دکترای علوم سیاسی چه ربطی به سینما دارد؟
فکر میکنم برای اداره سینمای کشور یک دکترا کافی نیست و شما باید هم دکترای سیاسی و هم دیپلماسی و هزار چیز دیگر داشته باشید تا بتوانید کار سینمایی کنید. به هرحال درست است که دکترای من در رشته علوم سیاسی و با گرایش جامعهشناسی سیاسی است ـ که البته حوزههای علوم اجتماعی و فرهنگ و هنر را از هم دور نمیبینم ـ، اما سالهای سال است که خوشبختانه گرفتار فرهنگ هستم. من از سال 80 تا امروز عملا در حوزه فرهنگ و هنر فعالیت میکنم؛ رایزنی فرهنگی و بعد هم موسسه فرهنگی اکو و امروز هم در سینما.
اگر سِمَتِ خودتان را در نظر نگیرید و با فاصله نگاه کنید، آیا سینمای ایران از سیاست و بازیهای سیاسی ضربه نخورده است؟
بله، اما فقط سینما نیست. متاسفانه کل فرهنگ و هنر بویژه هنر و رشتههای مختلف هنری گرفتارِ سیاست هستند و زمین بازی اهالی سیاست شدند. از روز اول هم خود بنده و هم وزرای مختلف همه داریم تلاش میکنیم سیاسیون از عرصه هنر خارج شوند، اما عملا این اتفاق نمیافتد. البته یک بخشی از آن طبیعی است و فکر میکنم تا اندازهای و نه در این حد در کشورهای دیگر هم همین طور باشد. دلیل آن هم جاذبههای فرهنگ و هنر است. هرجا که جاذبه است و هرجایی که مردم هستند و نخبگان مرجع وجود دارند، اهالی سیاست هم یک سُکسُکی میکنند دیگر! (میخندد) سینما هم جای پرجاذبهای است و اهالی فرهنگ و هنر از جهتی مرجع تلقی میشوند و موردعلاقه مردم هستند و آنجایی که مردم هستند، سیاسیون هم سری به آنجا میزنند. چارهای نیست، اما امیدوارم دعواها و جناح بندیهای سیاسی وارد سینما نشود که متاسفانه میشود.
جسارتا فکر نمیکنید در مسئولیت ریاست سازمان سینمایی جای فردی شایستهتر را اشغال کرده باشید؟
راستش را بخواهید در هر سِمَتی که هستم و حتی در دانشگاه هم که تدریس میکنم، همیشه این نگرانی را دارم که حتما جای کسی که بهتر از من است را اشغال کردهام. واقعا در زمان رایزنی فرهنگی و جاهای دیگر هم همین طور بود. به همین دلیل همیشه تلاش میکنم که بناحق جای کسی را اشغال نکرده باشم.
میتوانید از یک رئیس سازمان سینمایی شایستهتر اسم ببرید؟
ترجیح میدهم اسم نبرم، اما حتما خیلیها هستند که هم میتوانند و هم علاقهمندند. من فکر میکنم همه کسانی که روی یک صندلی نشستند و مسئولیتی دارند، باید همین احساس را داشته باشند که شاید جای فردی توانا را گرفتهاند و سعی کنند خودشان را به توانایی مطلوب برسانند. من همیشه این احساس را دارم و باعث میشود همواره تلاش کنم.
حدود چهار سال از آغاز به کار شما در سازمان سینمایی میگذرد. احساس میشود سینماگران نسبت به شروع کارتان، اقبال کمتری به شما نشان میدهند. خودتان فکر نمیکنید اهالی سینما از شما ناامید شده باشند؟
(کمی از این سوال جا میخورد) راستش این را باید از خود سینماگران بپرسید. بنده خودم چنین چیزی را واقعا نمیبینم، اما میخواهم هم شما و هم اهالی سینما به سه چهار سال گذشته برگردید. فکر میکنم در مقام مقایسه است که مسائل هم برای شما به عنوان خبرنگار و هم برای سینما و هم برای مردم، روشن میشود. گمان میکنم اگر کمی به عقب برگردیم، سینماگران از این که ما در ابتدای فعالیت به آنها امیدواری دادیم، نباید پشیمان باشند. به هرحال سینما گامهای بلندی را برداشت، اما حتما کارهای نکرده فراوانی هم هست که امیدواریم انجام شود.
رئیس سازمان سینمایی بودن سختتر است یا رایزن فرهنگی ایران در فرانسه بودن؟
حتما رئیس سازمان سینمایی بودن سختتر است.
بازگشایی خانه سینما که در اوایل حضور شما اتفاق افتاد، خیلیها را خوشحال کرد، اما به نظر بیشترِ آنها گرایش و سلیقه سیاسی خاصی دارند؛ کسانی که احتمالا روی رای آنها در نامزدی احتمالی مجلس یا انتخاباتی دیگر در آینده نزدیک حساب کردهاید.
شاید بعدا اهالی سینما درباره این حرفم قضاوت کنند؛ من معمولا در اتفاقاتی که افتاد و کارهایی که میکنم، تلاش میکنم خودم را نبینم، بلکه کار را ببینم. در مساله خانه سینما هم واقعا سعی کردم کاری که فکر میکردم درست است را انجام دهم. اینکه چه نتیجهای برای من خواهد داشت، خیلی برای خودم مهم نبود. روزهایی که آمدم این را گفتم که بسته شدن خانه سینما، خاری است که در پای سینمای کشور رفته و تا این خار را از پای سینما درنیاوریم، هیچ حرکتی اتفاق نمیافتد و سینما نمیتواند راه برود. اگرچه بظاهر مساله کوچک بود، اما دقیقا مثل خاری بود که در پای کسی رفته و این خار نمیگذارد او حرکت کند. بازگشایی خانه سینما راه را برای ادامه فعالیت و جلب اعتماد اهالی سینما باز کرد. من واقعا قبول ندارم که خانه سینما از یک مشی خاص سیاسی حمایت و پیروی میکند، بویژه این که میشود گفت اکثریت قریب به اتفاق کسانی که آن روز نگران بازگشایی خانه سینما بودند، الان در کنار اهالی خانه سینما هستند.
اما الان به نظر میرسد آن خار موردنظر از پا درآمده و به چشم سینما رفته و نارضایتیهای زیادی در میان اعضای صنوف مختلف درباره بیکاری، معیشت، بیمه و مسائل این چنینی بویژه از زمان بازگشایی خانه سینما وجود دارد.
بله، اما خانه سینما که نمیتواند معجزه کند، همین طور که ما هم این توانایی را نداریم. به هرحال اهالی هنر یکسری مشکلاتی دارند که حل آن از یک صنف ناممکن و بعید است. خانه سینما نمیتواند مشکل بیمه را به تنهایی حل کند، همین طور که سازمان سینمایی هم نمیتواند. اما گامهای خوبی هم برداشته شده، بویژه اخیرا امیدوارم به دلیل تعامل خوبی که آقای صالحی امیری ـ وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ـ با بدنه دولت دارند، این مساله حل شود. ضمن این که در همین سه سال هم به هرحال دولت بیمه تکمیلی سینماگران را پرداخت کرده است. فکر میکنم تنها بخشی از کشور و در بین همه طیفها که تقریبا صددرصد هزینه بیمه تکمیلی آنها توسط دولت پرداخت میشود، اهالی هنر هستند. مشکلات بیمه سینماگران هم در حال حل شدن است. به نظرم خانه سینما گامهای خوبی برداشت، هم مدیریت سابق آن یعنی آقای رضا میرکریمی و هم مدیر فعلی آن جناب آقای منوچهر شاهسواری خیلی با درایت و تدبیر عمل کردند و چتر خانه سینما بر سر اهالی سینما گسترده است.
چرا در این سالها در برابر باندبازی و مافیا در سینما که غیرقابل انکار است، منفعل عمل کردید؟ چرا با نقشفروشیها، بایکوت کردن برخی سینماگران و مسائلی از این دست برخورد جدی نمیکنید؟
به نظرم به کار بردن عنوان مافیا، کمی بزرگ کردن ماجراست و مساله در این حدی که شما میفرمایید، نیست. اما این حرف و حدیث در کجا نیست؟ این حرفها در کدام یک از بخشهای دیگر کشور نیست که در سینما نباشد؟ ممکن است بازیگری که نمیتواند بازی کند، در جاهایی حقش واقعا ضایع شده باشد، اما در جاهایی هم حس ناعدالتی وجود دارد و اگر خوب بررسی کنند، شاید چنین خبری نباشد. به هرحال اینها مسائلی است که در سینما وجود دارد و خواهد بود و به این زودیها هم قابل حل نیست، اما چیزی که من از روز اول گفتم و داریم به سمت آن حرکت میکنیم، این است که اگر سینما با مردم آشتی کند و همه چیزِ سینما عادی و طبیعی شود، مسائل را آرامآرام کمرنگ خواهد کرد، آقایان نگران نباشند! ولی در این حد من به هیچ وجه قبول ندارم که باندبازی وجود دارد و مافیاییهایی هستند و ...
به نظر میآید در این سالها چندان به جشنوارههای انقلابی و دفاع مقدسی مثل عمار یا مقاومت روی خوش نشان ندادهاید و صرفا حضوری باری به هرجهتی در افتتاحیه یا اختتامیههای آنها داشتید یا با انتشار یک متن، رفع تکلیفی عمل کردید؟
(میخندد) خود عماریون چنین حرفی نمیزنند، جالب است که چرا شما این حرف را مطرح میکنید. جشنواره فیلم مقاومت را هم که اصلا خود ما اسپانسر آن هستیم و هرسال بخش قابل توجهی از هزینههای آن را ما پرداخت میکنیم.
دوره اخیر که برخی دوستان ناراضی بودند و بویژه آقای شفیعی، تهیهکننده فیلم دفاع مقدسی هیهات در برنامه هفت، از بیاعتنایی نسبت به این اثر در جشنواره مقاومت، در دوران فعالیت شما گلایه کردند.
راضی کردن دوستان که کار سادهای نیست و نمیدانم دوستان به چه چیز راضی میشوند؛ اما به هرحال ما بیش از حد توانمان کمک کردیم. جشنواره عمار را هم از خودمان میدانیم. حقیقتش این است که اینها فقط نامهای مختلف است؛ جشنواره عمار و جشنواره مقاومت چیزی جز سینمای ایران نیستند و آثاری که در آنها میبینید، فیلمهایی است که خود ما ساختهایم. ما در سازمان سینمایی به این آثار پروانه ساخت و پروانه نمایش میدهیم و به آنها کمک میکنیم.
انگار دوست ندارید چهرهتان نزد طیف غالب سینماگران خدشهدار شود.
واقعا این نگاه وجود ندارد. بنده سینمای ایران را سینمای مقاومت و سینمای عماریون میدانم و اصلا بچههای مقاومت و عمار این جشنوارهها را از سبد سینمای ایران برگزار میکنند.
شما رئیس سازمان سینمایی دولت تدبیر و امید هستید، اما چرا حجم زیادی از فیلمهای تولیدی در این دوره ناامیدکننده و تلخ هستند؟
شما همه فیلمهای تولیدی امسال را دیدهاید؟
نه، بخشی را در جشنواره میبینم و بخشی را هم در اکران سال آینده، اما فضا و خلاصه قصههای منتشر شده موید همین نکته است. اما فیلمهای سال قبل جشنواره و امسال اکران را دیدهام.
همه فیلمها را دیدهاید؟
همه را نه، اما بیشترشان را دیدهام.
یکی از حرفهای تلخی که من میشنوم، قضاوتهایی است که هرکدام از ما براحتی انجام میدهیم.
یعنی واقعا خودتان فکر میکنید فیلمها تلخ و ناامید کننده نیست؟
تلخ یعنی چی؟
یعنی مخاطب از شدت غم و غصه و سیاهی فیلم، حالش بد شود.
به نظر شما اگر ما بخواهیم سرنوشت یک معتاد را نشان دهیم، باید آخرش هپی اِند شود که این معتاد همه چیزش خوب شده. برای این که شما قبح اعتیاد را نشان دهید، باید بگویید این معتاد در زندگی اش چه میکشد.
این درست، اما من بحثم این است که بجز اعتیاد، خیانت، سیاهی و تباهی، موضوعات امیدبخشی برای روایت نیست؟
من نمیخواهم با شما بحث کنم. سراغ خودکشی برویم یا نرویم؟ سراغ طلاق برویم یا نرویم؟
باز شما دارید به موضوعاتی اشاره میکنید که اساسا تلخ و ناامید کننده هستند.
بحثم این است ما حرفهایی را همین طوری مطرح نکنیم. وقتی میگوییم همه فیلمها تلخ است...
همه نه، اما غالب فیلمها فضا و قصه تلخی دارند.
ما باید در حرفهایمان دقت کنیم. متاسفانه این دقت در رسانهها وجود ندارد. این فرمان رهبر معظم انقلاب است که سینما باید آسیبهای اجتماعی را نشان دهد و با آنها مقابله کند. خب، این مقابله چگونه است؟ باید تلخیها را نشان دهیم. نشان دادن تلخیها چیز بدی نیست. سینمای ما که به اقوام نمیتواند بپردازد، به آقایان سیاسی ـ یکیاش خود منـ که نمیشود پرداخت. انگار همه معصومیم و سینما نمیتواند سراغ ما بیاید. اگر بخواهیم درباره مسائل دینی هم بسازیم که نمونهاش میشود «رستاخیز» و هزار بلا سرش میآید. سراغ مسائل اجتماعی هم که نرویم، تلخ است. فیلمهای دفاع مقدسی هم بسازیم که شما میگویید ضدجنگ است. کمدی هم که بسازیم، میگویید جلف و مستهجن است. پس این سینما چه خاکی بر سرش کند؟ چه بسازد؟ چه از سینما میخواهید؟
خب، به خاطر این است که یا افراط میکنند یا تفریط.
نه، نگاهمان غلط است. ما نمیدانیم چه میخواهیم. گروهی بیایند بگویند چه میخواهند تا ما برایشان بسازیم. همین آقای باشه آهنگر که این روزها مشغول ساخت فیلم دفاع مقدسی سرو زیر آب است فیلم قبلیاش ـ ملکه ـ را ضدجنگ خطاب کردند. همین فیلمنامه فیلم جدید را هم بعد از کلی گرفتاری توانست به مرحله تولید برساند. این کارها را نکنید. اجازه دهیم فیلمسازان کار خودشان را بکنند.
شورای عالی سینما را با این توجیه که در دولت قبل درست متولد نشد، غیرضروری تشخیص دادید و منحل کردید. پس تکلیف برخی مصوبات آن شورا بویژه درباره مسکن اهالی سینما چه شد؟
ما هیچ مصوبهای از شورای عالی سینما در دولت گذشته نداشتیم.
احمد نجفی میگفت دولت جدید، مصوبات قبلی شورا را برای اجرایی شدن پیگیری نکرد.
از این مصوبات در این مملکت پر است و ما مینشینیم در جلسات تصویب میکنیم، اما بعد نتیجهای حاصل نمیشود. شورای عالی سینما چند جلسه با رئیسجمهور محترم سابق داشتند و حرفهایی زدند، اما هیچ کدامش عملی نشد. اتفاقا یکی از دلایل انحلالش هم همین بود.
یعنی دیگر قرار نیست شاهد شکلگیری این شورا با حضور دکتر روحانی، رئیسجمهور باشیم؟
نه، ما بعد از بررسیهای متعدد و با احترام به همه بزرگانی که در آن شورا بودند، احساس کردیم شورا ناکارآمد است و آن را منحل کردیم. خود آقایان هم مردد بودند و میگفتند این شورا خیلی کارایی ندارد.
ظاهرا این انحلال را به اعضای شورا اطلاع ندادید. من خودم وقتی از انحلال مطلع شدم با عمو جان ـ مسعود جعفری جوزانی ـ تماس گرفتم، اما ایشان اصلا اطلاعی از موضوع نداشت و گفت هنوز به من چیزی نگفتند!
(میخندد) ایشان اطلاع داشتند. شاید آن زمان در سفر بودند!
یکی از مشکلات بزرگی که در سینمای ما وجود دارد، فیلمسوزی و نابودی بسیاری از فیلمها در اکران است. وقتی ما تعداد سالن سینمای کافی برای نمایش نداریم، چرا در ارشاد این همه بیش از حد ظرفیت اکران، پروانه ساخت صادر میشود؟ سالی حدود 150 پروانه ساخت صادر میشود، در حالی که سینماهای ما ظرفیت اکران 50 فیلم را دارد.
ظرفیت اکران ما با هنر و تجربه بیش از صد فیلم در سال است.
هنر و تجربه را که نمیتوان چندان ملاک قرار داد. فیلمها آنجا به صورت تک سئانس و شناور در برخی پردیسها اکران میشود.
به هر حال اکران میشود. ضمن این که اتفاق دیگری هم کارهایش تمام شده و در راه است، یعنی سینمای سیار که آن هم ظرفیت اکران را افزایش میدهد، اما ما نباید جلوی تولید را بگیریم. سینما دیجیتال شده، اما ذهن ما در نگاتیو و پوزیتیو باقی مانده و مدیریت سینمایی هم نگاتیو و پوزیتیو است. باید فکر و نگاهمان را عوض کنیم. سیستم نظارت، کنترل و تولید باید دگرگون شود. هنوز نتوانستیم این کار را بکنیم، برای این که مقاومت سیستم آنالوگ اجازه نمیدهد ما خیلی از کارها را بتوانیم سریع تر انجام دهیم. بنابراین ما نمیتوانیم جلوی صدور پروانه ساخت را در جهانی بگیریم که بشدت تصویری است. ما باید به این نتیجه برسیم که تولید فقط برای پرده سینما نیست. سیستم VOD دارد راه میافتد. شبکه نمایش خانگی بشدت دارد گسترش پیدا میکند و فضای مجازی هم فرصت و امکانی برای دیده شدن فیلمهاست. تولید باید افزایش یابد و در کنارش ظرفیتهای دیده شدن را هم افزایش دهیم.
در این یک سال اخیر، پخش تیزر فیلمها از شبکههای ماهوارهای بویژه از شبکه جم، مشکلات و حاشیههای زیادی به وجود آورد که همچنان با فراز و نشیبهایی ادامه دارد. با وجود تصریح قانونی و قانون ممنوعیت به کارگیری تجهیزات دریافت از ماهواره که در بخشی از آن به ممنوعیت تبلیغات هم اشاره شده، باز شاهد جرایمی در این خصوص هستیم. سازمان سینمایی هم فقط به صدور بیانیه و اطلاعیه اکتفا کرده و برخورد جدیتری با افراد خاطی نداشته است. چرا؟
برخورد یعنی چه کار کنیم؟ متخلفان را اعدام کنیم؟
نه، منظورم این است که چرا جلوی این کار گرفته نمیشود؟ چون میدانیم و میدانید این تیزرها از داخل کشور و آگاهانه برای تبلیغات به آن شبکهها ارسال میشود.
ما تا به حال برای این موضوع هم با دستگاه نظارتی و هم با قوه قضاییه، چند جلسه داشتیم. آخرین جلسه هم جلسه بسیار خوبی با حضور آقای وزیر و جناب آقای دادستان بود. سازمان سینمایی در تعامل خوبی، هم با دستگاه نظارتی و هم با قوه قضاییه است. مثل دیگر دستگاهها، این مساله خط قرمز ماست. به هیچ وجه این اتفاق نباید بیفتد. با متخلفان هم داریم برخورد میکنیم. کما این که برخورد هم کردیم. البته یک سوال هم داریم. این چیزی است که ما به قوه قضاییه هم گفتیم. به نظرم ما یک خلأ قانونی داریم. فیلم، یک تولید ملی است. برای این که هم بودجههای ملی برای آن صرف میشود و هم شخصیتهای ملی در آن هستند. فیلم یک تولید جمعی است و فقط متعلق به مثلا تهیهکننده و پخشکننده نیست. حرفم این است اگر تخلفی صورت پذیرفته، باید قوانین سختگیرانهای داشته باشیم که تهیهکننده و پخشکننده، مقصر اصلی شناخته شوند، اما مجازاتش پایین کشیدن فیلم نیست. ما با پایین کشیدن فیلم داریم کشور را مجازات میکنیم. داریم مردم را مجازات میکنیم که یک فیلم خوب، حلال و طیب را نبینند. همین طور داریم دهها نفر را که در تولید آن فیلم حضور داشتند، مجازات میکنیم. داریم سرمایه ملی را که برای این فیلم هزینه شد، نابود میکنیم؛ بنابراین ما در این تعامل با قوه قضاییه هستیم که به جای پایین کشیدن فیلم که راحتترین و بدترین کار است، بیاییم و مجازات قانونی برای این کار تعریف کنیم. من از اهالی سینما تشکر میکنم که در این زمینه همکاری بسیار خوبی با ما کردند. ما در این یک سال حدود 80 فیلم را اکران کردیم، اما فقط دو سه نمونه تخلف وجود داشت که با آنها برخورد جدی شده است و آنها هم دیگر واقعا این کار را نمیکنند.
بتازگی هم که پرویز شیخ طادی، کارگردان امپراتور جهنم، نامهاعتراضآمیزی خطاب به شما نوشتند که چرا این فیلم با موضوع داعش نباید در بخش مسابقه جشنواره فجر باشد. نظرتان درباره این فیلم چیست؟
نظر شما چیست؟
من هنوز فیلم را ندیدهام.
نه، راجع به این نامه چه فکری میکنید؟
دوست دارم نظر شما را بدانم.
من حرفم این است که شما هفت نفر را در هیات انتخاب گذاشتهاید که دانش، توان و تعهدشان ثابت شده است و پنج نفر از آنها هم از دکترهای این ممکلت هستند. اینها همه فیلمها را دیدهاند و این فیلم را نپسندیدهاند. آن وقت صاحب این فیلم که آن فیلمها را ندیده، میگوید این از آنها بهتر است. اصلا چنین چیزی قابل قبول است؟
یعنی شما به عنوان رئیس شورای سیاستگذاری جشنواره فیلم فجر، نمیتوانستید پیشنهاد یک فیلم استراتژیک را به اعضای هیات انتخاب بدهید؟
دبیر محترم جشنواره رفته و به رغم رای منفی همه، خواهش کرد فیلم را به خاطر مضمون آن در بخش چشمانداز نمایش دهند، اما خود سازندگان انصراف دادند. دیگر ما چه کار بکنیم؟ ضمن این که شما فکر میکنید این تنها فیلم با این موضوع است؟ امسال در جشنواره فیلم فجر ببینید جوانها چه کردند. فیلم اولیها بدون ادعا و بدون طلبکاری از نظام جمهوری اسلامی ایران و از بنده و بدون منت گذاشتن سر ما، فیلمهای دفاع مقدسی درخشان ساختند که همه از دیدن آن حیرت خواهند کرد.
خودتان فیلم 50 کیلو آلبالو را دیده اید؟
متاسفانه آخرش موفق نشدم این فیلم را ببینم.
آقای جنتی، وزیر سابق ارشاد گفتند اگر این فیلم را میدیدند، اجازه اکران به آن نمیدادند.
(میخندد) شما مسئول نبش قبر هستید؟!
من دکتر پزشک قانونی هستم!
من یک وقتی راجع به این فیلم حرف خواهم زد. الان زود است.
شما در دی ماه 93 دیداری با جمعی از علما و مراجع تقلید در قم داشتید؛ مثل آیتالله حسینی بوشهری و آیتالله محمدجواد فاضل لنکرانی. واقعا چقدر از ماحصل مباحث مطروحه در آن دیدارها مثل بهرهگیری از ظرفیت حوزه در سینما استفاده کردید؟ بعد از این دیدار هم دیگر به قم نرفتید.
چرا، اتفاقا بزودی با آقای وزیر قرار است به قم برویم. چون خودم طلبه و اهل قم هستم و ارتباطات خیلی شخصی با بسیاری از این آقایان دارم.
نظرات علما در سینما لحاظ میشود؟
بله، ما الان با مراکز مختلف حوزه داریم کار میکنیم و با افتخار یک سالن سینما در مرکز اسلامی هنر حوزه عملیه قم احداث کردیم. هرازگاهی فیلمها را آنجا نمایش میدهند و از نظرات آقایان استفاده میشود.
به نظر شما همین آقایان و دیگر علما میتوانند غالب فیلمهای سینمای ما را براحتی با خانواده ببینند و به دیگران هم توصیه کنند؟
به نظرم حتما میتوانند و توصیه میکنم حتما بروند فیلمهای ما را در این سینمای حلال، پاک و طیب ببینند. این فیلمها باعث افتخار نظام جمهوری اسلامی ایران است.
مدتی قبل ورود خانم آنکه لویکه، نماینده جشنواره برلین هم حاشیهساز شد و به گفته دادستانی تهران، او قصد داشت با 60 فیلم زیرزمینی که برخی آنها با موضوع ماجراهای بعد از انتخابات 88 بود، از ایران خارج شود. شما هم واکنش نشان دادید و گفتید در صورت احراز فیلمهای غیرمجاز و غیرقانونی با او برخورد میکنید. بالاخره فهرست فیلمها را دیدید؟
بله، هم دیدیم و هم تحلیل کردیم و هم به آقای دادستان گزارش دادیم.
فیلم ممنوعهای هم میان آثار بود؟
متاسفانه گفته شد 60 فیلم زیرزمینی از خانم آنکه گرفته شده است. واقعا اگر ما در سال 60 فیلم زیرزمینی بسازیم، من پیشنهاد میکنم سازمان سینمایی را ببریم زیر زمین! (میخندد) چون روی زمین خبری نیست. واقعا این طوری نبود. من اصلا کاری به خانم آنکه ندارم؛ رفتار او خیلی درست نیست و جامعه سینمایی هم از ایشان ناراضی است.
شما در همان اظهارنظر گفتید لویکه 12 سال است به ایران میآید و میرود و مشکلی نبوده. اگر مشکلی نبود، ایشان چطور دو سال قبل و در زمان مسئولیت شما فیلم تاکسی (جعفر پناهی) را از ایران خارج کرد؛ فیلمی که برنده خرس طلای برلین هم شد.
آن موقع که همه سکوت کردند، اما حتما نامه من را همان زمان خواندید که راجع به این موضوع به دبیر جشنواره برلین نوشتم و گفتم: «صدای مهیب پای سیاست را در جشنواره برلین میشنوم. من هم دوست داشتم برلین یادآور فرهنگ و هنر باشد، اما گویی شما سیاست را بر هنر ترجیح دادید.» فیلمهایی که در فهرست خانم آنکه دیده شد، یک سری فیلمهای کوتاه و مستند بود و برخی فیلمهایی که الان در جشنواره فجر هم نمایش داده میشود. حتی فیلم ماه گرفتگی آقای اطیابی ـ با موضوع ماجراهای پس از انتخابات 88 ـ هم در این فهرست بود. تا جایی که الان یادم هست، فیلم مساله داری میان این آثار وجود نداشت، اما این نحوه رفتار برلین را ما خیلی نمیپسندیم و یواشکی بروند و با چهار سینماگر صحبت کنند.
زمانی که رایزن فرهنگی در فرانسه بودید، برخی فیلمهای مساله دار ایرانی از جشنواره کن جایزه گرفتند! شما نقشی نداشتید؟
(میخندد) چرا، اصلا خود من لابی کردم که آنها جایزه بگیرند. جدا از شوخی، نه من نقشی نداشتم.
مسئولیت بعدیتان در دنیای سیاست است؟ نمایندگی مجلس احیانا.
مسئولیت بعدی و فعلی و اصلی ما دانشگاه تهران است. یک اتاقک کوچک آنجا دارم که خیلی برای من زیباست. جای اصلی ما آنجاست.
منبع موثقی به ما گفت که شما در اختتامیه جشنواره فیلم فجر، از سازمان سینمایی میروید.
(میخندد) سلام ما را به این منبع موثق برسانید.
این مساله درست نیست؟
ما که فعلا در سینما هستیم و معلمی مان هم سرجای خودش هست.
قبل از این که رایزن فرهنگی شوید، فیلم هم میدیدید؟
مثل همه مردم گاهی به سینما میرفتم؛ اما به آن معنا خیلی فیلم بین نبودم.
فیلمی هم بود که برایتان محبوب باشد؟
در زمان جبهه و جنگ عروسی خوبان برای ما فیلمی خاص بود، بعد آژانس شیشهای شد. با تغییر و تحولات دورانها، هر بار یک فیلم برایم مهم و ارزشمند میشد.
اگر به دوشنبه 4 شهریور 92 برگردید، باز هم مسئولیت سازمان سینمایی را میپذیرید ؟
حتما میپذیرم.
احتمالا خاطراتی که درباره ریاست سازمان سینمایی بنویسید، جذابتر از خاطرات دوران رایزنی فرهنگی شما باشد.
اگر بشود همه آنها را نوشت، خیلی جذابتر خواهد بود. همان طور که بخشهای حذف شده کتاب خاطرات دوران رایزنی فرهنگی هم خیلی جذابتر از کتاب نوشته شده فعلی است.
در جشن اخیر روز ملی سینما حضور نداشتم و یکی از همکاران به جای من برای پوشش خبری رفته بود. در عوض با خانواده و برای خرید، به پاساژ قائم تجریش رفتم، آنجا خانواده حضرتعالی را دیدم که سه نفری مشغول گشت و گذار و خرید بودید! این که در همه این سالهای مسئولیتهایتان، خانواده را در خیلی جاها همراهی نکردهاید، چه احساسی دارید؟
(با تعجب میخندد) مگر شما خانواده بنده را میشناسید؟
بله.
من جزو مدیرانی هستم که سعی کردم مدیریتم به روابط خانوادگیام لطمه نزند. همسرم را خیلی زیاد دوست دارم و هم بچههایم را. طبیعتا وقت کمتری را با آنها میگذرانم، اما همیشه تلاش میکنم جبران کنم و واقعا بخشی از وقتم را با آنها هستم. این مساله قابل جمع است و من غفلت از خانواده را از سوی مدیران نمیپذیرم. یادم است وقتی دانشجو و مسئول انجمنهای اسلامی در اروپا بودم و سر پرشوری داشتم و مدام میدویدم. روزی آیتالله مهدوی کنی، به عنوان پدر معنوی بنده، مهمان ما در فرانسه بود. ایشان که دوندگی مرا برای کارهای انجمن دید، نکتهای به من گفت که واقعا سعی کردم رعایت کنم. ایشان گفت: شما سعی نکن مثل شمع باشی، بسوزی و تمام شوی. شما باید به خانوادهات هم برسی و به خودت هم توجه داشته باش.
شما چه دورهای نامزد نمایندگی مجلس در حوزه انتخاباتی نوشهر و چالوس بودید؟
انتخابات دوره ششم.
چه کسی رای آورد؟ آقای افرازیده یا آقای محسنی؟
آقای دکتر محسنی بندپی. شما با این سوالاتی که میکنید، حتما آن موقع به من رای ندادید! (میخندد)
اختیار دارید. اگر انتخاب میشدید، احتمالا مسیر زندگیتان عوض میشد و برای رایزنی فرهنگی به فرانسه نمیرفتید و حالا هم دیگر رئیس سازمان سینمایی نبودید.
به احتمال زیاد. شاید اینقدر گرفتار فرهنگ و هنر نمیشدم.
شما همیشه عادت دارید در مراسم مختلف برای اهالی سینما شعر بخوانید. برای اذیت و آزار دوستانه ما در این گفتوگو و صبر ایوب همیشگی شما در پاسخگویی هم شعری مناسب دارید بخوانید؟
من همیشه خطاب به خودم این شعر را میخوانم: اکنون که گل سعادتت پربار است/ دست تو ز جام میچرا بیکار است/ میخور که زمانه دشمنی غدار است/ دریافتن روز چنین دشوار است. خیام میگوید لحظهها را درک کنید. وقتی همه چیز برای کار کردن و پیشرفت فراهم است، چرا نمیکنید؟ کار کنید. این را هم به خودم میگویم، هم به شما و هم به اهالی فرهنگ و هنر.
یعنی این کافی میکس که نوش جان کردید، میما بود؟
(میخندد) به هر حال ما آن را به عنوان میاز شما قبول کردیم.
تعامل خوب رسانه ملی با سازمان سینمایی
ایوبی در پاسخ به این پرسش که الان تعامل رسانه ملی با سازمان سینمایی را چطور ارزیابی میکنید و پخش تیزرهای فیلمهای سینمایی از تلویزیون چه نقشی در موفقیت آثار و رونق سینما دارد، گفت: حقیقت این است که اهالی سینما مطالباتی از تلویزیون دارند که امیدواریم آرام آرام و در تعامل و گفتوگو با مدیران سازمان صداوسیما بتوانیم به آن برسیم.
طبیعتا الان به بخش عمده و اعظم آن نرسیدهایم، اما فضای کنونی تلویزیون را با مدیریت جدید واقعا به سمت تعامل میبینیم. یعنی احساس میکنیم فضا خیلی بازتر شده است و تیزرهای خیلی بیشتری پخش میشود. نگاه گزینشی به حداقل کاهش پیدا کرده است. قرار است که خدمت آقای دکتر علی عسکری برسیم و بنشینیم صحبت کنیم و مسائل سیما و سینما را با هم حل و فصل کنیم. بنده به عنوان مدیر سینمای کشور آرزویم این است که تلویزیون جمهوری اسلامی ایران پربیننده و پرمخاطب باشد. هر چقدر مردم بیشتر تلویزیون ببینند، باعث خوشحالی ماست؛ چراکه تیزر فیلمها را بیشتر میبینند و برای سینما رفتن مشتاقتر میشوند. ما به هیچ وجه دوست نداریم تلویزیون را ضعیف ببینیم، ما تلویزیون قوی میخواهیم. سینما خیلی میتواند به رونق تلویزیون کمک کند، تلویزیون هم میتواند خیلی به سینما کمک کند. در همه کشورهایی که سینما دارند، معمولا تلویزیونها محکوم به این هستند که به سینما کمک کنند و منشورهای پنجساله و ده ساله و قراردادهای بسیار سختگیرانه به نفع سینما دارند. در ایران هنوز اینطور نشده، اما امیدواریم که به آنجا برسیم.
بیوگرافی
حجت الله ایوبی، متولد 1342 کلاردشت
تحصیلات: دکترای علوم سیاسی از دانشگاه لیون 2 فرانسه، کارشناسی ارشد معارف اسلامی و علوم سیاسی از دانشگاه امام صادق
سوابق شغلی: رئیس سازمان سینمایی، رئیس موسسه فرهنگی اکو، رئیس دانشکده معارف اسلامی و علوم سیاسی دانشگاه امام صادق، عضو هیات علمی دانشگاه تهران، مدیرکل پژوهشهای سیاسی سازمان صدا و سیما، رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در فرانسه، معاون اجتماعی وزارت کشور و معاون فرهنگی و اجتماعی سازمان بازرسی کل کشور و... .
کتابها: 1970 روز در شماره شش ژان بارت، احزاب سیاسی در فرانسه، سیاستگذاری فرهنگی در فرانسه: دولت و هنر، پیدایی و پایایی احزاب سیاسی در غرب، اکثریت چگونه حکومت میکند؟ مشارکت سیاسی
علی رستگار
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد