در نگاه نخست اینکه فعالان محیط زیست بدون لکنت اعتراض خود را از مجاری قانونی به گوش مقامات برسانند اتفاق مثبتی است، اما خوب است از زاویه دیگری نیز به این پرسش بپردازیم که مراکز نگهداری حیات وحش، چرا آری؟ چرا نه؟
بهدلیل اینکه به اسارت جانوران چه خانگی یا در قفس و باغ و آکواریوم هیچ علاقهای نداشته و ندارم، قطعاً در دسته مخالفان باغ وحش قرار میگیرم، اما بهعنوان یک کارشناس محیط زیست و البته یک شهروند حساس به موضوعات اجتماعی، با پرسشهایی چند مواجهام. مثلا اینکه چرا در جامعه ما حساسیت زیادی به نگهداری حیوانات خانگی از سگ گرفته تا ایگوانا و مار پیتون و در مواردی حتی ببر و شیر وجود ندارد؟ اگر اسارت حیوان در قفس باغوحش آزاردهنده است طبعاً نگهداریاش در قفس، لانه و آکواریوم شیشهای خانگی هم نباید پذیرفته شود. به بیان ساده تر، چرا با دلفیناریوم و باغ وحش که میتوانند برای شهروندان کارکرد آموزشی و برای محققان کاربرد آزمایشگاهی داشته باشند، مخالفت میشود، اما نگهداری تمساح در استخر خانگی یا انواع پرندگان استوایی در زیرزمین و بام و مغازه، موجب اعتراض ما نمیشود؟ اگر گله میکنیم که باغ وحشهای ایران شرایط بهداشتی بدی دارند (که متاسفانه اغلب به همین شکل است)، آیا تضمینی وجود دارد که همه حیوانات خانگی در بهداشت و آرامش و امنیت کامل باشند؟ مگر نه اینکه همین چند سال قبل یک شیر آفریقایی که در بام یک خانه در میدان هفتم تیر تهران نگهداری میشد به علت سوء تغذیه جان خود را از دست داد؟ اصلا کسی از تعداد و تنوع گونههایی که به عنوان حیوان خانگی نگهداری میشوند، آماری دارد؟ آیا حیوانات اسیر در خانههای ما بیشترند یا در باغ وحشها؟ تاکید میکنم که به شخصه با اسارت هر حیوانی تحت هر عنوانی مخالفم، اما این سوال را هم دارم که چرا به نگهداری حیوانات خانگی اعتراضی نمیشود؟ آیا چرخه اقتصاد زیرزمینی و قاچاق هم به اندازه اقتصاد باغوحشداری شفاف هست؟ آیا حیوانات شهری، بارکش، تخمگذار، گوشتی و شیرده که روزانه در مقیاس میلیونی مورد آزار قرار میگیرند یا سلاخی میشوند، حقوقی ندارند؟ چرا فقط دلفین و ببر و کرکس دارای حق هستند؟
در ابتدای هزاره اخیر تحقیقی در ژاپن نشان داد که تعداد زیادی از کودکان زیر شش سال، تحت تاثیر یک کارتون تلویزیونی، جوجه را با سه پا نقاشی کرده بودند! آن زمان، این را نشانهای از فاصله گرفتن کودکان از طبیعت قلمداد کردند و اتفاقاً کارکرد آموزشی و اجتماعی باغوحشها مورد تاکید قرارگرفت. در ایران هم یک مطالعه میدانی نشان داد که استقبال گردشگران در نوروز امسال از دلفیناریومها، برخلاف هزینه نسبتاً گران بلیت، با آثار تاریخی رقابت کرده است. شاید ترجمه این رفتار اجتماعی این باشد که در صورت اعطای حق انتخاب گردشگری به کودکان (و حتی شاید ما بزرگسالان)، دید و بازدید حیوانات در اسارت به مشاهده بناهای فرهنگی و تاریخی ترجیح داده میشود.
به نظر میرسد برای حساس کردن افکار عمومی نسبت به «حقوق حیوانات» و اینکه صف بستن برای دیدن حیوانات در قفس و شیشه «ارزش» نیست، راه طولانی در پیش داریم.
دکتر اصغر محمدیفاضل - کارشناس محیطزیست
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد