اگر ریشه این گروه را بخواهیم بررسی کنیم میبینیم که دیدگاههای آنان به «ابنتمیمه» و بستر اجتماعی که در عراق وجود داشت برمیگردد.
داعش در یک بستر اجتماعی که در بدنه جامعه اهل سنت وجود داشت رشد پیدا کرد و در عین حال چون دولت عراق ضعیف بود از منظر سیاسی هم توانست رشد پیدا نماید؛ داعش با تلاشهای آمریکا و عربستان سعودی برای گسترش نفوذش در عراق، زمینه ژئوپلتیکی نیز پیدا کرد و در مجموع پدیدهای به نام داعش در این منطقه شکل گرفت.
درباره تفاوتهای داعش و طالبان باید گفت که داعش تکفیری است و طالبان الزاما تکفیری نیست. داعش مرکب است و طالبان بسیط (بدون ترکیب) بوده و عمدتا نیروهای بومی خود در افغانستان را دارد. طالبانیها بومیاند ولی داعش از نیروهای فرامرزی یعنی از کشورهای دیگر هم تشکیل شده است. بحث دیگر اینکه دامنه فعالیت گروههایی مثل طالبان در جایی مثل افغانستان است ولی داعش برای خود دامنه فعالیت در عرصههای بینالمللی در دنیای اسلام را قائل هست.
داعش بیشتر به القاعده شباهت دارد تا طالبان. اما تفاوت آنان با القاعده این است که القاعده اولویت خود را در در مبارزاتش به بیرون از دنیای اسلام معطوف میکند ولی داعش در درون دنیای اسلام اولویت اول مبارزاتی خود را قرار داده است.
همه میدانند که بازیگران مختلفی در مساله عراق درگیر هستند، از جمله ایران. ارتباط ایران و عراق در این فعل و انفعالات مهم است.
یعنی هر جا ایران پیروز شده از دید آمریکا یا عربستان سعودی محلی برای عقبنشینی و باخت آمریکا و عربستان سعودی بوده لذا آنها نمیخواهند ایران در یک قلمرو ژئوپلتیکی مهم نفوذ داشته باشد.
مضافا که آمریکاییها مناطقی مثل عراق را اگر بخواهند میتوانند با مدیریت حل بحران نمایند، یعنی چه ورود و خروج و چه برخوردهای سهلانگارانه و چه برخوردهای جدیشان همگی در چارچوب مدیریت بحران اتفاق میافتد، اما آمریکاییها تمایل دارند منطقه آشوبزده، رهاشده، پرهرج و مرج و جداشده باشد تا بتوانند راحتتر برنامههای سیاسی و امنیتی خود را پیاده کنند تا در پرتو یک منطقه بیثبات توجیه حضور آمریکاییها در آن، بهتر و امکانپذیر باشد. به هر حال همان چیزی که در عراق اتفاق میافتد در عمل فشار به ایران است. یعنی میخواهند قملرو نفوذ ایران را در محیط پیرامونیاش محدود کنند.
از یاد نبریم که تحولی که اتفاق افتاد و ناخودآگاه در برچیده شدن داعش نقش موثر داشت رفتار این گروه تروریستی بود.
یعنی داعش اقداماتی در چارچوب فکری خود انجام داد که فکر میکرد درست بوده و نتایج مطلوبی دارد ولی این تفکر، عکس آن را نشان داد، چون برخوردهای خشنوت آمیز با مردم و اقدامات خشونتآمیز بیسابقه، فقط در قاموس این جنبش قابل تحلیل است.داعش باعث تنفر افکار عمومی از خودش شد و مثل گذشته یا مراحل اولیه در واقع افکار عمومی داعش را همراهی نکرد.
به هر حال داعش گروه سازماندهی شدهای که به آنها «گرگهای تنها» میگویند است که از گوشه و کنار جهان یعنی گروه های تبهکار در کنار هم جمع شدند؛ آنان با داشتن یک ایدئولوژی، در کنار یکدیگر قرار گرفتند و از این طریق امرار معاش میکنند لذا بعید میدانم که به سادگی محو شوند و فقط از حالتی به حالت دیگر درمیآیند.
شکل مبارزاتیاش تغییر میکند یعنی از حالت سازماندهی شده کنونی که دارای سرزمین و جایگاه هستند، به زیر زمین رفته و به گروههای زیرزمینی در خواهند آمد که عملیات ترور، مخصوصا به شکل انتحاری را ادامه خواهند داد.
با این همه بهنظر میرسد در پس همه این تحولات، نقشه خاورمیانه تثبیت خواهد شد چون قبل از این قرار بود نقشه خاورمیانه از این طریق تغییر کند ولی با این تحولات قطعا به شکل اولیه خواهد شد.
دکتر نوذر شفیعی / استاد علوم سیاسی دانشگاه
ضمیمه جام سیاست
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد