در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
چه شد که حرفه قضاوت را انتخاب کردید؟
از دوران دبیرستان به رشته حقوق علاقه خاصی داشتم. به همین خاطر با اینکه در کنکور در رشتههای علوم سیاسی و روانشناسی هم پذیرفته شده بودم، رشته حقوق را انتخاب کردم. کسب رتبه چهارم حقوق در کنکور به تنهایی نشاندهنده علاقه وافر من به این رشته است.
انتخاب این شغل در زندگی شما تاثیر منفی نداشت؟
شغل قضا در زندگی شخصی تاثیر منفی ندارد، اما انتخاب آن مستلزم رعایت بسیاری از مسائل است که البته با گذشت زمان با ضمیر قاضی عجین میشود. اگر این شغل تاثیر منفی داشت، من در آستانه اتمام چهلوچهارمین سال خدمتم، از این کسوت خارج میشدم. این شغل انسان را منظم و مقید به نظم بار میآورد.
در خانه از پروندههایی که رسیدگی میکنید، حرف میزنید؟ واکنش همسر و فرزندانتان چیست؟
زمانی که پرونده را در خانه مطالعه میکنم از اتفاقاتی که در آن رخ داده با خانواده حرف میزنم. این پروندهها باعث میشود که هرکسی که شنونده آنهاست، تجربههای زیادی به دست آورد و از آنها در زندگی شخصیاش استفاده کند. البته همانطور که پروندهها به مرور برای قاضی عادی میشود، برای اطرافیان هم همین اتفاق میافتد.
اولین بار چه زمانی با جسد مقتولی روبهرو شدید؟
حدود 30 سال قبل در شهر مقدس قم با این صحنه روبهرو شدم. در بررسی صحنه یک قتل که اولین پرونده قتلی بود که رسیدگی کردم.
تعداد پروندههای قتلی که قضاوت کردهاید، خاطرتان هست؟
شاید بیش از 1500 پرونده قتل باشد.
روبهرو شدن با این حجم جرایم خشن آرامش شما را نمیگیرد؟
بالطبع پاسخ مثبت است، اما همانطور که یک جراح به مرور به شغل جراحی و یک پزشک قانونی به کالبدشکافی جسد عادت میکند من هم به این شغل عادت کردهام. البته زمانی که حق مظلومی را میستانم کامم شیرین میشود و آرامش میگیرم.
پیچیدهترین پروندهای که تاکنون قضاوت کردهاید، کدام بود؟ سرانجام آن چه شد؟
بیشتر پروندهها پیچیدگی خاص خود را دارند چون در پروندههای قتل با جسدی روبهرو هستیم که نمیتواند صحبت کند، نحوه وقوع قتل را شرح دهد و قاتل را معرفی کند. یکی از پیچیدهترین این پروندهها مربوط به حادثهای است که در آن یکی از برادران عروس کشته شده بود. در ابتدا نامزد عروس به قتل اعتراف کرده بود، اما سپس برادرش خود را عامل قتل معرفی کرد. یعنی در واقع یک مقتول وجود داشت و دو قاتل. این دو با اقرار به قتل، شناسایی قاتل را بسیار پیچیده کرده بود. سرانجام این پرونده به قسامه کشید.
فجیعترین پرونده چطور؟ حکم آن چه شد؟
پروندههای فجیع نیز خیلی زیاد است. یکی از فجیعترین آنها پروندهای بود که یک مادر همراه دو دخترش، پدر خانواده را کشتند و در کف اتاق خانهشان دفن کردند. آنها پس از مدتی خانه را تخلیه کردند تا اینکه صاحب منزل برای تعمیر و بازسازی کف اتاق، کارگر گرفت. او هنگام حفاری، پای مقتول را دید و جسد را کشف کرد. سرانجام اولیای دم که مادربزرگ فرزندان مقتول بود، نسبت به نوههای خود گذشت کرد اما برای مادر، قصاص خواست.
کدام پرونده بیشتر از همه ذهنتان را درگیر کرده است؟
پروندهای بود که پسری 18 ساله به خاطر اختلافات خانوادگی و مسائل اخلاقی، درهای آپارتمان را قفل کرد و خانهشان را به آتش کشید. در این حادثه پدر، برادر و خواهر این پسر در شعلههای آتش کشته شدند. یکی از اولیای دم مادر متهم بود که در زمان حادثه در خانه بود، اما به هیچ وجه به او آسیبی نرسید. او هیچ شکایتی نکرد و در هیچ یک از جلسات دادگاه هم حاضر نشد. برای من به عنوان رئیس دادگاه این سوال همواره مطرح است که چرا این مادر در هیچکدام از جلسات دادگاه شرکت نکرد و با فرزندش که متهم پرونده بود، روبهرو نشد.
تاکنون دلتان به حال متهمی سوخته؟
البته دلسوزی قاضی نباید در روند پرونده تاثیر بگذارد، اما یکی از پروندههایی که خیلی دلم به حال متهمش سوخت، پروندهای بود که پدری، فرزندش را به خاطر بیماری صعبالعلاج به تهران آورده بود. فرزند در بیمارستان بود و پدر هیچ پولی نداشت. او هنگام عبور از یکی از کوچهها، دوچرخهای بچهگانه در حیاط خانهای دید و تصمیم گرفت برای تامین هزینه درمان فرزندش، آن را بدزدد و بفروشد. او که مردی بالای 60 سال بود، هنگام سرقت دستگیر شد، اما شاکی با شنیدن شرح زندگیاش، رضایت داد. این پرونده خیلی تاثربرانگیز بود.
با افرادی که برایشان حکم صادر کردهاید، در محیط بیرون برخوردی داشتهاید؟ این برخورد چگونه بوده است؟
زمانی داشتم به پروندهای اخلاقی رسیدگی میکردم. همراه فرزندم به یک نانوایی در نزدیکی خانه پدرم رفته بودیم. من در ماشین منتظر برگشتن فرزندم بودم که با پدر متهم روبهرو شدم. همان موقع عطای نان را به لقایش بخشیدم و سریع فرزندم را صدا کردم و محل را ترک کردیم.
به مرگ تهدید شدهاید؟ خودتان یا اعضای خانوادهتان؟ واکنشتان چه بوده؟
تهدیدات زیاد است، اما کسی که به کسوت مقدس قضا درمیآید باید به این تهدیدات عادت کند. چون من به این حرکات عادت کردهام، خیلی هراسی نیست. به قول معروف:
گر نگهدار من آنست که من میدانم
شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد
خودتان تاکنون قربانی جرم شدهاید؟ مثل سرقت؟
در سال 83، خانه من در خیابان جمهوری بود. نیمههای شب در حال استراحت بودم که خانهام مورد دستبرد دزدان قرار گرفت. من هنگام سرقت از خواب بیدار شدم و سارقان فرار کردند. چیز زیادی هم از ما به سرقت نرفت. یک عروسک بچهگانه و یک رادیو ضبط را میخواستند ببرند که با سر و صدای من مواجه شدند و این وسایل را هم نتوانستند با خود ببرند.
اگر یک سوی پرونده قتل باشید، ترجیحتان بر گذشت است یا قصاص؟
از مولای متقیان حضرت علی بن ابیطالب (ع) نقل است که گذشت خصلت مردان است بنابراین گذشت را ترجیح میدهم.
در پروندههای قتل، برای گذشت شاکی تلاش میکنید؟
به طور قطع برای گذشت شاکی تلاش میشود حتی ممکن است بعد از ختم جلسه، شکات و اولیای دم دعوت شوند تا در آن جلسه برای گذشت مذاکره کنند. توصیه من بر سازش است هرچند که در قرآن مجید آمده است: «در قصاص حیات است.»
مهمترین پروندهای که امسال رسیدگی کردید، کدام بود؟
پروندههای مهم زیادی داشتیم، اما شاید یکی از مهمترین آنها، پروندهای باشد که متهم در محله دزاشیب، یک زن جوان را همراه فرزندش و مادرشوهرش را به قتل رساند. طوری صحنهسازی کرد که انگار آنها در انفجار گاز کشته شدهاند. او سرانجام به دام عدالت و قانون افتاد و با صدور حکم به قصاص محکوم شد. صدور این نوع احکام و اجرای عدالت برای قاضی شیرینی خاص خود را دارد.
اولین حکم قصاصی که امضا کردید چه حسی داشتید؟
حکم قصاص هم مثل سایر احکام است چون سالها قبل با عنوان مستشاری در دادگاه کیفری با ماهیت پروندههای قتل آشنا شده بودم. آن زمان حق یک رای داشتم که با ابلاغ ریاست شعبه هم در این قضیه هیچ تغییری حاصل نشد. هرچند که در صدور حکم قصاص احساسات و عواطف نمیتواند بیتاثیر باشد، اما این احساسات نباید مانع از اجرای عدالت شود.
هنگام صدور حکم قصاص، به چه چیزی بیشتر از همه فکر میکنید؟
بیش از هر چیز به دو مطلب فکر میکنم؛ اول اینکه اگر محتویات پرونده روشن است و پیچیدگی ندارد، حق مظلومی که به قتل رسیده و اولیای دم او از قاتل ستانده شود. دوم اینکه اگر پرونده پیچیده است دقت و وسواس زیادی در صدور حکم اعمال کنم. البته در هر دو صورت فکر قاضی اجرای عدالت و حکم خداست.
آیا حساسیت قضاوت، شما را میترساند؟
از خصوصیات بارز یک قاضی شجاعت است. اگر مسائلی مثل ترس بخواهد بر قاضی چیره شود و او براساس آن رای صادر کند، به طور قطع از عدالت خارج میشود بنابراین با توکل بر خداوند متعال در مورد پرونده تصمیم میگیرم و حساسیت قضاوت باعث ایجاد ترس در وجودم نخواهد شد.
فکر میکنید در اجرای عدالت موفق بودهاید؟
قطعا هدف قاضی باید اجرای عدالت باشد. در طول خدمتم همواره تلاش کردهام که عدالت اجرا شود و طبعا اجرای عدالت در قاضی ایجاد آرامش و رضایت میکند که این احساس با هیچ زبانی قابل بیان نیست.
شما برای مجرمان زیادی حکم صادر کردهاید، فکر میکنید خدا چه حکمی برای خودتان صادر کند؟
انسان با همه کاستیهایی که دارد سعی میکند با صدور احکام عادلانه، عدالت را در جامعه برقرار کند. به طور قطع خداوند متعال که عادل است، درباره انسانها عادلانه تصمیم خواهد گرفت. چون خدا را عادل میدانم بنابراین هر حکمی صادر کند، قانع خواهم بود.
از میان فرزندانتان کسی میخواهد قاضی شود؟ موافق این کار هستید؟
فرزند بزرگ من مدرک کارشناسی ارشد حقوق دارد، اما ترجیح میدهم خودش در انتخاب شغل تصمیم بگیرد. هیچ گاه نظرم راجع به انتخاب شغل را به او تحمیل نمیکنم.
قاضی شدن را به کسی توصیه میکنید؟
قضاوت منصب بسیار خطیری است و قاضی باید خصوصیات زیادی داشته باشد. تحمل محرومیتها، صبر و حوصله و بردباری و رعایت شئونات قضا از جمله خصایلی است که قاضی باید داشته باشد. البته اگر در فردی این خصوصیات را ببینم، حرفه قضاوت را به او توصیه خواهم کرد.
اگر قاضی نمیشدید، چه شغلی انتخاب میکردید؟
من به تاریخ علاقه زیادی دارم. فکر میکنم اگر قاضی نمیشدم، میتوانستم در این رشته موفق باشم.
یک خاطره نوروزی تعریف کنید؟
در نوروز 78 یا 79 کشیک نوروزی بودم. پرونده سرقتی پیش من آوردند که سارق دو یا سه روز قبل از نوروز یعنی حوالی چهارشنبهسوری، از یک مغازه طلافروشی سرقت کرده بود. او دو روز بعد از سرقت از مقابل مغازه عبور میکرد. مغازه خالی بود و صاحبش خیلی حالت بدی داشت. سارق وقتی او را دید، از شدت عذاب وجدان به صاحب مغازه گفت که من سارق شما هستم و چون به پول نیاز داشتم، دست به سرقت زدم. حالا هر کاری میخواهید با من بکنید. صاحب مغازه سارق را به کلانتری برد و بعد از تشکیل پرونده به کشیک نوروزی منتقلش کردند. من براساس وظیفه برای متهم قرار تامین صادر کردم. او وثیقهای برای گرو گذاشتن نداشت. آنجا بود که شاکی خودش ضامن سارق شد تا او در ایام عید به زندان نرود. این خاطره خوب نوروزی، برای من به یادگار مانده است.
یزدان مرادی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد