احمد دنیامالی توضیح داده که دور از انتظار نیست در آینده نزدیک، دو استان در جنوب شرق و جنوب غرب تهران ایجاد شود، به گونهای که در جنوب شرق تهران شهرهای پاکدشت، پیشوا، قرچک، ورامین و... را داریم که بالای یک میلیون نفر جمعیت دارند و از سوی دیگر رباطکریم، احمدآباد مستوفی، پرند و... نیز حدود یک میلیون نفر جمعیت دارند که بزودی میتوانند مدعی شوند قابلیت استان شدن دارند.
این که حریم کلانشهرهای کشور، معلوم نیست و مدام بر مناطق حاشیهای در شهرهای بزرگ افزوده میشود، خطری است که میتواند تبعات اقتصادی و اجتماعی متعددی را به دنبال داشته باشد. تصور کنید وقتی مناطق حاشیه کلانشهرها، ادعای استان شدن داشته باشند، این اتفاق نهتنها در تضاد با وحدت ملی است، بلکه میتواند به اختلافهای سلیقهای، قومیتی و گروهی نیز دامن بزند.
دنیامالی هم به همین خطر بالقوه اشاره کرده و گفته که قطعا به دلیل ترکیب مختلف قومیتی، شاهد افزایش معضلات فرهنگی و اجتماعی خواهیم بود که روی شهر تهران نیز تاثیر میگذارند. از دست رفتن هویت کلانشهرها و به وجود آمدن استانهایی که از استانداردهای اولیه شهرنشینی هم فاصله دارند، از دیگر تبعات احتمالی استان شدن حاشیه کلانشهرهاست؛ آن هم در حالی که تجربه تقسیمات کشوری و تجزیه استانهای بزرگ در سالهای گذشته هم از بیثمر بودن این گونه تصمیمات، حکایت دارد.
با استان شدن هم درد حاشیهنشینان دوا نمیشود
اگر پای حرف حاشیهنشینان بنشینید، شاید خیلی از آنها هم بدشان نیاید منطقه محل سکونتشان به استان تبدیل شود تا شاید از این طریق، امکانات بیشتری به منطقهشان سرایز شود.
اما سیاوش شهریور، مدیرکل اجتماعی و فرهنگی استانداری تهران در گفتوگو با جامجم به تبعات تجزیه کلانشهرها اشاره میکند و میگوید: استان شدن مناطق حاشیهای، هیچ ربطی به توسعه پایدار این مناطق ندارد و اتفاقا موجب میشود دولت، بزرگتر و میزان بروکراسیها بیشتر شود که همین مساله در تضاد با منافع ملی است.
به گفته این مقام مسئول، اینگونه دستکاریها در حوزه تقسیمات شهری، اقدامات پوپولیستی و غیرعلمی است که در گذشته هم بسیار شاهد آن بودهایم، اما در عمل، تاثیری در توسعه آن مناطق حاشیهای و رفاه بیشتر حاشیهنشینان نداشته است.
این که یک منطقه حاشیهای با جمعیت زیاد را به استان تبدیل کنیم، به باور شهریور، فقط موجب افزایش تعداد کارمندان دولتی میشود. به گفته او، همین الان هم حدود چهار و نیم میلیون کارمند در کشورمان داریم، در حالی که در کشور توسعه یافتهای مثل ژاپن، فقط حدود 150 هزار کارمند دارند؛ حال در این شرایط، اگر استان جدید خلق کنیم و به تعداد کارمندان اضافه کنیم، جز هدر رفتن منابع و تشدید بروکراسی، نتیجه دیگری نمیدهد، چون همین الان هم ساختار گسترده دولت، انبوهی از اعتبارات کشور را میبلعد و نباید این شرایط را بدتر کنیم.
فربه شدن دولت، بروز چالشهای امنیتی، اجتماعی و اقتصادی از دیگر تبعاتی است که به باور این مقام مسئول میتواند استان شدن حاشیه کلانشهرها به بار بیاورد.
شهریور تاکید دارد وقتی یک منطقه حاشیهای، برای تبدیل شدن به شهر و استان ظرفیت اقتصادی و اجتماعی را ندارد، اما بهشکل اسمی به شهر و استان تغییر نام میدهد، این کار هیچ دردی از آن منطقه دوا نمیکند و حتی مسیر اعتباربخشی به آن منطقه حاشیهای را پیچیدهتر و با بوروکراسی بیشتر مواجه میکند.
این مقام مسئول به تبعات افزایش حاشیهنشینی در تهران و سایر کلانشهرها هم گریزی میزند و میگوید: در شرایطی که در بیشتر مناطق حاشیهای کشور، امکانات بهداشتی، آموزشی، رفاهی و فرصت اشتغال وجود ندارد، افزایش حاشیهنشینی موجب تشدید اختلاف طبقاتی و افزایش آمار آسیبهای اجتماعی خواهد شد که قطعا رفع این بحران و درمان ریشهای حاشیهنشینی باید در اولویت باشد، نه این که به فکر تقسیمات جدید کشوری در مناطق حاشیهای باشیم.
تبعات رنگارنگ توزیع ناعادلانه ثروت
این که یک منطقه حاشیهنشین با جمعیت زیاد را به استان تبدیل کنیم، عارضهای است که به اعتقاد دکتر بهروز مرادی، فقط نوعی پاک کردن صورت مساله است.
این جامعهشناس و استاد دانشگاه در گفتوگو با جامجم تاکید دارد که وقتی ثروت در کشور عادلانه توزیع نشود و میزان مهاجرتها برای بهرهمندی از امکانات متمرکز شده در کلانشهرها افزایش پیدا کند، آن وقت نتیجهاش میشود این که عدهای باورشان شود با استان شدن مناطق حاشیهای، رفاه حاشیهنشینان بالاتر میرود، در حالی که این باور غلط، فقط یکی از خروجیها و عواقب توزیع نشدن عادلانه ثروت در مناطق مختلف کشور است.
به گفته مرادی، این که فقط آخر ماجرا را تحلیل کنیم و گذشته را نبینیم، هرگز نمیتواند تصویری درست از بحران را به ما ارائه کند، یعنی اگر بحثمان درباره تبعات استان شدن مناطق حاشیه کلانشهرها متمرکز شود، اما از عامل و ریشه به وجود آمدن مناطق حاشیهای حرف نزنیم، آن وقت در تحلیلمان کاملا به خطا رفتهایم.
تقاضای تبدیل شدن به استان در مناطق حاشیهنشین، به گفته مرادی، فقط یکی از عوارض و خروجی توزیع ناعادلانه ثروت است که به افزایش مناطق حاشیهای دامن زده است، در حالی که افزایش آلودگی هوا، تشدید ترافیک، شلوغی، افزایش آسیبهای اجتماعی و رنگ باختن هنجارهای قابل قبول جامعه هم از دیگر تبعات حاشیهنشینی است که نباید از آن غافل بود.
در شرایطی که موج حاشیهنشینی در کلانشهرها، رو به گسترش است و مدام جمعیت ساکن در روستا و شهرهای کوچک ما آب میرود، در این وضعیت، دور از انتظار نیست که در سالهای آینده، مناطق حاشیهنشین دیگری با جمعیت انبوه ایجاد شود که هر یک از آنها قابلیت تبدیل شدن به یک استان جدید را داشته باشند.
امین جلالوند - جامعه
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگوی «جامجم» با نماینده ولیفقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران عنوان شد