طبق آمارهای سازمان بهداشت جهانی حدود 25 درصد مردم کره زمین حداقل دچار یک اختلال روانی پیدا یا پنهان هستند.
کد خبر: ۱۰۴۶۰۶۷

این آمار تکان‌دهنده تلنگری برای جوامع بشری است تا در مقابل این افراد به جای برخوردهای حذفی به دنبال راهکارهایی برای زندگی بهتر و مسالمت‌آمیز باشند. افرادی که به دلیل سادگی و معصومیتشان قهرمان‌هایی دوست داشتنی برای پرده سینما هستند.

«برادرم خسرو» اولین ساخته بلند احسان بیگلری بیش از هر چیز نشانه‌های تولد یک فیلمساز
با استعداد و مولف در سینمای ایران است که به دور از کپی کاری‌های مرسوم در سینمای ایران و با وجود داشتن سابقه دستیاری اصغر فرهادی در فیلم درباره الی به سندرم فرهادی مبتلا نشده و به طور مشخص فیلم خود را ساخته است.فیلمی که در انتخاب سوژه شجاع است و در این وانفسای فروش‌های میلیاردی کمدی‌های اسلپ استیک، درامی است روانکاوانه که قهرمانش دچار یک اختلال روانی است. قهرمانی که ادامه کاراکترهای مشهوری در تاریخ سینماست و حالا در تهران مدرن دهه 90 طغیان می‌کند. برای بررسی جدی برادرم خسرو بهتر است نگاهی کوتاه به شاهکارهایی از تاریخ سینما و نمونه‌هایی در سینمای ایران داشته باشیم. گونه‌ای از سینما که قهرمانانی دارد با کاراکترهایی متفاوت از مردم عادی و همین تفاوت‌ها نقطه شروع درام است
.

پرواز بر فراز آشیانه فاخته....

تاریخ سینما در طول دهه‌های گذشته چند شاهکار شاخص در این گونه دارد. از مرد بارانی ساخته بری لوینسن با بازی بی نظیر داستین هافمن که جایزه اسکار برایش به همراه داشت تا روز هشتم ساخته فان دورمل با بازی دانیل اوتوی و پاسکال دوکن که هرگز نمی‌توان آن را فراموش کرد. اما بی‌شک پرواز بر فراز آشیانه فاخته جاودانه میلوش فورمن با بازی جک نیکلسون در نقش مک مورفی فیلمی است که می‌تواند الگوی این مدل از فیلمسازی باشد. این فیلم‌ها با آن‌که به دنیای افراد مبتلا به اوتیسم، سندرم دان یا اختلالات روانی می‌پردازند اما در رده بهترین کلاسیک‌های تاریخ سینما هستند. در ایران هم در سه دهه گذشته هستند فیلم‌هایی که به این کاراکترها و داستانشان می‌پردازند. از کاراکتر اکبر عبدی در جاودانه علی حاتمی، مادر یا سوته‌دلان تا مسافران مهتاب و هم‌نفس ساخته مهدی فخیم‌زاده و کاراکتر نمکی که تا سال‌ها در ذهن مخاطب سینمای ایران مانده است.

تضاد 2 برادر

خسرو با بازی شهاب حسینی دچار اختلال دو قطبی است. او مجبور می‌شود مدتی را با ناصر با بازی ناصر هاشمی و خانواده اش در تهران و خانه او بگذراند. این آغاز ماجرای دو برادر و رسیدن به لایه‌های پنهان روابط آنهاست. روابطی که هر دو دلخوری و کینه‌های فراوان و کهنه‌ای از آن دارند. خسرو می‌داند که ناصر و پدرش با مخفی کردن نامه پذیرش او در دانشکده موسیقی به شکلی مسیر زندگی او را تغییر داده‌اند و ناصر هم که دندانپزشک موفق و موجهی است آمدن خسرو را به هم زدن نظم ساختگی و آهنین زندگی خود و خانواده‌اش می‌داند. ناصر یک دیکتاتور با تمام ویژگی‌های این گونه کاراکترهاست، به میترا همسرش با بازی هنگامه قاضیانی اجازه رانندگی نمی‌دهد، در خانه موسیقی غیرکلاسیک ممنوع است و حتی میترا که خود یک دندانپزشک است را به بهانه حاملگی آرام آرام خانه نشین می‌کند و اساسا او را رقیب شغلی خود می‌داند.

این رفتارهای مستبدانه و تمامیت خواه همراه با یک آرامش قلابی با آمدن خسرو به هم می‌ریزد و در حقیقت درام از همین جا آغاز می‌شود.درگیری دو برادر، یکی با ظاهری روشنفکر و موجه و دیگری رک و کودک و رها که اتفاقا به راحتی با شایان پسر ناصر و میترا ارتباط می‌گیرد و آنها او را دوست دارند. ناصر نماینده تمام جوامع و شاید آنهایی است که آرام و بدون سر و صدا حتی نفس کشیدن دیگران را کنترل می‌کنند و در این میان خسرو و امثال او خطری جدی هستند .

شنا خلاف جریان‌ آب

برادرم خسرو تا جایی که می‌تواند با سوژه جسارت‌آمیزش خلاف جریان آب شنا می‌کند و سراغ ایده‌ای می‌رود که جایش در این سال‌ها بشدت خالی است.

فیلم در برخی لحظات فیلمی است آموزشی برای چگونگی مواجهه با این گونه اختلال روانی و به دلیل تحقیق فراوانش رفتارهای خسرو بسیار با واقعیت منطبق است و مانند بسیاری از فیلم‌های دیگر، این جا ادای دیوانگی یا آلزایمر و هر اختلال روحی و روانی دیگری در آورده نمی‌شود و کاراکتر اصلی با جهان واقع نزدیکی زیادی دارد. این جا خسرو به قول دکتر فیلم به مرحله شیدایی رسیده حال آن که ناصر هنوز بیماری است که آن را پنهان می‌کند و تفاوت این دو برادر در همین پیدا و پنهانی است که
درگیر آن هستند
.

روایت یک شیدایی

برادرم خسرو بیش از هر چیز یک فیلمنامه حساب شده و خوب دارد که در نیمه ابتدایی موقعیتی را فراهم می‌کند که در پایان راز گشایی می‌شود . این‌که ناصر در حقیقت سویه پنهان همان بیماری خسرو است با همان مشخصات که با قرص کنترل می‌شود و به همین دلیل خسرو وقتی درمی یابد میترا آرام آرام متوجه این موضوع شده او را متوهم می‌خواند و حتی به شکلی قصد جان ناصر را می‌کند.

فیلمنامه برادرم خسرو نقطه‌گذاری‌های نیمه ابتدایی را با آن که نیمه کند و کم‌رمق فیلم است، بدرستی انجام می‌دهد و در دقایق پایانی به خوبی از آنها استفاده می‌کند.استفاده‌ای که در سکانس پایانی به نتیجه می‌رسد. جایی که در یک پایان بندی خوب و متفاوت با جریان روز سینمای ایران، خسرو با نگاه به ناصر می‌فهماند که رازش را می‌داند. ناصر ادامه خسرو است و همان بیماری را دارد و شاید این از همان شوخی درون فیلم می‌آید. این‌که پدر به ناصر خسرو شاعر و عارف مشهور علاقه مند بوده و نام این دو از علاقه پدر می‌آید. البته شاید این نامگذاری ارجاعی هم به خیابان معروف داروفروشان تهران داشته باشد و کنایه‌ای به ناصر و کتمان بیماری‌اش با دارو و البته در نهایت خسرو باز به همان شهرستان پیش خواهرش بازمی‌گردد، جایی که ابتدای فیلم از آنجا آمده است.

بهرنگ ملک محمدی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها