فرزند فرمانده حسین به دنیا آمد +عکس

تنها فرزند فرمانده حسین ، شیرمرد میدان های نبرد در سوریه ، دیروز به دنیا آمد؛ فرزندی که 4 ماه بعد از شهادت پدرش پا به این دنیا گذاشته است.
کد خبر: ۱۱۰۲۳۱۹
فرزند فرمانده حسین به دنیا آمد +عکس

به گزارش جام جم آنلاین ، مرتضی حسین پور شلمانی را خیلی ها با نام جهادی حسین قمی می شناسند، فرمانده ای که 11 سال در جبهه مقاومت اسلامی حضور داشت و خیلی زود به یکی از فرمانده های نامی محور مقاومت در عراق و سوریه تبدیل شد. فرمانده حسین را خیلی ها با شنیدن اسم شهید محسن حججی هم به یاد می آورند ، او فرمانده شهید حججی بود، او هم در مهلکه تدمر در نیمه شب دوشنبه شانزدهم مرداد، در حمله داعش به مقر نیروهای ایرانی شهید شد، اما اگر رشادت و درایتش نبود ، حکایت اسارت و سربریده ، سرنوشت یازده رزمنده ایرانی دیگر حاضر در این میدان هم می شد.

حالا از شهادت مرتضی حسین پور شلمانی 125 روز گذشته و فرزندش علی، همانی که نامش در سوریه به او الهام شده بود ، دیروز در یکی از بیمارستان های تهران به دنیا آمده است.

محمد حسین پور، پدر فرمانده حسین به خبرنگار ما می گوید :« یکی از آرزوهای همسر شهید این است ، مقام معظم رهبری در گوش این بچه اذان بگویند و اینطور که به من گفته‌اند ، دیدار ما و حضرت آقا را گذاشته‌اند برای بعد از تولد فرزند مرتضی که ما خدمت ولی امرمان برسیم ، عرض ادب و ارادت بکنیم و بگوییم که همگی سرباز رهبر هستیم. همانطور که من هنوز هم سرباز رهبرم، همانطور که مرتضای من بود و علی پسر او هم بعد از به دنیا آمدنش این راه را ادامه می‌دهد.»


علی فرزندی است که هیچوقت پدر را ندیده اما نام پدر افتخاری ماندگار زندگی اوست،نامی که همیشه در زندگی او می درخشد. علی حالا زیر سایه نام بزرگ پدر، در دامان مادری قرار است بزرگ شود که عاشقانه پدر را راهی میدان نبرد کرده است. شیرزنی به اسم فاطمه کاظمی که می گوید :« تنها قولی که به مرتضی دادم این است که لباس جهاد تن علی می کنم و مطمئنم قامت علی از مادرش دلبری می کند، ولی چشمم را می بندم و علی را نمی بینم و از علی می خواهم که با اسلحه وارد میدان بشود.»

همسر شهیدی که سالها خودش برای همسرش ساک می بسته و از این به بعد می خواهد فرزند را هم به سبک و سیاق پدر ، راهی میدان نبرد حق علیه باطل بکند:« من خودم برای مرتضی ساک می بستم با دست خودم راهی اش می کردم، همیشه حرفم این بود که مرتضی برگرد بگذار من خودم ساکت را باز کنم. ولی برای علی نه! من یک زمانی همسر وهب بودم، حالا می خواهم مادر وهب بشوم . علی من باید لباس جهاد بپوشد . اسحله دستش بگیرد و رجز « انا محب الزهرا » را در کوچه های مدینه بخواند علی را طوری بزرگ می کنم که نه جای پدرش را بگیرد که فراتر از پدرش باشد. نمی گذارم جای مرتضی یا جای شهدای دیگر خالی باشد برای این نظام.»

مینا مولایی - جام جم آنلاین

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها