با داریوش سلیمی، بازیگر سینما و تلویزیون

کارگردان‌ها به بازی‌ام اعتماد دارند

بزدوده: کتابخانه و مطالعه سرنوشتم را تغییر داد

مثل عروسک‌هایی که طراحی کرده و ساخته مهربان و صادق است. مثل زی‌زی گولو یا حتی گربه‌ «خونه مادربزرگه». مثل کلاه‌قرمزی و دوستانش. عادل بزدوده یکی از پیشکسوتان تئاتر عروسکی و عروسک‌ساز سریال‌‌ها و فیلم‌هاست که تاکنون عروسک‌های زیادی را ساخته که همه آنها بین مردم از پیر و جوان محبوبیت زیادی دارند. مگر می‌توان کپل را دوست نداشت و پسرخاله جزو دوست‌داشتنی‌ترین عروسک‌هایت نباشد.
کد خبر: ۹۷۳۳۴۱
بزدوده: کتابخانه و مطالعه سرنوشتم را تغییر داد

با عادل بزدوده که همسر طاهره برومند (خواهر چهارم خانواده برومند) است درباره چگونگی علاقه‌مندی‌اش به دنیای عروسک‌‌ها و تاثیر کتاب‌ و کتابخانه بر سرنوشتش هم‌صحبت شدیم.

معمولا آدم‌ها به عروسک‌‌ها علاقه‌مندند اما فقط در کودکی آن هم برای بازی اما انگار عروسک‌ها در زندگی شما تاثیر متفاوتی داشتند. از آشنایی با دنیای عروسک‌ها و ماندن در این دنیا برایمان بگویید.

علاقه‌ام به دنیای عروسکی ربط مستقیم دارد به حضورم در کتابخانه کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان. سال 1345 عضو این کتابخانه شدم. آشنایی با کتاب‌‌های کودکان و اتفاقات خوبی که در این مکان رخ می‌داد، شخصیت مرا شکل ‌داد. خودم را در محیطی می‌دیدم که پر از انرژی، خلاقیت، نگاه مثبت و هل دادن به سمت مطالعه و ... بود. علاوه بر این عشق و علاقه‌‌ام به عروسک از محله‌‌‌مان شروع شد از خرابه‌ای که پرده‌خوان‌ها و تعزیه‌گردان‌ها از آن به عنوان سالن نمایش و اجرا استفاده می‌کردند. این خرابه در میدان گمرک قدیم، خیابان عباسی قرار داشت. در آن دوران
نه پارکی در این محله بود و نه زمین بازی. ما از آن خرابه به عنوان زمین بازی هم استفاده می‌کردیم. پنجشنبه‌ها و جمعه‌ها پرده‌خوان‌ها و گردانندگان خیمه‌شب‌بازی به آنجا می‌آمدند و برای مردم نمایش اجرا می‌کردند. از همان بچگی به عروسک علاقه‌مند شدم و عضویتم در کتابخانه کانون این علاقه را جهت داد و کمکم کرد تا دنیای مورد علاقه‌ام را پیدا کنم.

فضای کتابخانه چه کمکی به شما کرد تا زاویه نگاهتان به دنیای عروسکی حرفه‌ای شود و تصمیم بگیرید این رشته را به عنوان شغل ادامه دهید؟

وقتی سن نوجوانی تمام شد باید کتابخانه را ترک می‌کردم چون جوان شده بودم و طبق قانون کتابخانه دیگر نمی‌توانستم به آنجا رفت و آمد کنم. اما اتفاق خوبی که برایم افتاد، این بود که در سال 51 به همت مسئولان وقت کانون و آقایی به نام دان لافون که از طرف سازمان یونیسف به ایران آمده بود تا در کانون مرکز تئاتر کودکان و عروسکی تشکیل دهد، این مرکز فعال شد و من توانستم در مرکز تئاتر ادامه فعالیت بدهم. در آن زمان هنرمندانی چون خانم مرضیه برومند، آقایان بهرام شاه‌محمدلو و اردلان مفید، خانم سوسن فرخ‌نیا و چند نفر دیگر اولین گروه تئاتر کودکان را تشکیل دادند. بعد از مدت کوتاهی همین گروه به سرپرستی آقای لافون و هنرمند چکسلواکی به نام باتک و به همت دوست فقیدم اردشیر کشاورزی، اولین گروه تئاتر عروسکی را فعال کردند. من هم دور و بر آنها بودم و از آنها کار یاد می‌گرفتم. همه اینها باعث شد تا جرقه ‌علاقه به تئاتر عروسکی و ساخت عروسک و عروسک‌گردانی تبدیل به علاقه‌ و حرفه شود و این رشته را به صورت جدی ادامه دادم. در واقع همه چیز از کتابخانه کانون شروع شد و خیلی خوشحالم که عضو این کتابخانه شدم و خوشحالم جزو اولین نفراتی هستم که در ایران کارم را با عروسک شروع کردم.

اتفاقاتی که برایتان رقم خورده اتفاقات خوبی بوده، به سرنوشت اعتقاد دارید؟

حتما‌! به تقدیر و سرنوشتی که خدا برای آدم‌ها رقم می‌زند اعتقاد دارم. معتقدم خدا سر راه آدم‌ها اتفاقات خوب قرار می‌‌دهد تا آنها به آرزوهایشان برسند. خوشبختانه من راهی را که خداوند برایم ترسیم کرده بود، دیدم و این راه را آگاهانه انتخاب کردم و ادامه دادم. سال 1353 که به صورت حرفه‌ای به عنوان عروسک‌گردان وارد این حرفه شدم، هنوز این حرفه ناشناخته بود و چند نفر بودند که این کار را انجام می‌دادند. در آن زمان آقای لافون یک روز مرا به دفترش صدا زد و با لهجه‌ای که تلاش می‌کرد فارسی را خوب صحبت کند، گفت: «عادل‌! تو مساوی هستی با نمایش عروسکی، نمایش عروسکی را رها نکن.» این جمله را هرگز فراموش نکردم چون خودباوری و اعتماد به نفس شگفت‌انگیزی به من داد. او غیر‌مستقیم دنیای مرا شکل داد و مسیر راهم را مشخص کرد. خیلی خوشحالم که این کار را به عنوان حرفه انتخاب کرده و ادامه دادم. هنرهای زیادی را بلدم و قابلیت این را دارم که در شاخه‌های مختلف هنری فعالیت کنم، اما دنیای عروسک‌ها را بیشتر دوست دارم.

کتابخانه و مطالعه باعث اتفاقات خوبی در زندگی شما شده، چه توصیه‌ای به خانواده‌‌ها دارید که بچه‌هایشان را با کتاب و مطالعه آشنا کنند تا برای آنها هم اتفاقات خوبی رقم بخورد؟

کتابخانه و کتاب سرنوشت من و خانواده‌ام را تغییر داد. مگر می‌شود کتاب خواند و به سوی تعالی رشد نکرد! وقتی به کتابخانه می‌رفتم، در کنار کتابخوانی فعالیت‌‌ها و مسئولیت‌‌های زیادی را یاد می‌گرفتم. مسئولان کتابخانه و مربیان غیرمستقیم ما را آموزش می‌دادند. امنیت و آرامشی در آنجا حاکم بود که شخصیت ما را متاثر ‌کرده و شکل می‌داد. هنرمندان زیادی در آنجا پرورش یافتند که از میان آنها می‌توانم به هنرمندانی چون علی طالبی، حسن حسندوست، محمدرضا علیقلی، فاطمه معتمدآریا، ایرج طهماسب و .‌.. اشاره کنم. پیشنهادم به خانواده‌ها این است که علاوه بر این‌که برای بچه‌ها کتاب می‌خوانند، آنها را به کتابخانه‌ها و محیط‌های سالم و خلاقی ببرند که به بچه‌ها غیر‌مستقیم هنرها و مهارت‌های مختلف را آموزش دهند. بچه‌ها باید از کودکی با فعالیت‌‌های اجتماعی و کار گروهی آشنا شوند؛ بنابراین والدین علاوه بر این که بچه‌‌ها را در خانه به مطالعه علاقه‌مند می‌کنند باید آنها را به مراکز آموزشی که کارشان را بلد هستند نیز ببرند تا آنها بتوانند مسیر زندگی‌شان را بدرستی انتخاب کنند.

طاهره آشیانی - جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها