پیژامههای سنتی که نشانهای از مردسالاری و پدرسالاری بوده و شاید اکنون هم هستند. قلندران پیژامهپوش...!
از پای جامه تا پیژامه
به زعم زبانشناسان و برخلاف عرف رایج، پیژامه لغتی فرانسوی نیست. بلکه فارسی است و از قند شیرینی خودمان به فرانسه رفته، تغییرشکل یافته و دوباره به فارسی بازگشته است!
سرنوشتی غریب درست مثل خود پیژامه. بر این اساس پیژامه همان «پای جامه» یعنی جامهای که پا را هنگام خواب میپوشاند بوده که در زمان قاجار و افزایش ارتباطات ایران و فرانسه به کشور گلها رفت و با تغییرشکل و جایگزین شدن «ژ» معروف فرانسوی به جای «ج»، به وطن بازگشت!
خنک و راحت!
کمی به عقب برگردیم. فصل گرما که میرسید، خواهرها و جاریها دست به کار میشدند! به بازار میرفتند و یک توپ کامل پارچه نخی میخریدند. رنگها هم آوانگارد بود! راهراه سفیدآبی، سیاه و سفید، بنفش و سفید! یا لوزی و چهارخانه و در نهایت هم بیضی! و چقدر شاد! سپس سریدوزی شروع میشد! اندازه دور کمر یا الگوی خاصی وجود نداشت.
هر چه گشادتر، یعنی خنکتر و راحتتر! بعد هم اگر مشکل گشاد بودن بیش از حد پیش میآمد، با تنگ کردن کش کمر، حل میشد! لذا براساس یک الگو از پدر و برادران خانواده گرفته تا باجناقها(!) صاحب یک رنگ و مدل پیژامه میشدند! همه یک شکل و ست! آن هم چه پیژامههایی! دور کمر آنقدر گشاد که تا چند برابر خط استوای بدن بوده، اما همین گشادی وقتی کش کشیده میشد، لااقل پنج سایز کم میشد و گاه دامن پلیسه خانمها را به یاد میآورد!
همه چیز خانه از پیژامه!
البته این پایان ماجرا نبوده و نیست. علاوه بر این که مردان خانواده به یک شکل میشدند، سایر لوازم منزل بخصوص لوازم آشپزخانه نیز با پیژامه قلندر منزل ست میشد! از دمکنی گرفته تا روبالشی و ملافه روی رختخوابها تا دستگیرههای مخصوص بلند کردن قابلمههای داغ! همه اینها از برکات اضافه آمدن توپ پارچه پیژامه بود و لذا فصل بهار که میشد خانه سنتی بسیاری هم نونوار میشد و هم ست! جالب اینجاست که در خانه باجناقها، پیژامه اضافی برای مهمانیهای خانوادگی هم وجود داشت! این پیژامهها البته کاملا ساده بودند.
نه مدلی، نه نوار لبپاچهای، نه جیبی و نه هیچ نشانهای از هنر خیاطی! فقط به معنای واقعی کلمه نخی، راحت و گشاد! جالب اینجاست که حجم پارچه به کار رفته در آن به حدی بود که وقتی با بیحوصلگی میخواستیم آن را از پا به در کنیم، حجم بزرگی از دو دایره، در زمین بر جای میماند!
ماجرای غمانگیز کش!
کش کشیدن پیژامه نیز حال و هوای خاص خودش را داشت! کش را به سنجاق قفلی میبستند و به آرامی از معبر تعبیه شده در دور کمر پیژامه به درون هل میدادند. این هل دادن تا آنجا ادامه مییافت که کلی چین در کمر پیژامه ایجاد شود و سایز آن را بیش از چهار سایز کم کند.
حالا اگر بر اثر مصرف کش پیژامه گشاد میشد، باز از طریق معبر! کش را بیرون کشیده و با یک گره ملوانی زدن به آن سایز دور کمر پیژامه را باز هم کاهش میدادند! البته خب یادتان حتما هست که پاره شدن کش پیژامه، ممکن بود به چه دردسری منجر شود. تصور کنید به یکباره سایز 30 به سایز 50 تبدیل شده و چند متر پارچه چینهایش رها شود!
پیژامه زیرشلوار!
با این حال، یک چنین ریسکهایی هیچ گاه باعث نشده که پیژامه از پای کسی جدا شود! حتی در مهمانیها! شیرمردان پیژامهپوش، حتی در عروسی و زیرشلوار، پاچههای پیژامه را در جوراب خود لوله میکردند و با همان وضعیت در جمع حاضر میشدند، حالا باز تصور کنید اگر ناخواسته، پاچه پیژامه از جوراب درآمده و از زیر شلوار بیرون میزد و از بدشانسی رنگ آن نیز در تضاد با رنگ کت و شلوار میبود، چه خندههای ریزی که ایجاد نمیشد!
پیژامههای امروزی
اکنون مدرنیته، پیژامه و فرهنگ پیژامهپوشی را نیز دچار تحول کرده است! اکنون پیژامههای رسمی و راسته با فرمهای رسمی به بازار آمده، پیژامهها دارای جیب در نقاط مختلفی شده! لب پاچه نوار دوخته شده و خلاصه کلی آپشن به آن اضافه شده است! در کنار این شلوارکهای مدرن نیز به بازار آمده و پیژامه پوشیدن زیرشلوار نیز بیکلاسی محسوب میشود!
حال آن که بسیاری از همین مدرنپوشها نیز میدانند پیژامههای نخی و مادردوز قدیمی، با همه گشادیشان راحتی دیگری دارد که اکنون زیر بیرق کلاس، کمرنگ شده است.
با این حال هر چه هم باشد نوستالژی پیژامه و مردان و حتی زنان پیژامهپوش، بخشی از روزهای خوش و رنگین ما را تشکیل میدهند و لبخندی بر گوشه لب مینشانند که یادش بخیر!
بهمن موسوی - روزنامه نگار
ضمیمه چمدان جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد