عباس کارگر را خیلیها در همان سالها وقتی برای پرسپولیس به میدان میآمد با پاس گل و گلهایش شناختند.
کارگر، سرعت خیرهکنندهای داشت که همه را غافلگیر میکرد. او قبل از دبستان فوتبال را شروع کرد و با این که قدرت بدنی خوبی داشت و اطرافیانش توصیه میکردند کشتیگیر شود، اما عشق به فوتبال، پای بچه شهرری را به مستطیل سبز باز کرد.
عباس کارگر امروز از خاطرات دیروزش برای ما گفت. از زمینهای خاکی. از اینکه کفش نداشت یا لباس عاریهای میپوشید.
او این روزها با وجود پشتسر گذاشتن بیماری سخت قلبی بیشتر مراقب قلبش است و سعی میکند به فوتبال و نامرادیهایش در حق پیشکسوتان فکر نکند.
قرارداد با پرسپولیس؟
من اصلا دنبال قرارداد نبودم . نه اینکه فکر کنید وضعم خوب بود نه اتفاقا خیلی هم شرایط مالی خوبی نداشتم، اما عاشق فوتبال بودم. به عشق پرسپولیس آمدم.
بدون پول؟
حرف پول که بین ما نبود، اما نمیدانم چطور شد عمو محراب (شاهرخی) خدابیامرز 3000 تومان به من داد.
خانواده خوشحال شد؟
خانوادهام از بچگی که من دنبال توپ دویدم مخالف فوتبال بودند. پدر خدابیامرزم میگفت فوتبال برای من نان و آب نمیشود.
نان و آب شد؟
خدا را شکر. دنبال نان و آب از فوتبال نبودم و برای به دست آوردنش زحمت کشیدم. خیلی وقتها کفش نداشتم یا آنقدر وصله پینه میزدم مبادا تمریناتم را از دست بدهم.
کفش خوب چند؟
گاهی وقتها کفش دیگران را قرض میگرفتم یا لباس عاریهای میپوشیدم. روزهایی بود 5 زار یک تومن جمع میکردم تا شد 39 تومان و یک کفش 39 تومانی خریدم. به اندازه شماره پایم.
هر شماره یک تومان؟
بله انگار شمارهای بود و اگر پایم 40 بود باید یک تومان دیگر میگذاشتم روی پولهایم. باورتان نمیشود، اما یک شب کفشهایم را بغل کردم و خوابیدم.
لباس عاریهای؟
بله من زمانی که دوستانم در تیمهای دیگر تمرین نداشتند لباس آنها را برای تمرین میگرفتم. کل فصل به ما یک دست پیراهن میدادند که آن را میبردیم خانه و میشستیم دوباره روز تمرین و مسابقه میپوشیدیم.
تمرین؟
هفتهای سه چهار شب با دوستانم که بچه شهرری بودند 15 کیلومتر میدویدیم.
کجا؟
از شهرری تا نازیآباد، راهآهن و جاده بهشتزهرا. وقتی برای تراکتورسازی بازی میکردم برای بازی محلات از تبریز به تهران آمدم و بدون اینکه بخوابم رفتم سر زمین.
اگر امروز بودید چقدر میگرفتید؟
10 میلیارد تومان. البته الان بچهها هرچقدر بگیرند نوش جانشان، اما قرارداد امروز من با پرسپولیس کمتر از این نبود.
سابقه پرسپولیسی؟
از سال 57 تا سال 68.
گل زدید؟
پاس گلهای من بیشتر از تعداد گلهایم بود، اما 17 یا 18 گل هم زدم.
سرعت شما؟
کاملا ذاتی بود. هواداران هم خوششان آمده بود و با ورودم به مسابقه تشویقم میکردند.
لقب داشتید؟
BMW 2002، عباس هوندا هزار و عباس بیترمز.
بهترین بازی؟
من بازی بد ندارم. هر وقت حال نداشتم به علیآقا (پروین) میگفتم او هم مرا روی نیمکت میگذاشت.
چرا از دقیقه 60؟
انتخاب بازیکنان از میان آن همه بازیکن واقعا کار سختی بود. علی آقا تصمیم میگرفت من 30 یا 10 دقیقه بازی کنم و در همان زمان هم از جانمایه میگذاشتم. کاری میکردم که بازیکن 90 دقیقهای در زمین نمیتوانست بکند.
چه کار؟
پاس گل میدادم و گل میزدم. همیشه به دلیل سرعت بالایی که داشتم دفاع حریف را به هم میریختم و این سبب میشد بازیکنان دیگر موقعیت بهتری پیدا کنند.
تعویض طلایی؟
اینها که میگویم خودستایی نیست. پرسپولیس زمانی در ایران مثل بارسلونای الان بود. کلی ستاره داشت و پروین گاهی نمیدانست چه کسی را به میدان بفرستد. واقعا دستش پر بود.
چرا 11؟
وقتی پیراهن شماره 11 را میپوشیدم احساس خوبی داشتم و حس میکردم جزو نفرات اصلی هستم. 7 و 10 هم دوست داشتم. 7 پروین بود و 10 غلام فتحآبادی.
آخرین روز با پرسپولیس؟
تاریخش یادم نیست، اما بازی با تیم اکباتان بود. دیر رسیدم به رختکن پیش از مسابقه پروین به من گفت عباس، این آخرین بازی تو برای پرسپولیس است. من هم رفتم داخل زمین و بعد از بازی از همه خداحافظی کردم. بدون دورزدن استادیوم و بدون اینکه دو تا شاخه گل دستم بدهند در 33 سالگی از پرسپولیس جدا شدم.
حس خداحافظی؟
همیشه عین جت بودم، اما آن روز سرگیجه داشتم. قبل از بازی هم دو پرس ماهی پلو خانه دوستم خورده بودم که زهرم شد.
رختکنهای پرسپولیس؟
خیلیها از خود من میپرسند در آن زمان علی پروین داخل رختکن بین دو نیمه به شما چه میگفت. بالاخره پروین هم اخلاق خاصی داشت.
اخلاق خاص؟
هر کسی را بیشتر دوست داشت بیشتر گیر میداد. او هم اشتباهاتی کرده است، اما من علی آقا را خیلی دوست دارم و نمیتوانید رابطهمان را شکرآب کنید (خنده).
پرسپولیس امروز؟
بازیکنان الان با دوران ما خیلی فرق دارند. حرمتها شکسته و فوتبال عوض شده است. قهرمان شدند مبارکشان باشد، اما قدر پیشکسوتان را بیشتر بدانند.
نمیدانند؟
امروز اگر آقای طاهری، مدیرعامل باشگاه مرا ببیند نمیشناسد. نمیداند من عباس کارگر 11 سال سابقه بازی برای پرسپولیس دارم. این تنها تعریفی است که میتوانم از مقام پیشکسوت در پرسپولیس امروز کنم.
استادیوم میروید؟
نه. بارها گفتهام این بازی پرسپولیس را به استادیوم میروم، اما بعد پشیمان میشوم و نمیروم.
بازگشت؟
دوست دارم در فوتبال باشم، اما سفارش قبول نمیکنم. چند تا از دوستان پیشنهاد کار دادند، اما وقتی شرایطم را گفتم، گفتند به تو زنگ میزنیم که دیگر زنگ نزدند.
شهرآورد؟
من در بیشتر شهرآوردهای زمان خودم بازی کرده بودم فقط یک بازی را باختیم که مظلومی با سر، گل استقلال را به پرسپولیس زد.
محمد رضاپور - روزنامه نگار
ضمیمه چمدان جام جم
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
گروسی: مشکل تیم روحی و روانی است
شاهین بیانی در گفتوگو با «جامجم»: