برای جلب رضایت در ازدواج

سرقت 6 میلیارد تومانی دختر از پدر

دختر دانشجو زمانی که با مخالفت پدرش در ازدواج با مرد مورد علاقه‌اش روبه‌رو شد، دست به انتقامگیری عجیبی زد.
کد خبر: ۱۰۴۰۰۲۱

به گزارش جام‌جم، اوایل خرداد امسال مردی با حضوردر شعبه هفتم بازپرسی دادسرای جنایی تهران از ناپدید شدن دختر جوانش خبر داد.

شاکی به قاضی مرشدلو گفت: من مدیر یک شرکت دام و طیور هستم. دو فرزند دارم. چند سالی است که دختر دانشجویم در شرکتم کار می‌کند. او کارهای اداری و مالی شرکت را انجام می‌دهد و خیلی مورد اعتمادم است. چندی پیش دخترم با مردی جوان آشنا شد. آن دو به هم علاقه‌مند بودند. وضع زندگی و مالی این جوان و خانواده‌اش خوب بود. خانواده‌اش هم حتی با این وصلت موافق بودند؛ اما من مخالف بودم.

شاکی ادامه داد: آنقدر به دخترم اعتماد داشتم که حتی خانه‌ام در تهران و نیز خانه 600 متری را که در شهرستان خریده بودم، به نامش کردم. علاوه بر اینها حتی کارت بانکی حساب شرکت را که شش میلیارد تومان موجودی حساب آن است، در اختیار دخترم بود. او یک روز به قصد انجام دادن کارهای اداری شرکت از خانه بیرون رفت و بازنگشت. تلفن همراهش را نیز خاموش کرد. همه جا را جست‌وجو کرده‌ام، اما خبری از او نیست.

وی گفت: زمانی که به شرکت رفتم و گاوصندوق را بررسی کردم، متوجه شدم مدارک هویتی دخترم به همراه کارت بانکی حساب شرکت داخل گاوصندوق نیست. گمان می‌کنم میان سرقت این کارت بانک و ناپدید شدن دخترم ارتباطی باشد.

چند روز بعد ماموران متوجه شدند با بخشی از این پول‌ها، از یک صرافی دلار خریداری شده و سه میلیارد تومان از پول‌های سرقتی نیز به حساب بانکی مردی واریز شده است. وی بازداشت و حسابش مسدود شد.

او با انتقال به پلیس آگاهی تهران بازجویی شد و به افسر تحقیق گفت: من از ماجرای سرقتی بودن پول‌های واریزی بی‌خبر بودم. چند روز پیش دوستم که خواستگار دختر شاکی است همراه دختر جوان به ملاقاتم آمدند. آنها از من خواستند برای چند روز پولی را که در حسابشان است به حسابم واریز کنند و بعد دوباره با من تماس می‌گیرند و شماره حساب بانکی جدیدی می‌دهند تا سه میلیارد تومان را به آن حساب واریز کنم.

با گذشت دو هفته از ماجرا، دو روز پیش دختر جوان زمانی که متوجه شد همه راه‌های فرارش بسته شده و دیر یا زود توسط پلیس بازداشت می‌شود، به اداره پلیس آگاهی رفت و تسلیم شد.

دختر دانشجو به افسر تحقیق گفت: من و پسری با هم دوست شده و به هم علاقه‌مند شدیم. می‌خواستیم با هم ازدواج کنیم. اما پدرم حاضر نبود من با فرد غریبه‌ای ازدواج کنم و همیشه می‌خواست با پسر یکی از اقوام ازدواج کنم.

وی افزود: آن روز با سرقت کارت بانکی پدرم که شش میلیارد تومان موجودی آن بود، از خانه فرار کردم و نزد مرد مورد علاقه‌ام رفتم. ماجرا را به او گفتم که با من همراه شد. با بخشی از پول سرقتی خانه ویلایی در لواسانات اجاره کردیم و دو نفری آنجا ماندیم.

دختر جوان ادامه داد: بعد با بخشی از پول‌های سرقتی به صرافی رفتیم و با آن دلار خریدیم و سه میلیارد تومان باقی مانده را نیز به حساب دوست خواستگارم واریز کردیم تا بعد از چند روز آن را به حساب دیگری واریز کنیم. اما متوجه شدیم او بازداشت شده است. وی گفت: تصمیم داشتیم اگر پدرم به مخالفت‌هایش بیشتر ادامه داد، با دلارهایی که خریده بودیم برای ادامه زندگی به خارج از کشور برویم که متوجه شدیم ماجرا لو رفته است. بعد از دو هفته فرار زمانی که متوجه شدم پلیس در تعقیبم است و پدرم شکایت کرده، تصمیم گرفتم تسلیم شوم. خواستگارم در سرقت نقشی نداشت.

با توجه به گفته‌های این دختر جوان، پدرش به دادسرای جنایی تهران آمد و او را بخشید و از شکایتش صرف نظر کرد تا دخترش در قبال این کار از ازدواج با پسر مورد علاقه‌اش منصرف شود.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها