سربازیام پنج سال طول کشید .
کدامیک ایده سرقت را مطرح کردید؟
ایده سرقتها را عمویم داد. او جلوبندی کار خودرو بود که به خاطر مشکلاتی از کار بیکار شده بود. هردو کار درستی نداشتیم. یک شب من خانه عمویم بودم او خوابش نمیبرد. مدام راه میرفت و بلندبلند فکر میکرد تا این که یک دفعه به ذهنش خطور کرد تحت پوشش مامور سرقت کنیم.
بعد چه شد؟
با او همراه شدم و از 15 مرد افغان پول و گوشی سرقت کردیم.
حسن تو سابقه کیفری داری؟
خیر . برای اولین بار است که دستگیر شدم.
قبلا سرقت کردی؟
بله. یک بار، آن هم زمانی که دوره خدمت سربازی بودم. یک روز خودم را به بیماری زدم و از پادگان بیرون رفتم. آن روز کل آسایشگاه و نیز اتاقهای مافوقهایمان را جستوجو کردم. هر چه پول بود سرقت کردم و بعد به درمانگاه رفتم تا کسی به من شک نکند. بعد از یک هفته کمکم شروع کردم به خرج کردن پولها و کسی متوجه ماجرا نشد .
لباس و تجهیزات پلیسی را از کجا آوردی؟
من یک ست کامل لباس پلیسی خریدم، همراه بیسیم و سلاح اسباببازی. مهرهایی که از من کشف شده قبلا برخی را خودم درست کرده و برخی را خریده بودم . اما ازآن استفاده نکردم.
چرا با جعل عنوان پلیس سرقت میکردی؟
من از کودکی شیفته لباس پلیسی بودم. از طرفی مردم با دیدن پلیس براحتی به او اعتماد میکردند، همین باعث میشود مردم فریب ما را خورده و در دام ما گرفتار شوند.
چطور دزدی میکردید؟
من یک پراید داشتم. برخی مواقع صبحها، گاهی عصر یا شبها من لباس نظامی و برادرزادهام لباس سربازی خودش را به تن میکرد. در خیابانهای تهران در رفت و آمد بودیم. اتباع افغان را شناسایی و از آنها پرسوجو میکردیم. اگر مدرک اقامتی نداشتند، آنها را بازداشت کرده و با بستن دستانشان این افراد را داخل خودرو انداخته و با خود میبردیم.
بعد چه میکردید؟
ساعاتی آنها در خودرویمان بودند. بعداز بازرسی بدنی گوشی و پولهایشان را سرقت کرده و رهایشان میکردیم. با این ترفند از 15 تبعه افغان سرقت کردیم.
دزدیهای دیگری هم داشتید؟
بله. درخیابان ها اگر متوجه تصادف خودروها میشدیم به سمت رانندگان میرفتیم و وانمود میکردیم پلیس هستیم و میتوانیم کروکی تصادف آنها را ترسیم کنیم. بعد، از آنها مدارک شناسایی میخواستیم، اگر راننده کارت خودرو و گواهینامه همراهش نداشت، او را به گوشهای میکشاندیم و از وی صد تا 500هزار تومان پول میگرفتیم. بعد کروکی دروغین میکشیدیم و از آنها میخواستیم چند روز دیگر برای پیگیری پروندهشان به کلانتری بروند.
واقعا مخترع هستی؟
بله. من و برادرزادهام و برادر دیگرم، دستگاه جلوگیری از آلایندگی هوا و دستگاه بتونساز چندکاره را طراحی کرده و آن را حتی به ثبت رساندیم. اما نتوانستیم سرمایهگذار پیدا کنیم و کارمان بینتیجه ماند. میخواستیم سرقت کنیم تا هم هزینه زندگیمان را تامین کنیم و هم پولی دستوپا کنیم تا اختراعاتمان را به مرحله تولید برسانیم. اما ماجرای دزدیهایمان لو رفت و دستگیر شدیم.
سرقت خوراکی از اداره مالیات
امیر 42 ساله است. شاطر نانوایی بود اما اعتیادش به شیشه باعث شد که همسر و فرزندش را از دست بدهد و از یک سال پیش نیز کارش را از دست داد. لباسهای پاره، موهای ژولیده و دندانهای زرد و ریختهاش داد میزندکه او
معتاد است.
به چه اتهامی دستگیر شدی؟
سرقت.
چی سرقت کردی؟
فقط یک کارتن انواع خوراکی متعلق به کارکنان طبقه دوم یکی از ادارههای مالیات شمال تهران را سرقت کردم. آن شب در حال پرسه زدن در کوچه بودم که خودم را روبهروی کوچه اداره مالیات دیدم. همین که به ساختمان نگاه کردم، متوجه شدم که پنجره طبقه دوم باز است.
بعد چه شد؟
به هر سختی بود خودم را به آن طبقه دوم رساندم و داخل آنجا شدم. هیچکس داخل آن طبقه نبود. گرسنه بودم. رفتم برای خودم کمی از بیسکوبیتها را خوردم. نسکافه نوشیدم. میوه و کمی غذا داخل یخچال آنجا بود که خوردم. لباس مردانهای آنجا بود که آن را برداشتم و پوشیدم. بعد با گوشی تلفن همراهم از خودم عکس سلفی گرفتم. آنجا خیلی خوب و گرم بود.
آن شب در ساختمان ماندی؟
آنقدر خوراکی خورده بودم که خیلی خوابم آمد و دو شب آنجا ماندم. ساعت 4 صبح شنبه که شد قبل از آمدن کارمندان به همه اتاقها و کمدهای کارکنان اداره مالیات سرکشی کردم و هر چه مواد خوراکی، بیسکوبیت، نسکافه و قهوه داشتند را داخل یک کارتن ریختم و از همان پنجره پایین آمدم. تا یک هفته از آن خوراکیها استفاده
میکردم.
چطور بازداشت شدی؟
چند روز پیش دوباره به همان اداره مالیات رفتم تا شاید بتوانم از آنجا سرقت کنم که نگهبان آنجا، مشکوک شد و به پلیس زنگ زد. با آمدن ماموران
بازداشت شدم.
سناریوی سرقت ساختگی
مهدی، فرید و رضا سه دوست بودند که با هم در یک شرکت ساخت رنگ و وسایل نقاشی ساختمان کار میکردند. یک روز تصمیم گرفتند در جریان سرقتی ساختگی 500میلیون تومان از پولهای شرکت را سرقت کنند که بعد از سرقت فقط 21 میلیون تومان بهدست آوردند.
سابقهداری؟
خیر. حتی اعتیاد ندارم. من به دلایلی از شرکت اخراج شدم و هزینه زندگیام بدرستی تامین نمیشد به همین خاطر در این سرقت شرکت کردم.
طراح نقشه سرقت پولهای شرکت چه کسی بود؟
فرید؛ او تحصیلدار بود. همیشه پولهای زیادی را برای شرکت جابهجا میکرد. چند هفته پیش سراغ و من رضا که هنوز تو شرکت کار میکرد، آمد. میگفت بدهیهایش به بانک زیاد شده و هر چه پول میگیرد قسط میدهد و پول کمی برایش میماند. ما دو نفر هم بدهی مالی داشتیم، تصمیم گرفتیم با او همراه شویم.
شیوه سرقت چطور بود؟
او میگفت 500 میلیون تومان پول میخواهد جابهجا کند اما اینطور نبود و آن روز فقط 21 میلیون تومان پول همراهش بود. طبق نقشهمان من یک میلیون تومان پساندازم را دادم و از مردی کلت خریدم. آن دو با هم پول را از بانک گرفتند و درخیابان حرکت کردند. درادامه من با موتورم آنها را تعقیب کرده و با یک تصادف ساختگی و تهدید سلاح کیف پر از پول را دزدیدم و فرار کردم. آنها رفتند و شکایت دروغین در دادسرا مطرح کردند.
با پولهای دزدی چه کردی؟
داخل کیف را که باز کردم دیدم به جای 500 میلیون، فقط 21 میلیون تومان پول است. هفت میلیون خودم برداشتم و 14 میلیون تومان را به رضا و فرید دادم.
با پول سرقتی چه کردی؟
پولها را از ترس همسرم در راه پلهمان پنهان کردم. بعد از چند روز پنج میلیون تومان آن را برداشتم و به چند نفری که بدهی داشتم دادم. بقیه را نیز هزینه زندگیام کردم. پشیمانم ای کاش فریب فرید را نمیخوردم.
چطور بازداشت شدید؟
فرید و رضا که شکایت کرده بودند، برای تحقیقات به پلیس آ گاهی رفتند و در جریان تحقیقات اظهارات ضدونقیض گفتند که باعث شد ماجرا لو برود.
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد