
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
او میگوید پدرش از بنیانگذاران برنامه فکاهی طنز ایران بود که بیش از 50 سال خاک صحنه را خورد و مردم را خنداند، اما این سبب نشد دست از تلاش بردارد و زیر نام پدر بماند. خودش میگوید همیشه این شعر را با خود زمزمه کرده است: «فرزند هنر باش نه فرزند پدر/ فرزند هنر زنده کند نام پدر».
به هر ترتیب، چهار سال در دانشگاه سارین کالیفرنیا تحصیل کرد و پس از مدتی به اروپا میرود در 23 سالگی وارد اپرای وین میشود. در آنجا با لوچیانو پاواروتی خواننده افسانهای اپرا آشنا میشود و در کلاس درس این هنرمند بزرگ ایتالیایی حاضر میشود. پس از سه سال به آلمان میرود و در اپراهای شهرهای مختلف این کشور به عنوان خواننده مهمان به فعالیت میپردازد.
ماریو تقدسی طی شش سال گذشته، هر سال دو ماه به ایران میآید و در شهرهای مختلف ایران چند مسترکلاس آواز کلاسیک و پاپ کلاسیک برپا میکند. در کنار این کلاسها، کنسرتی هم برگزار میکند. این بار او با ارکستر فرهنگ و هنر در تالار وحدت روی صحنه میرود. این کنسرت امشب با حضور او و رشید وطندوست از خوانندگان باسابقه اپرای کشور در تالار وحدت اجرا میشود.
دو ماه فعالیت فشرده آموزشی
هر سال دو ماه به ایران میآیم و در شهرهای مختلف کلاسهای آواز کلاسیک و کلاسیک پاپ برگزار میکنم. طی شش هفته گذشته در تهران، هر روز 10 تا 12 ساعت درس دادم. در این چند سال تلاش کردم آنچه در این 37 سال آموختم به جوانان ایرانی منتقل کنم. جوانان ما مستعد و توانمند هستند. این آرزوی من است که روزی در کنار آنها یک اپرای کامل صحنهای را در تالار وحدت اجرا کنیم. اپرا شاید سطح عالی موسیقی کلاسیک باشد و نیاز به دانش و امکانات زیادی دارد. اما در ایران به این مسأله پرداخته نشده است. تقصیر هم بر گردن این جوانان نیست. چون امکاناتی برای آموزش آنها فراهم نشده و در کنارش مشکلات دیگری از کمبود امکانات زیرساختی گرفته تا صدای بانوان، از موانع اجرای اپراست. با این همه، در شش سال گذشته من شاهد پیشرفت جوانان بودهام که ما را به آینده امیدوار میکند.
نیاز به آموزش آکادمیک
در همه جای دنیا، اپرا مخاطب خاص خودش را دارد. اینطور نیست که مثلا همه در آلمان هر روز به اپرا بروند. در کشورهای غربی هم بسیاری از مردم تنها علاقهمند به موسیقی پاپ و الکترونیک هستند، اما برای هر سلیقهای، موسیقی وجود دارد. مشکل اساسی این است که گوش جوانان ما موسیقی خوب را از بد تشخیص نمیدهد، برای این که موسیقی خوب گوش ندادیم. اگر مردم غذای خوب نخورند، نمیتوانند غذای خوب را از بد تشخیص دهند. ما موسیقی کلاسیک را که پایه و اساس موسیقی است، گوش ندادیم. متأسفانه در چندین کنسرت پاپ که در این چند سال حضور داشتم، خوانندههای ما آنقدر فالش و غلط میخوانند که باعث حیرت است، اما بیشتر مردم در این اجراها جیغ و سوت میزنند و کسی به صدای خواننده گوش نمیدهد تا متوجه این موضوع شود. حتی باید اشاره کرد خوانندگان در برخی کنسرتها، زنده نمیخوانند و دو سه قطعه را زنده اجرا میکنند و بقیه را لبخوانی میکنند. چرا یک خواننده در طول کنسرت تماممدت میکروفن را جلوی جمعیت میگیرد تا جمعیت برای او بخوانند؟ دنیا برعکس شده؛ مردم برای خواننده میخوانند؛ اینها همه درد است.
کسانیکه به خوانندگی علاقه دارند ابتدا باید به صورت آکادمیک، فنون و تکنیکهای آواز را یاد بگیرند تا بتوانند برای 40 سال آینده خود برنامهریزی کنند. در غیر این صورت مانند خوانندههای جوان ما پس از سه چهار سال، به تارهای صوتی خود آسیب میزنند. من 37 است که میخوانم و بیش از 2000 برنامه اجرا داشتهام. در همین مدت، نزد یکی از متخصصان گوش و حلق و بینی رفته بودم. او عکسهایی از آسیب دیدن تارهای صوتی خوانندگان درجه یک پاپ ایران نشان میداد که تعجببرانگیز بود. آنها تکنیک آواز کلاسیک را نمیدانند و برای همین به تارهای صوتی خود فشار میآورند.
وقتی پاواروتی، خورشت بادمجان میخورد
خاطرات من از مایسترو لوچیانو پاواروتی از بهترین خاطرات زندگی من است. طی سه سالی که در اپرای وین استخدام بودم، هر زمان که او به وین میآمد و اجرا داشت با او تماس میگرفتم و وقتی برای آموختن میگرفتم. این کلاسها بهترین دانشگاه اپرا برای من بود. او انسانی والا، خوشاخلاق و استادی توانا بود. آنچه از او یاد گرفتم، درهیچ کلاس و دانشگاهی یافت نمیشد؛ چیزی که امروز سعی میکنم به جوانان ایرانی منتقل کنم. در این سه سال، هدایایی از ایران برای او میبردم تاجاییکه میگفت خانهاش از آثار صنایع دستی ایران پر شده است و میگفت دیدن ایران از آرزوهایش است. یک بار به او گفتم تا حالا غذای ایرانی خوردید؟ گفت چطور؟ به دلیل این که من چاقم، این سوال را از من میکنی ؟ گفتم: نه، فقط میخواستم بگویم غذاهای ایرانی خیلی لذیذ است و من دوست دارم افتخار دهید یک بار مهمان من شوید. او به مدیر برنامههایش نگاه کرد و از او پرسید: برویم؟ او به پاواروتی هشدار داد که با این همه عکاس و جمعیت، به دردسرش نمیارزد. به پاواروتی گفتم: قول میدهم خودم شما را از هتل به خانه ببرم و بیسروصدا برگردانم. قبول کرد و من از شب قبل شروع کردم به آشپزی و برای او خورشت بادمجان و غوره درست کردم و با برنج زعفرانی، تهدیگ سیبزمینی، سوپ جو، سالاد الویه و ماست و خیار از او پذیرایی کردم. خیلی خوشش آمد و سه چهار ساعت سر میز غذا بود و از غذاهای ایرانی تعریف میکرد.
روی هم خنجر نکشیم
قبل از انقلاب اپراهایی اجرا میشد و برخی از اپراها را نیز به فارسی ترجمه کرده بودند که مخاطبان خود را داشت. در سالهای اخیر تلاشهای خوبی برای عرضه هنر اپرا در قالب موسیقی ایرانی شده است. مانند اپرای مانی و مانا و خسرو و شیرین حسین دهلوی و کارهای احمد پژمان. حتی امروز کارهای خوبی صورت گرفته مانند اپرای رستم و سهراب که لوریس چکناواریان آن را ساخته و بهروز قریبپور آن را به صورت عروسکی اجرا کرده است. اگر وزارت فرهنگ و ارشاد حمایت کند، اجرای اپرا در کشور شدنی است که خود این مسأله به اشتغال و امیدواری جوانان نیز کمک میکند. در این صورت میتوان اپرا را با موسیقی ایرانی نیز تلفیق کرد.
شاگردان من که موسیقی اصیل ایرانی کار کردهاند در بخشی از قطعه «خورشید من» که ایتالیایی است از تحریرهای آواز ایرانی استفاده میکنند. کشور ما میتواند هزاران خواننده خوب و توانا داشته باشد. از همه استادان و هنرمندان درخواست میکنم که با مهر و محبت با هم همکاری کنیم و به روی هم خنجر نکشیم. در این کشور به این عظمت برای همه کار وجود دارد. بیایید به هم کمک کنیم و مسیر پیشرفت را برای همه هموار سازیم.
کنسرتی جذاب و متفاوت
در کنسرت پیشین کنار رشید وطندوست به یاد محمد نوری، خواننده فقید در برج میلاد با ارکستر سمفونیک و گروه کر 60 نفره روی صحنه رفتیم.
امروز هم در تالار وحدت با ارکستر سمفونیک فرهنگ و هنر، متشکل از بچههای خوب و با استعداد ایران و به رهبری علیاکبر قربانی و شهرام توکلی روی صحنه میرویم. در این اجرای جذاب و متفاوت، برای هر قشری از مردم ایران، برنامههای خوبی در نظر گرفتیم. هر چند بخشهای اپرایی را نمیتوانیم به صورت صحنهای اجرا کنیم، اما اینکه قطعاتی را با ارکستر سمفونیک برای مردم اجرا کنیم حرکتی رو به جلوست. حتی قطعهای از اپرای دشوار کارمن اثر جورج بیزه را میخوانم؛ نقش اسکامیلو (Escamillo) که یک تُرِرو (گاوباز) است. دوست داشتم این قطعه را به شادروان حسین سرشار تقدیم کنم. در این اجرا سعی میکنیم تمام توانایی خود را به نمایش بگذاریم تا نشان دهیم در ایران نیز میتوان بخوبی از پس آثار دشوار برآمد.
قطعه دیگر، سرزمین لبخندهاست که به زبان آلمانی اجرا میکنیم. همچنین قطعه راه من از فرانک سیناترا و آهنگهای محلی ایرانی و ایتالیایی که دوست عزیزم رشید وطندوست، خواننده توانمند اپرا با چند آهنگ آذری ما را همراهی میکند.
کمیل انتظاری
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی عیدانه با نخستین مدالآور نقره زنان ایران در رقابتهای المپیک
رئیس سازمان اورژانس کشور از برنامههای امدادگران در تعطیلات عید میگوید
در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با دکتر محمدجواد ایروانی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بررسی شد