درباره فیلم رودخانه باد

تیلور شریدان خودش را تکرار کرد

تیلور شریدان هیچ نسبتی با جیم شریدان، کارگردان فیلم‌های بزرگ به نام پدر و پای چپ من ندارد. تنها شباهت این دو، نام خانوادگی ‌آنهاست. تیلور شریدان، بیست و دوسالی است به عنوان بازیگر درجه دوم سریال‌های تلویزیون فعالیت می‌کند. شناخته‌ترین نقشی هم که بازی کرده، حضور در نقش معاون کلانتر سریال فرزندان هرج و مرج است، اما این بازیگر درجه دوم سینما با کارگردانی فیلم اسلشر «ویل» نتوانست در عرصه فیلمسازی عرض اندام کند و به تجربه در عرصه فیلمنامه‌نویسی روی آورد.
کد خبر: ۱۰۹۳۰۷۱

نگارش فیلمنامه سیکاریو (دنیس ویلنو) نام او را بر سر زبان‌ها انداخت. سیکاریو یکی از سیاه‌ترین فیلم‌های سینمایی در مورد مبارزه کارتل‌های قاچاق کوکائین در مرز مکزیک است که از فیلم ترافیک استیون سودبرگ در نمایش خشونت در مرزهای مکزیک و فیلم‌های مرزی برادران کوئن پیشی گرفت. دنیس ویلنو کانادایی که حتی از کریستوفرنولان نابغه‌تر است با سیکاریو در سینمای حرفه‌‌ای ـ مستقل هالیوود تثبیت شد. شریدان سال گذشته با نگارش فیلمنامه اگر سنگ از آسمان ببارد، نامش به عنوان یک فیلمنامه‌نویس متفاوت دوباره بر سر زبان‌ها افتاد و نامزد جایزه اسکار برای نگارش فیلم مذکور شد و فیلم دیوید مکنزی در سه رشته دیگر نامزد جایزه آکادمی بود.

پس از این شروع دوباره، شریدان هوس کارگردانی به سرش زد، اما سوال اینجاست که هر فیلمنامه‌نویس خوبی می‌تواند کارگردان خوبی باشد؟ فراموش نکنیم، دنیس ویلنو پس از اتمام فیلمنامه سیکاریو، شریدان را مجبور کرد بسیاری از دیالوگ‌های فیلم را حذف کند و نگارش دوباره فیلمنامه، شش ماه زمان تولید را به تعویق انداخت.

تیلور شریدان، قابلیت متوسطی برای نوشتن فیلمنامه‌هایی دارد که ضرباهنگ منطقی و مناسب دارند و لحظاتی را می‌تواند خلق کند که تماشاگر را میخکوب کند، اما به این نکته باید دقت کنیم که مکنزی و ویلنو، شخصیت‌‌پردازی عمیق را از فیلمنامه‌های شریدان حذف کردند. البته کیفیت خام، اصیل و واقع‌گرایانه فیلمنامه‌های تیلور همچنان قابل اعتناست، اما با ساخت دومین فیلم سینمایی‌اش یعنی رودخانه باد نشان داد، کارگردان خوبی نیست و در کارگردانی حتی از بازیگری در سریال‌های تلویزیونی متوسط‌تر است.

رودخانه باد به سبک فیلم‌های برادران کوئن و رمان‌‌های کورمک‌ مک‌کارتی (نویسنده سرشناس آمریکایی)، تماشاگر را به جهان ناشناخته سرخپوست‌نشین ایالات‌ غربی وایومینگ می‌برد. روایت فیلم درباره تمدن وحشی سفید‌پوستانی است که در واحد‌های صنعتی دورافتاده فعالیت می‌کنند و در اقدامی غیراخلاقی قصد دارند به دختری سرخپوست تجاوز ‌کنند، اما موفق به این کار نمی‌شوند و دخترک سرخپوست 9 کیلومتر را در میان برف‌ها و سرمای سنگین می‌دود و با خونریزی ریه از دنیا می‌رود؛ داستانی که در فیلم حیوانات شبانه (تام فورد) در قالب روایتی تودرتو شاهدش بودیم، با اتمام فیلم درخواهیم یافت، فیلم رودخانه باد، مضمون و محتوای تازه‌ای برای ارائه ندارد.

این فیلم با ترکیب تم کندو کاو براساس پیش‌فرض‌های نمایشی شریدان و تم غم فقدان، برآمده از فیلم حیوانات شبانه و از سوی دیگر با نمایش ناحیه‌ای دورافتاده که شهروندان نادیده گرفته شده‌اند و تحت استثمارند، سعی کرده روایت تازه‌ای ارائه دهد؛ داستانی که هزاران بار در آثار مختلف هالیوودی تکراری شده و نیاز به بازگو شدن دوباره ندارد. نمونه شاخص آن، زمین یخ زده (اسکات واکر) است که در آن نیکلاس کیج و جان کیوزاک هنرنمایی می‌کنند.

در این تریلر شبه‌پلیسی، کری لمبرت (جرمی رنر)، حرفه‌اش حفظ امنیت گله‌هاست و جانوران وحشی ازجمله گرگ‌ها را شکار می‌کند. شغل تمثیلی او برای شکار گرگ‌ها و جانوران وحشی در جهانی انسانی معنا پیدا می‌کند و او برای پیدا کردن عاملان قتل و تجاوز به دختر جوان سرخپوست، مامور اف‌بی‌آی جین بانر (الیزابت اولسن) را همراهی می‌کند.

فیلم رودخانه باد همان تصویر کلیشه‌ای از آمریکایی را ترسیم می‌کند که در محیط‌های دور از شهرهای بزرگ، امنیت کافی شهروندان را تامین نمی‌کند. شون پن، ستاره سرشناس هالیوودی با چنین مفهومی فیلم قول را با حضور جک نیکلسون ساخته و نمونه مشابه دیگر، اثری از دنیس ویلنو با نام زندانیان است.

فیلم برخلاف فرمول رایج فیلمسازی، تریلری پلیسی با روایت پیچیده‌ نیست و برخلاف فیلم زندانیان ویلنو، شریدان توانایی کافی برای نمایش فشار مقتضیات زندگی و نبرد روزانه مردم ندارد. زندگی، سرمای قانون و حتی سرمای زمستانی منطقه دورافتاده در وایومینگ لمس‌پذیر نیست و مخاطب با یک آگاهی عمیق، تلاش برای کشف حقیقت را درک نمی‌کند.

تیلور شریدان در دومین اثرش در مقام کارگردان، موتور فیلمسازی‌اش بخوبی کار نمی‌کند و نقصان‌های فراوانی آن را از کار می‌اندازد. در سه فیلمنامه اخیر که شریدان به نگارش درآورده، چند تم داستانی به صورت مرتب در حال استفاده شدن است. در فیلمنامه‌های رودخانه باد، سیکاریو و اگر سنگ از آسمان ببارد، موضوع انتقام خط اصلی روایت را در بر می‌گیرد. در رودخانه باد، دختر کری لمبرت در حادثه‌ای دلخراش پس از تجاوز کشته می‌شود و لمبرت برای پیدا کردن قاتلان دختر سرخپوست انگیزه‌های فراوانی دارد و به همین دلیل برای پیدا کردن قاتلان، با پلیس‌های سرخپوست و ماموران اف‌بی‌آی همکاری می‌کند.در سیکاریو همسر و فرزند آلخاندرو (بنیچیو دل‌تورو)، دادستان مکزیکی، به دستور مافیای کوکائین کشته شده‌‌اند و او انگیزه فراوانی برای همکاری با سازمان سیا دارد. وجه مشترک فیلمنامه‌های شریدان هم مقتضیات زندگی در مناطق مرزی است. عدالت مرزی مثل فیلم زیبای استخوان زمستان (دبورا گارنیک) در اثر انجماد یخ زده است. شیوه داستان گویی شریدان هم مثل اغلب تریلر‌های هالیوودی،شبیه حمله عقاب، اطراف شکار بیهوده می‌چرخد و در نهایت برای مفقود مقتول مرثیه‌سرایی می‌کند.

روخانه باد، پرداخت محکمی ندارد و مثل سیکاریو میخکوب‌کننده نیست و تکرار زائد تم‌ها و نشانه‌های تریلرهای رایج هالیوودی، دیالوگ‌های فیلم وحتی روابط، بشدت شبیه رودخانه مرموز (کلینت ایستوود) است. اگر مخاطب فریب نام تیلور شریدان را نخورد و فیلم را نبیند، چیزی را از دست نداده است.

لیلا مودت

جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها