اما در نیم دیگر راه نیاز به فاکتورهایی حیاتی وجود دارد که در صورت فقدان، آن نیم اولی هم به نتیجه دلخواه نمیرسد. شبکههای مختلف تلویزیونی بخصوص در سالهای اخیر توجه بیشتری به مضامین اخلاقی نشان داده و آثاری را روانه آنتن کردهاند که آخرین آنها که در حال حاضر در حال پخش از شبکه پنج سیماست، قصههای تبیان نام دارد. حال در ادامه نگاهی به برخی نمونههای شاخص در این رابطه در کنار قصههای تبیان میاندازیم.
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد و مکافات عمل به روایت تصویر
مجموعه «شاید برای شما هم اتفاق بیفتد» یکی از باسابقه ترین مجموعههای تلویزیونی به تهیهکنندگی علی اکبر تحویلیان که از اواخر دهه 80 تولیدش آغاز شده و همچنان به مناسبتهای مختلف دینی بازپخشهای آن روی آنتن میرود. نویسندگان فیلمنامه در اینجا بحث مکافات عمل را پیش کشیده و از آن بهعنوان محور ماجراهای هر قسمت بهره گرفتهاند. موضوع ذکر شده بهواسطه آن که مخاطب با آن آشنایی داشته و باورش دارد، به خودی خود دارای ارزش بسیار است که میتواند موتور داستان را به حرکت وا دارد. اما سازندگان مجموعه یاد شده از این ظرفیت بالقوه اغلب بهره لازم را نگرفته و آن را به فعل در نیاوردهاند. در حقیقت بیش از آنکه به لایههای درونی این امر توجه شود بیشتر به لایههای بیرونیاش پرداخته شده و به همین خاطر نیز آنچنان که باید تاثیرگذاری و کوبندگی لازم را ندارد. نویسندگان فیلمنامه برای روایت داستانهای خود از قالب داستانهایی مجزا در هر قسمت بدون آن که ارتباطی با قسمت قبلی خود داشته باشند، بهره گرفته و داستان مستقلی را روایت کردهاند؛ داستانهایی متکی بر جامعه و شخصیتهای امروزی که هر یک در موقعیت دراماتیک خلق شده توسط نویسنده، معنا پیدا کرده و داستان را پیش میبرند. در بسیاری از مواقع نیز پیش آمده که یک اپیزود از غنای داستانی برخوردار بوده، اما در ساختار آن چنان که باید از آب در نیامده است. در عین حال باید به گروه بازیگران این مجموعه تلویزیونی هم اشاره کرد که در پارهای موارد خلاقیت چندانی در نقشآفرینی خود به خرج ندادهاند که این ضعف در میان بازیگران جوان آن بیش از همه به چشم میآید. با همه اینها شاید برای شما اتفاق بیفتد به لحاظ مضمون دارای ارزشهای زیادی است که میتواند در آینده هم مورد استفاده قرار گرفته و به تولید اپیزودهای جدیدتری با کیفیت بالاتر منجر شود.
آنها در قصهها زندگی میکنند
در این مجموعه اپیزودیک هم با آدمهایی روبهرو میشویم که هر یک به نوعی در برههای از زندگی به یک مشکل برمیخورند. از اپیزودهای موفق آن میتوان به داستان مردی اشاره کرد که پس از سالها کار موفق به خرید یک نانوایی شده، اما به مرور کارش از رونق افتاده و به مرز ورشکستگی میرسد. در این بخش قصه خوب پیش رفته و مخاطب را برای رسیدن به نقطه عطف چندان در انتظار نگه نمیدارد. در عین حال پیام اخلاقی خود را هم به مخاطب در رابطه با پرهیز از خوردن حق یتیم به شکل مطلوبی منتقل میکند. از دیگر اپیزودهای جذاب این مجموعه به کارگردانی داوود بیدل میتوان به داستان زنده شدن پیرمردی نیکوکار در سردخانه بیمارستان و رابطهاش با برادرزادههای طماع و حریصش اشاره کرد که پایانی غافلگیرکننده نیز دارد. با همه اینها این سریال با فراز و فرودهای زیادی همراه بوده و کیفیت اپیزودهای مختلف آن نزدیک به هم و به اصطلاح یکدست نیست که همین موضوع به رابطه اثر با مخاطب خدشه وارد کرده است. البته نباید از تاثیر مثبت حضور بازیگر بزرگی مانند جمشید مشایخی در یکی از اپیزودها هم به سادگی گذشت که کیفیت کار را به واسطه درک تمام و کمال نقش به تنهایی چند پلهای بالاتر برده است.
قصههای تبیان و موضوعات قرآنی
زندهیاد فرجالله سلحشور از جمله هنرمندان سینما و تلویزیون است که علاقه خاصی به مضامین قرآنی و قصص آن داشته و تلاش زیادی هم برای به تصویر کشیدن آن به خرج داده که سریال یوسف پیامبر از شاخصترین آنها به حساب میآید.
داستانی که در دو بخش گذشته و حال به تصویر کشیده شده و گرم و باورپذیر از کار درآمده است. در این بین نباید از بازیهای خوب حسام منظور و روحالله کمانی در نقشهای اصلی کار و میرنادر مظلومی در نقش منفی آن بسادگی عبور کرد که نقش مهمی در هر چه بهتر دیده شدن این اپیزود داشتهاند. تماس یکی از معدود اپیزودهای قصههای تبیان است که داستان آن در زمان حال میگذرد و مرکز ثقل آن طلبه جوانی است که پس از مدتها از شهری دیگر به تهران آمده تا برادر ثروتمند تاجر فرشش را ملاقات کند. یکی از نقاط قوت فیلمنامه این اپیزود، اطلاعات دادن به مخاطب در زمانی کوتاه و رسیدن به یک نقطه عطف درخشان است که مخاطب را نسبت به فرجام کار کنجکاو میکند. اینکه مردی خیر به خواب دخترش آمده و از او میخواهد اموالی که وصیت کرده بوده در اختیار این طلبه جوان بگذارد، ایدهای جذاب و تا حدودی حیرتانگیز است که بیش از هر چیز دیگری نشان از مشیت الهی و خواست او دارد. اینگونه است که اتفاقی ناممکن برای ذهن انسان ممکن شده و به واقعیت میپیوندد و این امر را نویسنده و کارگردان جوان این اپیزود بخوبی به تصویر کشیدهاند. مدیون دیگر اپیزود این مجموعه است که داستان آن در دو مرحله گذشته و حال روایت شده و به مکافات عملی میپردازد که پرویز در جوانی و در زندگی مشترک خود با عصمت انجام داده و در این مسیر توان حرکتی هر دو پای خود را از دست داده است. در بخش مربوط به جوانی پرویز، بیش از هر چیز استفاده از کلیشههای قدیمی در شکل دادن به این شخصیت به چشم میخورد که لطماتی به کلیت آن وارد کرده است و البته در این بین بازی نسبتا ضعیف بازیگر این نقش هم به این امر دامن زده است.
اما بخش دوم کار که در زمان حال میگذرد، کیفیت مناسبتری داشته و مخاطب با فراز و فرودهای آن بخوبی همراه میشود. در یکی دیگر از اپیزودها نیز با مرد جوانی همراه میشویم که زندگی خانوادگی آشفتهای داشته و پس از جدایی از همسر، همراه دختر هشت سالهاش زندگی میکند. مرد که نجاتغریق یک استخر است، اعتقادی به تقدیر الهی نداشته و همیشه در تلاش برای توجیه مسائل مرتبط با قضا و قدر و تقدیر است. افتادن دخترش(آوا) از روی قایق موتوری به دریا، نقطه عطف این اپیزود حدودا یک ساعته است که در نهایت با پیدا شدن معجزهگونه آوا به پایان میرسد. این بخش به لحاظ ساختاری بهترین اپیزود قصههای تبیان تا به اینجا به حساب میآید که نماهای هوایی فوقالعادهای هم دارد، اما کم و کاستیهای موجود در داستان و بخصوص بازی یکی دو نفر از بازیگران، به کیفیت نهایی آن لطماتی وارد کرده است.
کسری همایونی افشار
ضمیمه قاب کوچک
بازگشت ترامپ به کاخ سفید چه تاثیری بر سیاستهای آمریکا در قبال ایران دارد؟
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رضا جباری: درگفتوگو با «جام جم»:
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم: