کاظم عقلمند، جوانی است که صادقانه از زندگی واقعی و خانوادگی و حتی شغلی که دارد در فضای مجازی صحبت میکند و عکس میگذارد و از قضا مخاطبان هم شیفته این صداقتش شدهاند.
آشناییتان با فضای اینستاگرام چگونه آغاز شد؟
این سوالی است که قطعا برای مخاطبانتان جذاب است. در سال 90 خواهرم فوت کرد و به دلیل شرایط بد روحی که در آن مقطع پیدا کرده بودم، با دنیای مجازی آشنا شدم و به وبلاگنویسی روی آوردم. در صفحهام مطالب طنز مینوشتم و مخاطبان زیادی پیدا کرده بودم. بعد سراغ یکی دیگر از شبکههای اجتماعی رفتم. در آنجا صفحهای وجود داشت به نام «تشکر از آفرینندگان خوشیهای کوچک» و من در این صفحه نوشتم که سالهاست آبدارچی هستم و آرزویم این است که یکبار هم که شده فرد دیگری برایم چای بریزد. در کمال تعجبم همین جمله ساده بازخوردهای فراوانی به دنبال داشت و نظرات زیادی دریافت کردم و تا حدی معروف شدم. بعد با خودم گفتم حالا که دیگر همه میدانند شغل واقعیام چیست، بیایم و در مورد اتفاقات روزمرهام بنویسم؛ بنابراین اسم صفحهام را گذاشتم «روزمرگیهای یک آبدارچی» و بعد از مدتی هم به خاطر محدودیتهای آن شبکه (فیسبوک) به اینستاگرام کوچ کردم. الان تقریبا دو سال است که در این شبکه مشغولم و با مصاحبه با برخی روزنامهها و بعد برنامههای تلویزیونی رفته رفته شناخته شدم.
پس از ابتدای مسیر پیشبینی این حجم از موفقیت را نمیکردید؟
نه، هیچوقت.
از این اتفاق خوشحال هستید یا ناراحت؟ تا به حال نشده با خودتان فکر کنید که ایکاش اطلاعات زندگیتان را اینطور به اشتراک نمیگذاشتید؟
اتفاقا بعضیها مدام کامنت میگذارند و میگویند برای چه زندگیات را اینطور به اشتراک میگذاری. سوال من این است: شما چه چیزی از زندگی واقعی من میدانید؟ هیچکدام از مخاطبانم نمیدانند که من اصلا آبدارچی کدام شرکت هستم. نوشتهها و عکسهایم در عین شخصی بودن، جنبهای عمومی دارند و اتفاقات مهم خصوصی یا منفی زندگیام را هیچگاه بیان نمیکنم؛ چون این اتفاقات منفی مخصوص خودم هستند.
در میان صفحات مختلف اینستاگرام، صفحه شما از جنبه دیگری هم متمایز است. اینکه بر خلاف خیلیهای دیگر اصطلاحا به دنبال پز دادن و خودنمایی کردن نیستید و خود واقعیتان را به اشتراک میگذارید. این قضیه چقدر دغدغهتان است؟
من دو نکته را همواره مورد توجه قرار میدهم. اول اینکه هیچگاه عکسهایم را ویرایش نمیکنم و همان تصویری که گرفته شده را روی صفحهام میگذارم. مثلا یک عکس گذاشتهام که در آن به عروسی رفتهام و کت و لباس مناسب به تن دارم و بلافاصله در عکس بعدش سر کارم و لباس مخصوص کار و نظافتم را پوشیدهام. نکته دوم این است که عکسهای من همیشه زیرشان یک متن و نوشته هم به همراه دارند. خیلی از صفحات معروف را در اینستاگرام میشناسم که یا متن ندارند یا نهایتا شعر یا جملهای را از جایی برمیدارند و در صفحهشان کپی میکنند. من تمام نوشتههایم را خودم مینویسم و اتفاقا روزمره نوشتن کار سختی است.
عکسهای اطرافیانتان هم در صفحهتان زیاد است. واکنش این نزدیکان چیست؟ با رویکردی که در پیش گرفتهاید، موافق هستند؟
در روزهای اول خیلی خوششان نمیآمد، اما الان همسر و خانوادهام موافقم هستند. افراد دیگری هم بودند که ابتدا مسخرهام میکردند، اما حالا همانها میگویند میشود عکسی هم از ما توی صفحهات بگذاری تا معروف شویم و بتوانیم بگوییم با تو فامیل هستیم؟
واکنشهای مخاطبانتان چطور است؟ عمده نظراتی که برایتان میگذارند مثبت است یا منفی؟
در طول روز شاید نزدیک به هزار کامنت داشته باشم که از این تعداد 995 موردش مثبت است! عمده مردم به من لطف دارند و از تکتک نظرات مثبت انرژی میگیرم.
صبا داریان - جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم:
رضا کوچک زاده تهمتن، مدیر رادیو مقاومت در گفت گو با "جام جم"
اسماعیل حلالی در گفتوگو با جامجم: