آثاری که زمینههای گوناگون از داستانی تا انیمیشن را شامل شده و سالانه گردش مالی قابل توجهی را رقم میزنند. در تلویزیون ایران نیز توجه فراوانی به مخاطبان کمسن و سال شده و برنامههای مختلفی برای آنان تولید شده که بخشی از آن را سریالها تشکیل میدهند. مجموعههای داستانی در این زمینه خود به دو گروه تقسیم میشوند: نخست آثاری که قصههای کودکانه داشته و صرفا برای این طیف سنی ساخته شده است، اما دسته دوم آثاری هستند که کودکان و نوجوانان در آن محوریت دارند، اما این گروه از سریالهای تلویزیونی مخاطبان بزرگسال زیادی داشته و گاه بیشتر مناسب آنها به نظر میرسد. بچههای مدرسه همت ساخته رضا میرکریمی که در نیمه دهه70 ساخته و برای نخستین بار به نمایش درآمده، از جمله این آثار است که به واسطه کیفیت بالای خود در بازپخش هایش نیز در جذب مخاطب موفق عمل کرده است.
شخصیتی به نام مدرسه همت
در دهههای گذشته شاهد تولید سریالهایی بودهایم که در آن، یک مکان واحد به یکی از شخصیتهای اصلی کار تبدیل شده و سایر شخصیتها حول محور آن قرار گرفتهاند.
از نمونههای شاخص آن هم میتوان به سریالهای آرایشگاه زیبا، هتل و اتومبیل تهران ـ 11 از ساختههای مرضیه برومند اشاره کرد که گوشهای از ذهن مخاطبان خویش قرار گرفتهاند. در بچههای مدرسه همت نیز محمد رضاییراد به عنوان نویسنده فیلمنامه از این روش استفاده کرده و مدرسهای شبانهروزی در دل طبیعت بکر گیلان را محور داستان خود قرار داده است. او در هر قسمت داستان مستقلی را روایت کرده که در همین مدرسه رخ میدهد و هر بار در آن، یکی از دانشآموزان نقشی محوری بر عهده دارد.
رضایی راد در قصههای ساده و نه چندان پرپیچ و خم خود از تمهای آشنایی همچون: تنهایی و ... سود جسته و رنگ و لعاب مناسبی به آنها بخشیده است. برای مثال هم میتوان به قصه پسر نوجوانی اشاره کرد که به دلایل مختلف ازجمله مالی از خانواده خود جدا شده و به ناچار برای تحصیل در مدرسه همت ماندگار شده است. از طرف دیگر قصههای مختلف این مجموعه تلویزیونی با وجود رگههای تلخ مستتر در آن هیچگاه تلخ و ناامیدکننده نشده و پیامهای مختلفی را برای مخاطبان نوجوان خود در آستین دارد که در انتقال آن هم تا حدود زیادی موفق عمل کرده است.
نوجوانهای نهچندان متفاوت اما دوستداشتنی
تمامی شخصیتهای مدرسه همت به استثنای معلم و ناظم، نوجوانان تشکیل میدهند که هر یک قصههایی را با خود داشته و شخصیت متفاوتی دارند. از پسربچهای ضعیف و شکننده که به مرور تغییر کرده و با شناخت درست از تواناییهای خود به فردی متفاوت با گذشتهاش تبدیل میشود. همین طور پسر ترک زبانی که به لحاظ گویش هم با دیگر بچهها تفاوت داشته و میخواهد که با زور گفتن به بقیه، مشکلات درونی خود را پنهان کند. این شخصیت بهتر از بقیه از کار درآمده و به مرور تاثیرگذارتر هم میشود. معلم جوان مدرسه هم نمونهای تمامعیار از معلمان دلسوزی است که بخش مهمی از وقت خود را وقف بچهها کرده و بیش از یک معلم صرف با آنها و مسائلشان روبهرو میشود. در طرف دیگر با ناظم جدی مدرسه همت مواجه هستیم که همچنان به روشهای قدیمیتر و کلاسیک آموزشی و تربیتی معتقد بوده و همواره سعی میکند که در مواجهه با بچهها کاملا جدی به نظر برسد. با این حال ناظم از آن دسته شخصیتهایی است که با وجود ظاهر خشک و جدیاش قلب مهربان و رئوفی دارد و این وجه از شخصیت وی، به جذابتر شدن بیشترش کمک شایانی کرده است. در این میان شخصیتهای فرعی زیادی هم در هر قسمت وارد میشوند که اغلب با توجه به مدت زمان اندک حضورشان بیشتر به تیپ نزدیک هستند، اما با این وجود مخاطب را آزار نمیدهند.
کسری همایونی افشار
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
حمیدرضا حسینی معتقد است تاریخ بهارستان بازتابی از فراز و فرود سیاست و فرهنگ ایران در ۲ سده اخیر بوده است
آلبرت بغزیان، اقتصاددان در گفتوگو با «جامجمآنلاین» مطرح کرد؛