در گفتگو با جامجم آنلاین مطرح شد
اپرا چگونه به ایران آمد و چه پیشینهای در کشورمان دارد؟
اپرا در ایران را باید در دو گروه متمایز بررسی کرد؛ نخست اپرایی که به عنوان تعزیه در ایران مرسوم بوده است و دیگری اپرایی که سال 1346 با افتتاح تالار رودکی به صورت رسمی آغاز به کار کرد و به تکرار آثار اپرایی غربی و چند اپرای ایرانی به شیوه غربی پرداخت.
چرا تعزیه را اپرا مینامید؟
وجه اشتراک همه اپراها را سه مؤلفه تشکیل میدهد؛ نخست، متن آن منظوم باشد. دوم آنکه موسیقی باید موسیقی توصیفی و دراماتیک ویژه اپرا باشد و آخر اینکه خوانندهـ بازیگر در آن به ایفای نقش بپردازد. به نظرم تعزیه این سه مؤلفه را دارد.
آنچه پیش از انقلاب مورد توجه قرار گرفت، اپرایی بود که در ایتالیا زاده و پرورده شده بود و ما به تکرار آن میپرداختیم، غافل از اینکه گنجینهای داریم به نام تعزیه که براساس موسیقی آوازی ایرانی ساخته شده و این غفلت تا زمانی که من اپرای عروسکی را شروع نکردم، مورد توجه هیچیک از آهنگسازان ایرانی قرار نگرفت. تنها تلاشهای مختصری توسط میرزاده عشقی در اپرای رستاخیز و اسماعیل مهرتاش در تنظیم اپراها یا اپرتهایی براساس ترانهها و موسیقی عامیانه در این زمینه صورت گرفته بود.
انگیزه شما از تشکیل گروه آران چه بود و چرا به اپرای عروسکی روی آوردید؟
استمرار نمایش اپرا برای تربیت مخاطب و نیروهایی که درگیر با اپرا هستند، از دغدغههای من بود. زمانیکه میخواستیم شروع کنیم، پیشبینی این بود که اپرا در ایران دوباره شکل میگیرد و از خوانندهها و تمام امتیازات صحنهای بهرهمند میشود، اما با توجه به مسائلی که داریم براساس اپرای زنده نمیتوانستیم مخاطبسازی کنیم. هر اپرا روی صحنه عمر کوتاهی دارد و باید با اپرای دیگر جایگزین شود، برای همین تصمیم گرفتم شیوه عروسکی را انتخاب کنم تا پرورش نیرو و مخاطبسازی امکانپذیر شود. همچنین اپرای عروسکی این قدرت را دارد که در خدمت اسطورهها و افسانهها قرار گیرد و زبان و بیانی کاملتر را در اختیار کارگردان قرار دهد.
البته یکی از سختترین آثار، یعنی رستم و سهراب را برای این کار انتخاب کردم. به نمایش گذاشتن نبرد رستم و سهراب با شیوه نخی بسیار دشوار بود بنابراین این اثر تلفیقی از عروسکی نخی و نمایش سایهای بود، اما بعدها در اپراهای دیگر کوشش کردم تلفیق سینما و تئاتر را در اپراها رعایت کنم تا همهجانبه بودن و تجمیع همه هنرها روی صحنه اپرای عروسکی امکانپذیر باشد.
پس از رستم و سهراب سراغ «مکبث» از نمایشنامههای معروف شکسپیر رفتید.
به این دلیل که پیوستگی حرکت ادامه داشته باشد و به منتفدانی که میگفتند این هنر در غرب وجود دارد، نشان دهم چنین چیزی صحت ندارد. اتفاقا در تورین ایتالیا ـ مهد اپراـ این اثر و رستم و سهراب را روی صحنه بردم که با موجی از استقبال و نقدهای مثبتی همراه شد.
پس از این دو اثر و اپرای عاشورا، چرا بیشتر بر زندگی شاعران بزرگ فارسی متمرکز شدید؟
رستم و سهراب را نیز به گونهای کار کردم که گویی بیان و شرح احوال فردوسی است. ما پنج شاعر برجسته داریم که برای نسل امروز ناشناخته هستند. خوشحالم که امروز گفتوگوی شمس و مولانا در فضای مجازی، میلیونها بار دست به دست شده که نشاندهنده تأثیر این اپراها و مسیری است که برای مخاطبان انتخاب کردم. همچنین این نسل میانهای با آواز ایرانی نداشت؛ استفاده از سنت آوازخوانی مبتنی بر ردیفها کاملا یک ریسک بزرگ بود که نتیجه داد و با استقبال مخاطبان همراه شد. بسیاری از خوانندههایی که امروز در اپرای خیام حضور دارند با توجه به ایفای نقش در کنار خوانندگی اعتراف میکنند که پیش از این به گستره آواز ایرانی پی نبرده بودند.
همچنان اصرار دارید که اپرای عروسکی کار کنید؟
امیدوارم این حرکت همچنان ادامه پیدا کند. ما پس از سالها کار و سرمایهگذاری برای تربیت نیرو و مخاطب، تلاش میکنیم که این راه را ادامه دهیم.
سراغ اپرای زنده نخواهید رفت؟
مادامی که خوانندهای برای این شیوه که کار میکنم، تربیت نشود، خیر. قصد ندارم اپرا را به شیوه غربی روی صحنه ببرم. اپرا باید به همان نیتی که موسیقی ایرانی را در آواگری و ایفای نقش به کار میبرم، صورت گیرد که برای این منظور خوانندگانی باید تربیت شوند که البته هنوز جای کار دارد.
قصد اجرای اپرای مانا و مانی استاد حسین دهلوی را ندارید؟
ایشان میخواستند من پیش از اجرای اپرای رستم و سهراب، آن را روی صحنه ببرم. با اینکه روی متن آن هم خیلی کار کردم، متأسفانه از آنجا که متن این اپرا قوی نیست و بدون جاذبههای لازم برای اجراست، با تمام احترامی که برای ایشان و ارزش موسیقی مانا و مانی قائلم از اجرای آن صرفنظر و خدمت ایشان هم اعلام کردم.
اپرای خیام در چه شرایطی است و چه زمانی روی صحنه میرود؟
بخش عمدهای از کارهای موسیقی آن انجام شده است. آقای محمد معتمدی که پیش از این تجربه حضور در چهار اپرای عروسکی، عاشورا در نقش حر، مولوی در نقش مولانا، حافظ در نقش حافظ و سعدی در نقش سعدی را داشته است، نقش خیام را نیز ایفا میکند.
آهنگسازی این اپرا بهعهده امیر بهزاد است که پیش از این اپرای لیلی و مجنون را بازآفرینی کرده و آهنگسازی اپرای سعدی را نیز انجام داده بود. موسیقی آن توسط ارکستر یوروآسیا به رهبری آقای فرنوش بهزاد در لندن ضبط شده است. بخش آوازی آن بجز نقش خیام نیز کامل شده است و افرادی چون اسحاق انور، مهدی امامی، وحید تاج، رها یوسفی و... نقشهای متعدد را اجرا کردند. امیدوارم اواخر خرداد این اپرا روی صحنه برود.
آیا امکان اجرای این اپراها در شهرستانها نیز فراهم است؟
ما صحنه سیاری برای این منظور ساختهایم و در شیراز، مشهد و گرگان آثارمان را روی صحنه بردیم که با استقبال خوبی همراه بود.
زنده کردن سنت 500 ساله
به باور بهروز غریبپور، اپرا در ایران سرنوشتی سینوسی پیدا کرده است؛ از یک طرف در بستر نمایشهای عامیانه ایرانی مانند تعزیه نزدیک به 500 سال از عمر آن میگذرد و از سوی دیگر پیش از انقلاب برای چند دهه تلاشهای متفرقی درخصوص اجرای اپرای غربی شکل گرفت، اما حالا او معتقد است که اپراهایش طرحی نو در انداخته و اپرای ملی را عرضه کرده است. او دراین باره میگوید: از 1383 که گروه اپرای عروسکی آران را تأسیس کردم، پیدرپی روی این نوع اپرا کار کردیم و میتوانیم ادعا کنیم آنچه روی صحنه میآوریم، اپرای ملی است که ملهم از آن سنت 500 ساله تعزیه و تجارب غربی است. ما امروز از موسیقی سمفونیک برای فضاسازی دراماتیک در اپرای خودمان استفاده میکنیم و این درواقع نافی ملی بودن آن نیست، چراکه پیروی از یک شیوه سازبندی و آهنگسازی غربی نشان از آن نیست که حتما تحت تأثیر صددرصدی غرب هستیم.
کمیل انتظاری
فرهنگ و هنر
در گفتگو با جامجم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جامجم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد