نقش «مایک پنس»ِ اوانجلیست در جهت‌دهی به ترامپ چیست؟

بازگشت به دکترین شرارت بوش

نقش معاون اول رئیس‌جمهور در ایالات متحده آمریکا نقشی حائز اهمیت است. نه فقط به این خاطر که رای‌دهندگان در روز انتخابات به رئیس‌جمهور و معاونش به‌طور همزمان رای می‌دهند و نه به این دلیل که معاون اول رئیس‌جمهور در صورت مرگ یا برکناری رئیسش، سکان هدایت کاخ سفید را برعهده می‌گیرد، بلکه به این علت که معاون اول می‌تواند نقش یک هدایت‌گر پشت‌پرده را در کاخ سفید به‌راحتی ایفا کند.
کد خبر: ۹۷۰۶۴۵

به همین دلیل، هرچه از شوک پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا فاصله می‌گیریم، نگاه تحلیل‌گران بیشتر معطوف به تیم پشت‌پرده نزدیک به او می‌شود. از «ملانیا»، بانوی اول و «ایوانکا» دخترش گرفته تا نوت گینگریچ، باب کورکر، کریس کریستی، رودی جولیانی و البته «مایک پنس». نقش مایک از آن جهت بیش از سایرین اهمیت دارد که او در مقام معاون اول، به‌زودی نقش مهمی در چینش کابینه ترامپ و تدوین راهبردهایش در حوزه سیاست خارجی ایفا کرده و همچنین تیم مشاوران و نزدیکان فکری دونالد ترامپ را هدایت خواهد کرد.

اما سوال اینجاست که مایک پنس که قرار است تا کمتر از دو ماه دیگر جایگزین جو بایدن شود، کیست؟

معاون اول رئیس‌جمهور منتخب آمریکا، فرماندار جمهوریخواه ایندیاناست. او که پیش از آن، عضو مجلس نمایندگان آمریکا بود، در بازه زمانی 2009 تا 2011، ریاست کنفرانس جمهوریخواهان مجلس نمایندگان آمریکا را برعهده‌ داشت.او که فرزند یک پمپ‌بنزین‌دار بوده و خانواده وی مهاجرانی ایرلندی تبار بودند، در دانشگاه ایندیانا در رشته حقوق تحصیل کرده و خود را یک مسیحی می‌داند. البته مسیحی متعصبی که در زمره بنیادگرایان به‌شمار می‌رود. وقتی که پنس در سال 1994 به رادیو رفت و یک برنامه رادیویی به نام خود راه انداخت، گرایشات مذهبی و فکری خود را به‌خوبی به نمایش گذاشت. او در این برنامه، به‌طور مداوم درباره تمایلات مذهبی‌اش صحبت کرده و خود را «کاتولیک اوانجلیست» توصیف کرد که دوباره متولد شده است. اشاره او به تولد دوباره، برگرفته از باور اوانجلیست‌هاست. آن‌گونه که خودش می‌گوید، او به ترتیب یک «مسیحی، محافظه‌کار و جمهوری خواه» است. شاید برای همین گرایشات فکری و مذهبی هم هست که براساس گزارش نیت سیلور، پنس محافظه‌کارترین معاون ریاست جمهوری آمریکا در حداقل 40سال اخیر محسوب می‌شود.

گرایشات بنیادگرایانه مایک پنس، بر مواضع سیاسی او تاثیری محسوس گذاشته و او را در درون حزب جمهوریخواه به جنبش تی‌پارتی که لایه‌ای تندرو از راست‌های افراطی است، نزدیک کرده است. همان لایه سیاسی که جورج بوش پسر به آنها نزدیک بود و با کمک همان‌ها دو جنگ را به خاورمیانه تحمیل کرد. پنس در سال 2003 از حامیان لایحه جنگ عراق به‌شمار می‌رفت که منجر به حمله نظامی به عراق شد. در جریان جنگ عراق، او مخالف تعیین تاریخ خروج نیروها از این کشور بود و در همین راستا وی در سال 2007 که رئیس کمیته فرعی خاورمیانه در کمیته امور خارجی مجلس نمایندگان بود، بشدت از طرح جورج دبلیو بوش مبنی بر افزایش نیروها در عراق حمایت کرد. طرحی که البته باراک اوباما با آن موافق نبود و در نهایت نیروهای آمریکایی را از عراق خارج کرد.

مواضع جنگ‌طلبانه او البته به همین‌جا ختم نمی‌شود چراکه پنس، خود را حامی حق اسرائیل(!) برای حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران دانسته و از اقدامات غیرانسانی رژیم صهیونیستی در محاصره غزه حمایت می‌کند. وی وقتی سال 2014 به اسرائیل سفر کرد، حمایتش را از این رژیم اعلام کرد و در سال 2016 هم قانونی در ایندیانا تصویب کرد که براساس آن شرکت‌هایی که اسرائیل را تحریم کرده‌اند، بایکوت می‌شوند. دیدگاه‌های عجیب او علیه اقلیت‌ها و به‌ویژه مسلمان‌ها محدود به همین مواضع رسمی نیست. مایک پنس که حالا فرد شماره 2 ایالات متحده به‌شمار می‌رود، حتی در جریان بحران مهاجران سوری، تلاش کرد مانع از اسکان آنها در ایالت ایندیانا شود. با نگاهی به این موضع‌گیری‌ها، حالا باید گفت که اگر دونالد ترامپ بخواهد تحت تاثیر این چهره، مواضع سیاست خارجی خود را تنظیم کند، باید منتظر تندروی‌های بیشتر واشنگتن در عرصه دیپلماسی بود، هرچند هنوز روشن نیست ترامپ آیا فقط به‌خاطر مصالح حزبی مایک پنس را معاون اول خود کرده و قرار نیست او را در تدوین راهبردهای کلان بازی دهد یا این‌که باید آقای معاون اول را مرد پشت پرده دولت جدید آمریکا دانست. مردی که رویای بازگشت به عصر جورج بوش پسر را در سر می‌پروراند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها