
در این زمینه گزارشهای منتشر شده از روند جذب نیروهای مکزیکی در سایر نقاط و همچنین بهکارگیری این افراد در شرکتهای چند ملیتی خارج از مرزهای آمریکا پس از سیاستهای غیرمنطقی دونالد ترامپ روزبهروز افزایش یافته است تاجایی که برخی مکزیکیها دیگر علاقهای برای مهاجرت به آمریکا ندارند و جذب بازارهای کار در دیگرنقاط جهان میشوند.
این ظاهر امتیاز ایجاد شده برای کارگران مکزیکی است؛ چون با توجه به تاکید ترامپ به شرکتهای تولیدی بزرگ برای حضور در خاک آمریکا و استفاده از امتیازها و مشوقهای مختلف، تقاضای کارفرمایان به منظور دستیابی به نیروی کار ارزانقیمت که در واقع همان مکزیکیها هستند افزایش یافته است.
در این زمینه اطلاعات موجود بیانگر آن است که رقابت شرکتها برای استخدام نیروی کار ارزان متخصص مکزیکی به گونهای است که شبکههای دلالی در این زمینه شکل گرفته و تعدادی از کارفرمایان برای استخدام نیروی کار مکزیکی، حاضر به چانهزنی برای دستمزد بالاتری هستند. این درحالی است که نشانههای تازهای از احتمال حضور صنایع خارجی دیگری در خاک مکزیک غیر از آمریکاییها دیده میشود.
به گفته ویلیام رادفورد، یکی از تحلیلگران بازار کار آمریکا، روند تحول اقتصادی مناسب برای کارگران مکزیکی از آنجا شروع شد که دونالد ترامپ با محدود کردن صاحبان سرمایه برای حضور در بازار مکزیک به نوعی این صنایع را به انتقال خطوط تولیدشان به خاک آمریکا تشویق کرده است. درحالی که این تولیدکنندگان برای این منظور مایل هستند نیروی کار ماهر خود را نیز همراه خود به خاک آمریکا منتقل کنند.
رادفورد تاکید میکند افزایش صدور ویزای کار از سوی دولت آمریکا برای مکزیکی ها، شاهد مثالی منطقی برای این روند است و باید به آن توجه داشته باشیم. به این دلیل که مرز ایجاد تحولات اقتصادی برای کارگران دقیقا همین نقطه است؛ نقطهای که مقامات مکزیکی به دنبال استفاده حداکثری از آن به نفع اقتصاد کشورشان هستند.
این کارشناس اقتصادی با اشاره به آمار منتشر شده از سوی موسسه سیاست اقتصادی میگوید تخمین زده شده حدود 800 هزار فرصت شغلی بین سالهای 1997 تا 2013 از آمریکا به مکزیک منتقل شدهاند. با این حال کنگره آمریکا مدعی شده نفتا باعث کاهش فرصتهای شغلی زیادی نشده است.
وی میگوید: از سوی دیگر اتاق بازرگانی آمریکا معتقد است حدود شش میلیارد دلار از ارزش فرصتهای شغلی فعلی آمریکا، به تجارت با مکزیک وابسته است که در صورت حذف آنها قطعا تولیدکنندگان آمریکایی با چالش جدی مواجه خواهند شد. به عنوان مثال بخش قابل توجهی از تولید پوشاک جین آمریکا وابسته به کارخانههای تولیدی پوشاک جین در خاک مکزیک است.
از سوی دیگر رادفورد معتقد است اهرم فشار دولت مکزیک برای کاهش کسری تجاری میان دو کشور، ایجاد برخی تغییرات در دستمزدهای داخلی این کشور است؛ دولت مکزیک تصمیم دارد در صورتی که ترامپ از مواضع خود عقبنشینی نکند، با تغییر در میزان حداقل دستمزد کارگران به نوعی 64میلیارد دلار کسری تجاری خود را با آمریکا جبران کند.
دولتمردان مکزیک براین باورند با وجود چالشی که افزایش نرخ دستمزدها میتواند برای اقتصاد این کشور داشته باشد، مزیتهای رقابتی بسیار بالای این کشور در میزان هزینههای تولید آنچنان است که حتی تولیدکنندگان آمریکایی نمیتوانند شبیه این امتیاز را در شمال آفریقا، یعنی نقطهای که هزینههای حمل منطقی کالا و انتقال سرمایه برایشان میسر باشد، را بیابند.
جرارد اورتو، استاد دانشگاه سیمون فریزر کانادا که بیش از صد مقاله درباره مکزیک و کشورهای آمریکای لاتین منتشر کرده است، در این باره میگوید: با توجه به استانداردهای بازار کار در مکزیک، حتی اگر نرخ دستمزدها در این کشور تغییر داشته باشد بازهم باید شاهد وجود رقابتپذیری قابل توجهی در این کشور نسبت به کشورهای مستعد دیگر برای جذب سرمایهگذاران باشیم. به همین دلیل در میانمدت برنده بازی در واقع دولت مکزیک است.
این استاد دانشگاه با اشاره به واقعیت قرارداد نفتا به رویترز میگوید: براساس توافق نفتا، قرار براین بوده که دولت مکزیک نسبت به بهبود شرایط اقتصادی و محیط کاری کارگران یا به طور کلی سطوح زندگی آنها برنامهریزی و بررسیهایی انجام دهد که به دلیل ارزش افزوده بالا و مسائل اقتصادی چنین اتفاقی نیفتاده است. اما اکنون ترامپ قصد دارد برای دوری اذهان عمومی از واقعیت ماجرا نسبت به اجرا نشدن این مهم تاکید و فعالیتهای آتی سرمایهگذاران در خاک مکزیک را با چالش مواجه کند.
از سوی دیگر هوگو پرزکنو دیاز، مدیرکل پیشین بخش تجارت خارجی در وزارت اقتصاد مکزیک درباره شباهت عملکرد ترامپ در این زمینه با قرارداد تجاری TTP میگوید: اصولا نفتا و ارتباط تجاری و اقتصادی میان سه کشور مورد بحث آنچنان است که نمیتوانیم آن را با دیگر معاهدات اقتصادی مقایسه کنیم. چون هرکدام دارای شرایط خاصی هستند که نفتا در میان آنها متمایز است و نمیتوانیم بر سر منافع حاصله مذاکره کنیم.
پرزکنو در ادامه میافزاید: درحالی که قوانین سختگیرانه کار اکنون بهانهای برای ترامپ به منظور کاهش نقل و انتقال پول یا سرمایهگذاری در خاک مکزیک شده است، همه میدانیم امتیازهای استراتژیک مکزیک برای دستیابی به سهم سرمایهگذاریهای بالاتر باعث شده تا دریابیم موفقیت ترامپ مقطعی و کوتاه مدت است چون رقابت میان تولید کنندگان برای دستیابی به هزینههای تولید پایینتر بازهم نام مکزیک را در صدر قرار میدهد.
در همین حال دقت در روند رو به رشد تجارت میان سه کشور عضو نفتا از سال 1993 تا امروز باعث شده اغلب کارشناسان یکصدا بگویند برهم زدن نفتا میتواند نگرانی عمدهای برای تولید کنندگان در منطقه باشد به این دلیل که روند روابط تجاری میان کشورهای عضو از این تاریخ تا امروز تقریبا سه برابر شده است.
این درحالی است که گروهی از کارشناسان مسائل تجارت بینالملل معتقدند سیاستهای اقتصادی متفاوت کانادا عاملی است که در نهایت آمریکا بازنده میدان باشد تاجایی که این گروه پیشبینی کردهاند تا پایان سال 2018 میلادی میتوانیم نتایج سیاستهای اشتباه اقتصادی ترامپ در زمینه قرارداد نفتا را برای اقتصاد آمریکا تجربه کنیم.
در این زمینه لازم است به برخی آمارهای موجود اشاره کنیم که همه این ارقام میتوانند عواملی برای تجربه تلخ دولت ترامپ از سیاستهای اقتصادی اشتباه خود در منطقه باشند. نکته اینجاست که برای رسیدن به نتیجهای منطقی کافی است فرض را براین بگذاریم که ترامپ بتواند دولت مکزیک را متقاعد به ایجاد تحولات اقتصادی برای کارگران خود کند و خرسند از این باشد که مزیتهای رقابتپذیری سرمایهگذاری در مکزیک را از بین برده و مشغول سیاستگذاری برای آینده اقتصاد کشورش هست.
کارشناسان اقتصادی معتقدند این امتیاز اگرچه ممکن است در دورهای کوتاهمدت یعنی حداکثر تا پایان عمر دولت ترامپ، منافعی برای شعارهای تبلیغاتی آینده وی داشته باشد، اما افزایش هزینههای تولید شرکتهای آمریکایی بخصوص خودروسازی به دلیل تغییر در قیمت تمام شده محصولاتشان دوباره موجی از بیکاری و نارضایتی را به اقتصاد آمریکا تحمیل میکند.
این گروه درباره افزایش هزینههای دستمزد کارگران مکزیکی در قطعهسازیهای این کشور که صرفا برای کارخانههای خودروسازی فورد و جنرال موتورز کار میکنند میگویند: افزایش حقوق کارگران مکزیکی در صورت برنده شدن ترامپ در اعمال فشار به مکزیک باعث میشود حقوق روزانه کارگران مکزیکی به 80 پزو در روز یعنی چیزی حدود 5/4 دلار در روز افزایش یابد که این رقم تقریبا 32 درصد بالاتر از رقم فعلی است. بنابراین دور از واقعیت نیست که بگوییم در محصول نهایی که خودروی تولید شده در دو کارخانه عمده آمریکایی است، باید منتظر افزایش قیمت تمام شدهای نزدیک به 20 درصد باشیم که رقابتپذیری قیمت محصولات آنها را در بازارهای بینالمللی با چالش مواجه میکند.
در هرحال بسیاری از تحلیلگران بازار کار مکزیک براین باورند تسلط قدرت آمریکا در سیاستگذاری مکزیک عاملی است برای تصویب قانون افزایش دستمزد کارگران و توجه به شرایط کاری آنها برای دورهای کوتاه باعث القای احساس پیروزی به دولت ترامپ خواهد شد. اما اصل موضوع این است که برنده واقعی در هر صورت کارگران مکزیکی هستند، به این دلیل که با وجود افزایش نرخ دستمزد، بازهم دارای مزیت رقابتی بالا با کشورهای مشابه برای استخدام در کارخانجات مختلف خارجی داخل خاک مکزیک هستند.
در همین حال، کریستوفر ویلسون، معاون مدیرعامل موسسه مکزیک در مرکز بینالمللی دانش پژوهان وودروویلسون درباره امتیازهای اقتصادی مکزیک برای جذب سرمایههای خارجی به بلومبرگ گفت: شاید در نگاه اول طی دوره کوتاه مدت برخی سرمایهگذاران و کارخانههای تولیدی آمریکا به دلیل افزایش هزینههای تولیدی خود از خاک مکزیک خارج شوند و به دنبال دستیابی به بازارهای ارزانتری برای تولید محصولات خود باشند، اما نباید فراموش کنیم در همین دوره، تولیدکنندگانی در پی دستیابی به بازار ارزان تولید برای قاره آمریکا، مشغول رایزنی هستند.
ویلسون در ادامه میافزاید: یکی از مهمترین کشورهایی که میتواند بسادگی جای کارخانههای آمریکایی را در خاک مکزیک اشغال کند، تولیدکنندگان کانادایی هستند. به این دلیل که این کشور برای دستیابی به بازار جنوب آمریکا و همچنین آفریقا به دنبال تولید ارزان محصولات و برندهای معتبر خود است که گزینهای بهتر از مکزیک برایش نیست.
این کارشناس اقتصادی تاکید میکند: کاناداییها تاکنون به دلیل پیمان نفتا زیاد به دنبال سرمایهگذاری در مکزیک نبودهاند؛ چون از امتیاز این قرارداد به نفع اقتصاد خود استفاده کردهاند. اما اگر این قرارداد به واسطه سیاستهای اقتصادی نا مناسب ترامپ از بین برود، قطعا کانادا بسرعت جایگزین آمریکا در خاک مکزیک میشود و میتواند منافع اقتصادی قابل توجهی به خود اختصاص دهد.
وی درباره سهم محصولات صادراتی کانادا در تجارت جهانی نیز میگوید: این کشور صنعتی با توجه به مواد خام طبیعی قابل توجهی که در اختیار دارد، اصولا به دنبال دستیابی به مراکز تولیدی ارزانقیمت برای تولید کالاهای استراتژیک صادراتی خود بوده و مکزیک با توجه به بعد مسافت و قراردادهای تجاری موجود میان دو کشور بهترین گزینه است. هرچند نباید فراموش کنیم بسیاری از صنایع کانادا که مزیت صادراتی دارند دقیقا همانند محصولات آمریکایی است که کارگران مکزیکی اکنون در تولید آنها مهارتهای لازم را آموختهاند که در صورت ترک آمریکاییها، بسرعت باید شاهد حضور کاناداییها باشیم.
رویترز، بلومبرگ
عماد عزتی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
گفت وگوی اختصاصی تپش با سرپرست دادسرای اطفال و نوجوانان تهران:
بهروز عطایی در گفت و گو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با حجتالاسلام محمدزمان بزاز از پیشکسوتان دفاع مقدس در استان خوزستان