به گزارش جام جم آنلاین از فارس- حجتالاسلام والمسلمین علی رازینی روحانی 63 ساله، از قدیمیترین مسئولان دستگاه قضایی نظام جمهوری اسلامی است که ورودش به قوه قضائیه به سال 1359 بازمیگردد؛ زمانی که شهید آیتالله قدوسی به دستور امام (ره) موظف شد برای جلوگیری از تضییع حقوق متهمین مواد مخدر، مجددا پرونده آنها را بررسی کند و آیت الله قدوسی نیز از رازینی برای انجام این کار به مدت یک هفته دعوت به همکاری کرد.
رازینی بعد از آن در قوه قضائیه ماند و بعدها در مناصب دیگری نظیر ریاست دادگاه استان خراسان، معاونت حقوقی قوه قضائیه، ریاست دادگاه ویژه روحانیت، ریاست دادگاه های ویژه رسیدگی به تخلفات جنگ، ریاست کل دادگستری تهران (در دور دوم ریاست آیت الله محمد یزدی)، ریاست دیوان عدالت اداری (دور دوم ریاست آیتالله هاشمی شاهرودی)، ریاست سازمان قضایی نیروهای مسلح و ریاست دانشکده علوم قضایی به خدمت پرداخت.
زمانی که علی رازینی به عنوان حاکم شرع دادگاه ویژه روحانیت انتخاب شد، حضرت امام(ره) خطاب به وی نوشت «تحت تاثیر هیچ چیز و هیچ کس قرار نگیرید» و او در طول این سالها سعی کرد تا عامل به این توصیه امام(ره) باشد.
مدارج تحصیلی
علی رازینی، در سال 1342 و در سن 10 سالگی به حوزه علمیه قم وارد شد و تحت تعلیم روحانیونی چون آیت الله قدوسی، آیت الله مشکینی، آیت الله احمد جنتی، آیت الله یوسف صانعی، آیت الله وحید خراسانی، آیت الله شبیری، آیت الله مرتضی حائری یزدی، آیتالله دکتر بهشتی، آیتالله دکتر مفتح، آیت الله جوادی آملی و آیت الله مصباح یزدی قرار گرفت.
وی همچنین فارغ التحصیل کارشناسی حقوق در دانشگاه تهران، کارشناسی ارشد حقوق جزا و حقوق خصوصی از دانشگاه شهید بهشتی و فارغ التحصیل دکتری حقوق از واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی است.
رازینی در دی ماه سال 1377 هدف ترور منافقینی قرار گرفت که بمبی را به خودروی وی چسباندند. او و 5 نفر از همراهانش علی رغم مجروحیت، از این ترور جان سالم به در بردند اما یک عابر بیگناه کشته شد.
در گفتگو با علی رازینی که این روزها ریاست شعبه 41 دیوان عالی کشور را برعهده دارد، به موضوع منافقین، عملکرد آنها در پیش و پس از انقلاب، محاکمه منافقین و وضعیت امروز آنها پرداختیم و البته در خلال بحث برخی سوالات در خصوص عملکرد دادگاه انقلاب بویژه در سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی را نیز از وی پرسیدیم.
ماهیت منافقین از همان ابتدا مبتنی بر التقاط بود
منافقین در طول نزدیک به 40سال، خیانت های زیادی به نظام جمهوری اسلامی و ملت ایران داشتند، چه قبل از جنگ، چه حین جنگ و چه بعد از جنگ. شما به عنوان یک از مسئولین باسابقه نظام که در جریان کار اینها بودهاید، بزرگترین خیانت اینها را چه میدانید؟
رازینی: قبل از اینکه مقایسهای از خیانتهای این گروهک تروریستی داشته باشیم، باید نگاه تحلیلی به ماهیت این فرقه بیندازیم.
پس از 15 خرداد 1342 و مبارزه روحانیت علیه استبداد و استعمار، اقشار مختلف از جمله جوانان و دانشجویان هرکدام به نحوی در این مبارزات حاضر شدند که از جمله آنها «سازمان مجاهدین خلق» بود.
آن زمان مبارزاتی که با امپریالیسم -آمریکا- انجام میشد زیر سایه تعالیم کمونیستی بود، یعنی در دهههای 30 و 40، یک سو جبهه مبارزات آمریکا و کشورهای وابسته به آمریکا بود و در سویی دیگر گروهها و احزابی مانند حزب توده وجود داشتند که مخالف استیلای آمریکا بر کشور بودند و به عنوان مبارزه با امپریالیسم، حکومتها یا احزابی را ایجاد کرده و اصطلاحاً چپ بودند.
متدینین نیز با اهداف و شیوههای خود در مسیر مبارزه با حکومت بودند، یعنی از طریق مراجع. هم هدفهایشان برای مبارزه با گروهکهای چپ متفاوت بود و هم ابزار و وسایلشان.
اما ماهیت مجاهدین خلق از نظر فکری، از همان ابتدا مبتنی بر التقاط بود، این گروهک برای اینکه از مزایای این دو جبهه مبارزه استفاده کنند یک خط التقاطی درست کردند و گفتند ما «مارکسیسم اسلامی» هستیم. یعنی گروهی درست کردند که هم با اهداف مارکسیستی هماهنگ باشد و هم با اهداف اسلام؛ میخواستند از اسلام استفاده ابزاری کنند تا بتوانند موفق شوند.
بسیاری از بزرگان و نزدیکان امام(ره) در معرض دام منافقین بودند
آن زمان این انحراف فکری وجود داشت و بسیاری از بزرگان و حتی دوستان و یاران نزدیک امام(ره) هم نزدیک بود در این دام بیفتند و بپذیرند این روش، روش خوبی برای مبارزه است یا حداقل میتوان آنان -سازمان مجاهدین- را به عنوان یک گروه مبارز پذیرفت.
معدود افراد از بزرگان انقلاب و کشور که در راس آنها حضرت امام(ره) بودند، این فریب را از ابتدا باور نکردند. امام (ره) از همان دهه 40 که دوران طلایی این گروه بود، آنها را تحویل نگرفت و به رسمیت نشناخت، حتی زمانی که در عراق تبعید بودند آنها رفتند تا با امام(ره) ملاقات کنند اما امام وقت ملاقات نداد و آنها را نپذیرفت.
بزرگترین خیانت منافقین
بزرگترین خیانت آنها -منافقین- نه ترورهای کور مردم بیگناه بود و نه همکاری با رژیم بعث، خیانت اصلی این بود که این گروه میخواستند چیزی را که اسلام نبود به عنوان اسلام انقلابی به خورد مردم دهند و بسیاری از افراد را هم با این تفکر منحرف کردند.
یعنی پایهگذار یک انحراف فکری شدند.
بله انحراف و فریب مردم و پایه گذاری فرقهای که ادعا میکند مارکسیسم است اما حتی مارکسیسم هم نبود چون آنها به مارکسیسم نیز معتقد نبودند، زیرا دیدیم در نهایت این مارکسیسم ادعایی، سر از آمریکا درآورد و این گروهک نوکر و عُمال درجه چندم آمریکا شدند.
اینها در مبارزات پیش از انقلاب چه نقشی داشتند؟
کارهای اینها در دهه 40 به مبارزات صدمات زیادی زد. اعصاب مبارزینی که فکرشان درگیر مبارزه با شاه بود را به هم میریختند. شکاف داخلی در زندانها به وجود آمده بود و جنگ به جای اینکه بین مبارزین و طاغوت باشد، بین نیروهای خودی ایجاد شد. چون بعضی از اینها حتی به مقدسات هم هتاکی میکردند.
برای منافقین هدف وسیله را توجیه میکند
در خاطرات آیتالله طالقانی و شهید مطهری هم به این مساله اشاره شده است.
بله. به هر حال اینها سازمانی بودند که از ابتدا براساس خیانت تشکیل شد؛ افراد این گروه در راستای اعتقاد مارکسیستها که «هدف وسیله را توجیه میکند» تا پای قتل پیش رفتند و بعضی از یاران خودشان را هم که در برابر این انحراف ایستادند و مسلمان بودند و حاضر نشدند مجموعه التقاطی کمونیسم و اسلام را به عنوان اسلام بپذیرند مانند مجید شریف واقفی کشتند. یعنی در همان زمان طاغوت که ما باید با رژیم فاسد مبارزه میکردیم، اینها یاران داخلی خودشان را به دلیل مخالفت میکشتند.
این تفکر «هدف وسیله را توجیه میکند» تفکر خطرناکی است، زمانی یک فرد، بیبند و باری میکند و گناهی انجام میدهد ولی نمیآید این انحراف شخصی را به عنوان یک مکتب ارائه دهد اما وقتی مسعود رجوی مثلا گرایشی به همسر یکی دیگر از رهبران سازمان پیدا میکند میآید و با گستاخی، این گناه را توجیه کرده و می گوید: «ما ازدواج تشکیلاتی انجام میدهیم» و به تبع این موضوع عده زیادی از یاران خود را وادار به فساد میکند و در کل سازمان، بی بند و باری به وجود میآورد.
هدفم از گفتن این سخنان این است که میخواهم ماهیت این گروه مشخص شود چون نسل فعلی با آنها فاصله گرفتند و نمیدانند این گروه چه افرادی هستند.
رجوی نیاز به یکسری برده داشت، یعنی افرادی که صددرصد مطیع او باشند، نهاد خانواده را مزاحم خودش میدید، برای اینکه این نهاد را به هم بزند، گناه بزرگ زنای محصنه را مرتکب شد و اعلام کرد همه شما باید این عمل را انجام دهید و گفت آن سیستم قبلی ازدواج را قبول نداریم، هر زنی با هر مردی که دوست داشت میتواند ارتباط داشته باشد و ازدواج قبلی مهم نیست. این تفکر خیلی مهمتر از ترور و یا جاسوسی برای صدام است.
تلاش برای مسلح شدن
بسیاری، منافقین را اولین گروهی میدانند که بعد از پیروزی انقلاب دست به جنجال و مخالفت زد. اینها در این مقطع چه روندی را در پیش گرفتند؟
بعد از پیروزی انقلاب در بهمن 57 به رهبری حضرت امام خمینی (ره) اولین شکاف و تفرقه از ناحیه منافقین ایجاد شد و آنها در نهادهای مختلف نفوذ کرده، اختلاس میکردند و از اموال دولت برمیداشتند و سلاح میخریدند.
مردم تحت عنوان کمیته، مسلح شده بودند و کمیتهها هم سامان داشت و در راس آن حکومت اسلامی قرار گرفته بود، اما اینها خودسرانه کانونهای مسلح به وجود آوردند، از بانکها پول گرفتند و برخی اماکن را اشغال کردند و به عنوان یک گروهک شروع کردند که در انقلاب برای خودشان موجودیتی درست کنند.
سال 60 احساس کردند به اندازه کافی اموال و سلاح جمع شده و نیروی کافی هم جذب کردهاند، بلافاصله اعلام موجودیت مستقل کرده و جنگ مسلحانه را آغاز کردند.
امام(ره) فرمود همه اینها معارضند چه مسلح چه غیرمسلح
اینجا بود که تیزبینی امام(ره) خیلی قابل تحسین است؛ آن زمان ما در دادگاه انقلاب بودیم و دادگاه انقلاب هم بیشتر به مسائل طاغوتیها و وابستگان آنها برخورد میکرد که مسائل مربوط به مواد مخدر هم اضافه شده بود.
بعد از اینکه سازمان مجاهدین علیه انقلاب اسلامی اعلام جنگ مسلحانه کرد امام فرمودند اینها معارض هستند و با آنها برخورد قاطع صورت گیرد، امام فرمودند اگر یک گروه مسلح در مقابل نظام قیام کند همه اعضای آن معارض هستند حتی آنهایی که در شاخه نظامی نیستند و نظام شروع به برخورد کرد با اینها.
گروههای دیگر هم بودند؟
رازینی: بله. بعضی از گروههای چپ مانند «چریکهای فدایی» فعالیت نظامی داشتند اما بیشتر گروههای چپِ حزبی اینطور نبودند مجاهدین اما در برابر نظام اعلام قیام مسلحانه کردند و در بعضی شهرها به صورت مسلحانه در خیابان قدرتنمایی کردند، خانههای تیمی گرفتند و با نیروهای نظام مثل سپاه و ارتش مقابله کردند.
امام(ره) قاطعانه پشت دادگاههای انقلاب ایستاد
چقدر این برخوردها بازدارنده بود و چه میزان در برابر برخورد با اینها مقاومت میشد؟
بسیاری از افراد از تیزبینی امام(ره) در برخورد با منافقین تعجب کردند، دادگاه انقلاب در آن زمان افراد سرشناسی مانند نصیری و هویدا را محاکمه میکرد و در برههای هم یک عده از اعضای این گروهکها را محاکمه کرد و در صورت لزوم با صلابت کامل اعدام هم میشدند.
الان که ما به وضعیت افغانستان نگاه میکنیم و میبینیم که مردم آنجا با اینکه علیه حکومت کمونیستی قیام و آن را ساقط کردند، امروز چه اوضاعی دارند یا به وضع آشفته عراق که نگاه میکنیم و ایران را با این کشورها مقایسه میکنیم میبینیم که احکام اسلام چقدر مترقی بوده و امام(ره) چه میزان به آن باور داشته است.
حدیثی داریم که میگوید:«حدی که در زمین اقامه شود، منافعش از 40 روز باران بر زمین بیشتر است» مثلا طبق احکام اسلام، اگر دست یک دزد قطع شود یا یک محارب اعدام شود، خیر آن از 40 روز باران بر روی زمین بیشتر است و این را کسی که در فضاهای تبلیغاتی ضداسلامی حضور دارد نمیتواند درک کند.
امام(ره) کاملاً به این موضوع باور داشت و این حربهها هیچگاه نتوانست صلابت امام(ره) را بشکند. ایشان قاطعانه پشت دادگاه انقلاب و سپاه ایستادند و نهادهای انقلابی شروع کردند به مبارزه با منافقین.
یک خاطره بگویم. من در سال 60 به عنوان حاکم شرع به بجنورد رفتم، مسئولین فرهنگی آن شهر به من اعلام کردند که 80 الی 90 درصد از جوانان این شهر گروهکی هستند و 20 درصد حزباللهی و بیخط.
بجنورد از مناطقی بود که منافقین زودتر از 30 خرداد جنگ مسلحانه را در آنجا شروع کردند. وقتی 5 نفر محاکمه و اعدام شدند قضیه تمام شد. خانوادهها فهمیدند نظام جدی است و رفتند سراغ بچههایشان و آنها را جمع کردند و ما هم جلسات ارشادی و توجیهی گذاشتیم و در زندان برای آنها کلاس برپا کردیم و اینها این مسائل را رها کردند.
تا اینکه منافقین در خرداد سال 60 وارد فاز مسلحانه شدند.
به هر حال منافقین در سال 60 کار مسلحانه را شروع کردند و سال 60 و 61 اوج اقدامات تروریستی آنها در ایران بود و بعد که دیدند در ایران نمیتوانند مقاومت کنند و سران آنها سریع دستگیر میشوند، خودشان به کشورهای اروپایی و خارجی عقب نشینی کردند و تحت حمایت کشورهای آنها قرار گرفتند.
وقتی دستشان از ایران کوتاه شد اقداماتی برای بقا انجام دادند و وصل شدن به آمریکا و اسرائیل و صدام.
صدام به دنبال استفاده از منافقین بود
هدف صدام از مجال دادن به اینها در خاک خودش چه بود؟
صدام به سبب اینکه به آنها پول میداد و در کشورش به آنها میدان و مکان برای استقرار داده بود، بیشترین استفاده را از آنها کرد.
در سال67، ادامه جنگ دیگر به نفع صدام نبود لذا از کانالهای مختلف به ایران فشار میآورد تا قطعنامه 598 را قبول کند.
ایران تا 27 تیر 67 قطعنامه را قبول نکرده بود اما کشور در شرایطی قرار گرفت که قطعنامه 598 پذیرفته شد و خود امام(ره) هم در راس این قضیه بودند.
در آن فضا صدام دیگر توان جنگ نداشت و میخواست از جنگ بیرون برود و قوای خود را بازسازی کند و از طرفی هم اربابان صدام دوست نداشتند جنگ علیه ایران تمام شود و مایل بودند تداوم داشته باشد.
نقشه خطرناکی را طراحی کردند و جنگ نیابتی به راه انداختند و منافقین را تشویق کردند که با ایران بجنگند.
البته منافقین پیش از این -مرصاد- چند اقدام محدود هم انجام داده بودند مثل عملیات های آفتاب و چلچراغ که البته بیشتر شبیه مانور بود.
اما وقتی ایران قطعنامه را پذیرفت، منافقین از مرزهای کشور، با حمایت ارتش صدام وارد ایران شدند. پدافند نیروهای ما در آن مقطع در مرزها بود و طبیعتا اگر اینها خط پدافندی را پشت سر میگذاشتند، دیگر مانعی جلوی راهشان نبود.
تصور آنها این بود که میتوانند بیایند به تهران و برخی از مراکز مهم را تخلیه کنند؛ با این فکر و خیال به داخل ایران آمدند.
هوانیروز یک شبه کار 100سال دادگاه انقلاب را انجام داد
عملیات مرصاد چقدر در انهدام شاکله این سازمان موثر بود؟
ما خدا را برای عملیات مرصاد شکرگزاریم. چقدر در سالها 60 و 61 باید زحمت میکشیدیم تا یک خانه تیمی را شناسایی کنیم و آنها را دستگیر کنیم، اینها آدمهای خطرناکی بودند و میرفتند سپر انسانی میگرفتند، مردم را گروگان میگرفتند و جان آنها به خطر میافتاد. بچههای سپاه و کمیته باید با فداکاری و احتیاط بسیار یک منافق را در یک خانه تیمی دستگیر میکردند تا به همسایه آسیبی وارد نشود. نمیتوانستیم نارنجک بیندازیم. با چه زحماتی اینها دستگیر و محاکمه میشدند. مشکلات عملیاتی، مشکلات پروندهای، موانع حقوق بشری و همه اینها وجود داشت تا ما یک آدم خطرناک به حال بشریت را اعدام کنیم و جامعه بشری از دست او راحت شود.
در عملیات مرصاد، خداوند کمک کرد و آنها با حماقت خودشان همه یک جا جمع شدند به جای اینکه دادگاه بخواهد اینها را محاکمه کند و حکم اعدام دهد همه آنها با پای خودشان به تله افتادند و هوانیروز از بالا آنها را با راکت زد و همه را از بین برد.
یعنی کار صد سال دادگاه انقلاب را هوانیروز در یک شب انجام داد، چون اینها آدمهای احمقی بودند و اطلاعات غلطی به آنها داده بودند که ایران از هم پاشیده است و اوضاع خیلی خراب است و شما همین که از مرز بروید و وارد ایران شوید همه از شما استقبال میکنند.
منافقین را در همان دادگاه نظامی محاکمه کردیم
شما در زمان عملیات مرصاد در کرمانشاه بودید؟
نه، از مرز کرمانشاه جلوتر بودیم. در اواخر جنگ با دستور امام(ره) دادگاه رسیدگی به تخلفات ایجاد شد تا بدون تشریفات مرسوم، به تخلفات جنگی رسیدگی شود.
امام(ره) نیز مسئولیت ریاست سازمان قضایی نیروهای مسلح را به من سپرده بودند و ما در همان روزهای منجر به پذیرش قطعنامه، دادگاهها را در مناطق مرزی ایجاد کردیم و رفته بودیم تا به آنها سرکشی کنیم.
همزمان با تشکیل دادگاه رسیدگی به تخلفات جنگ، قطعنامه 598 امضا شد و چون نظامیهای بیگانه طبق قوانین دنیا در دادگاه نظامی محاکمه میشوند رسیدگی به وضعیت منافقین دستگیر شده در عملیات مرصاد هم به عهده این دادگاه بود.
جالب اینجا بود ما وقتی اینها را محاکمه میکردیم میدیدم منافقین فراخوان کرده بودند و سمپاتهای اینها از مناطق مختلف دنیا مانند اروپا و آمریکا با وعدههایی مانند وزارت، استانداری و پستهای بالا خودشان را به عملیات رسانده بودند.
یک عده آدم راحتطلب اروپانشین را که حوصله جنگیدن هم نداشتند قانع کردند و گفتند شما بیاید، جنگی هم در کار نیست ما از مرز مستقیم میرویم در ایران و حکومت تشکیل میدهیم. اینها هم با همان خوشخیالی آمده بودند تا در عملیات شرکت کنند.
در حین عملیات دیدند عرصه تنگ شده است، از یک طرف نیروهای رزمنده در تنگه چهارزبر و دشت حسنآباد نزدیک کرمانشاه جلوی منافقین را سد کرده بودند و از پشت سر هم نیروهایی از ایلام سه راه پادگان ابوذر را محاصره کرده بودند و اینها وسط ماندند و بعد هم جایی نمیتوانستند بروند جز یک جاده که هوانیروز هم جاده را با راکت میزد، طبعاً بعضی از این منافقین پایین آمدند و در روستاهای اطراف پراکنده شدند.
عملیات مرصاد قدرتنمایی خدا بود
یکی از آن کسانی که از یک کشور اروپایی آمده و دیده بود اوضاع خوب نیست، خواست خودش را از مهلکه نجات دهد و تصورش هم این بود که مردم از رژیم و حضرت امام(ره) به ستوه آمدهاند و منتظر یک ناجی هستند.
هنگام فرار از دور یک چوپان را میبیند و میگوید من از مجاهدین خلق هستم و برای کمک به شما آمدهام، چوپان هم میگوید: شما از مجاهدین خلق هستی؟ اجازه بده بروم به پدرم بگویم! او هم خوشحال میشود که این شخص او را تحویل گرفته و آن چوپان هم میرود به پدرش میگوید. بعد این دو نفری او را محکم به درخت میبندند و تا میتوانند او را کتک میزنند و بعد آمدند و او را تحویل دادند.
عملیات مرصاد قدرتنمایی خداوند بود؛ «بدی دچار اهلش میشود» یعنی امروز دود داعش به چشمان کسانی میرود که آن را درست کردند، خودشان بیشتر از همه آسیب میبینند.
البته برخی تحلیلها هم این است که عراقیها از ادامه ماندن منافقین در کشورشان نگران بودند و میترسیدند اینها برای صدام دردسر ایجاد کنند و از طرفی هم روی این را نداشتند که آنها را از عراق بیرون کنند و خودشان این توطئه را چیدند که اینها به دست ما تار و مار شوند.
تنها چیزی که برای منافقین مهم نیست منافع ملی است
بعد از جنگ وضع آنها چطور شد؟ بیشتر در چه حوزههایی فعال بودند؟
منافقین چه در زمان جنگ و چه بعد از جنگ در جاسوسی از مراکز حساس ایران فعالیت داشتند، اطلاعات دانشمندان هستهای ترور شده را اینان به دشمنان دادند. در زمان جنگ هم اکثر بمبارانهایی که از سوی صدام انجام میشد و موفق بود، از طریق جاسوسی منافقین انجام میشد. چنین موجوداتی هستند که روز به روز بر رسوایی آنها بیشتر میشود و مردم آنها را شناختهاند که از نظر وفاداری و علاقمندی به کشور چگونه هستند. الان تنها چیزی که برای آنها مطرح نیست منافع ملت ایران است و برای اینکه پولی به دست بیاورند و به زندگی کثیف خودشان ادامه دهند دست به هر کاری میزنند.
همه اعدامیهای سال 67 محاکمه شدند
آنها سعی میکنند بر اثر تبلیغات مسائل را به گونه دیگری نشان بدهند و مظلوم نمایی کنند و یکی از موضوعاتی که هر ساله مطرح میکنند بحث اعدامهای سال 67 است. ریشه این ماجرا در کجا بود؟
مساله خیلی پیچیده نیست. یک عده جرمی مرتکب میشوند، محاکمه میشوند و زندان میروند. زمانی هم که در زندان هستند، باز جرمی مرتکب میشوند و یا بعضی از جرایمی که قبلاً انجام داده اند برملا میشود. مثلا فردی بخاطر یک جرم به 2 سال حبس محکوم میشود اما در طول این مدت مشخص میشود که در یک ترور هم نقش داشته است.
تعدادی از منافقین در شرایطی بودند که جرایم جدیدی داشتند که امام(ره) دستور دادند اینها دوباره محاکمه شوند و یک جمعی مرکب از قاضی و دادستان آمدند و در یک برهه، همه را محاکمه کردند و حکم صادر شد.
امام(ره) میدانست منافقین دست بردار نیستند
این هم زمانی با اواخر جنگ و بحث مرصاد ارتباطی با هم داشت؟ چون ما شنیدیم میگویند اینها با هم هماهنگ بودند وقتی که آمدند یک شورشی از داخل انجام بدهند؟
یکی از روشنبینیهای امام(ره) این موضوع بود که به یک معجزه شبیه است.
در افسانهها وجود دارد که یک زمانی تورانیان به ایران حمله کرده بودند و ایران هم میخواست تا جلوی آنها را بگیرد. حکمیت شد که یک نفر تیری را پرتاب کند و نقطه اصابت آن تیر با زمین مرز ایران باشد و از باقی صرفنظر کنند. آرش کمانگیر، سرباز فداکاری بود که به خودش فشار زیادی آورد تا تیر را به دورترین نقطه پرتاب کند و بخاطر همین فشار هم جان خود را از دست داد.
این افسانه، افسانه زیبایی است که یک سرباز میتواند جان خودش را فدا کند برای اینکه یک وجب از خاک وطنش به هدر نرود او درحقیقت جانش را در آن تیر گذاشت.
امام(ره) در اواخر عمرشان که به بیماری مبتلا بودند و احساس میکردند زمان لقاءالله نزدیک است، چند تیر از همین جنس پرتاب کردند که هر کدام از آنها برای نجات کشور، استراتژیک بود.
یکی حکم سلمان رشدی بود. غرب شروع به تهاجم فرهنگی علیه بالاترین مقدسات ما کرده بود و یک نویسنده مسائل اسلام را به نحو خاصی زیر سوال برد. امام(ره) یک تودهنی به اینها زد و جوامع اسلامی حتی اهل سنت هم با ایشان همراه شدند و این کار موجب شد تا آمریکا و انگلیس و کشورهای دیگر بفهمند از این طریق به جایی نمیرسد و شر به خودشان بازمیگردد.
مساله بازنگری قانون اساسی یکی دیگر از این کارها بود و امام(ره) در سالهای پایان عمر خودشان قانون اساسی را ترمیم کردند و اصلاحاتی انجام دادند، چون قانون اساسی ممکن بود کشش مسائل بعدی کشور را نداشته باشد.
مثلا مساله شورای رهبری را حل کردند چون رهبری شورایی مسلماً در آن تلاطم و بحرانهایی که خارجیها ایجاد میکردند موفق نبود.
مساله قائم مقامی و فردی که نشان داده بود نمیتواند کشور را اداره کند حل شد و امام(ره) او را کنار گذاشتند.
اگر امام(ره) آن زمان این مسائل را حل نمیکردند بعدها کشور دچار بحرانهای بسیاری میشد.
یکی دیگر از این مسائل، مساله منافقین بود که ایشان با تیزبینی فهمیدند منافقین دستبردار نیستند و میدانست قدرتهای خارجی هم منافقین را به عنوان یک ابزار شناخته اند و به عنوان ستون پنجم از آنها استفاده خواهند کرد.
شاید اگر منافقین مزدور دشمن نبودند نظام با رافت بیشتری برخورد میکرد
اگر منافقین فقط خودشان بودند شاید نظام با عفو و رافت اسلامی با آنها برخورد میکرد، کما اینکه در اثر آموزشهایی که صورت گرفت صدها نفر از آنان توبه کردند اما وقتی امام (ره) میبیند دشمن خارجی از اینها سوء استفاده میکند دستور دادند قاطعانه برخورد شود و فرصت اینکه اینها ابزار و جای پایی برای دشمن باشند داده نشد.
تعدادشان چند نفر بود؟
رازینی: من در این دادگاهها حضور نداشتم ولی به هر حال کسانی که آن زمان در زندان بودند و جرائم جدیدی داشتند دوباره محاکمه شدند.
داعش و طالبان و منافقین با هم فرقی ندارند
وضعیت الان منافقین را چگونه میبینید؟ کشوری مانند فرانسه که خودش را مدعی حقوق بشر میداند چرا به اینها مجال میدهد و این همراهی با منافقین چه ضرری برایشان خواهد داشت؟
جریان داعش، جریان طالبان و جریان منافقین کاملاً شبیه هم است، اینها با یک فرمول از فرمولهای سنتهای الهی پاسخ داده میشود. قرآن میفرماید:«وَ مکروا وَ مکرَ اللَهُ وَاللهُ خَیر الماکِرین» آنها مکر کردند و خدا هم مکر کرد و مکر خدا برتر است. این تجمعهای منافقین هم باعث رسوایی و بیآبرویی بیشتر آنان میشود.
شعارهای حقوق بشری غرب زیر سوال است
در حال حاضر بسیاری از شعارهای حقوق بشری کشورهای غربی زیر سوال رفته است. وقتی که عربستان در یمن کودکشی میکند و آمریکا و سازمان ملل حمایت میکنند جز رسوایی چه چیزی است؟
داعش و طالبان کار را به جایی رساندند که آمریکا و عربستان و فرانسه دچار مشکل شدند و نمیدانند چه تصمیمی بگیرند.
نه تنها برای جنایات و خشونتهایی که علیه ملت ما انجام دادند پاسخگو نبودند بلکه برای ملت خودشان نیز در حال حاضر پاسخی ندارند که چرا این گروهها در کشور آنها جلسه تشکیل میدهند.
منافقین آیندهای ندارند اما نباید آنها را دست کم گرفت
بقایای این گروهک چطور، آیا توانایی دارند و میتوانند سازماندهی کنند و اقدامی علیه ایران انجام بدهند یا نه؟
خیلی ضعیف شدهاند ولی ما نباید دشمن را ضعیف ببینیم و باید هوشیاری خودمان را حفظ کنیم زیرا اینها بر مبنای یک جنگ شرافتمندانه عمل نمیکنند و نامرد هستند، لذا ما باید هوشیار باشیم که آسیب نبینیم. نباید خیلی آنها را دستکم گرفت اما منافقین به نظر من آیندهای ندارند و نمیتوانند در هیچ جای دنیا برای خودشان جای پایی باز کنند.
دادگاه انقلاب با همان صلابت گذشته کار میکند
دستگاه قضا امروز در برابر اینها چه نوع برخوردی دارد؟
رازینی: راس اینها شیطان است، یعنی وقتی آمریکا پشتیبانی میکند و عربستان پول میدهد برای خودشان سازماندهی ایجاد میکنند. پول میگیرند و مزدوری میکنند و متناسب با آن کارهایی انجام میدهند و ما باید هوشیار باشیم، همانطور که نیروهای مسلح وظیفه خودشان را انجام میدهند، دستگاه قضایی هم مسلماً وظیفه خودش را انجام میدهد؛ اکنون نیز اگر گروههای مسلحی باشند که علیه کشور اقدام کنند دادگاه انقلاب و دستگاه قضایی به همان قوتی که در قبل بوده برخورد میکند چه از داعش باشند، چه منافقین و یا هر گروه دیگری.
امتیاز جمهوری اسلامی ایران و علت اینکه کشورمان امروز امن شده این است که ضمن رافت و رحمت که خداوند فرموده، در اجرای حکم خدا قاطع هستند و مماشات نمیکنند.
امام(ره) ملاحظه افراد ترسو را نکرد
ما باید برای امام (ره) دعا کنیم که همان روزهای اول که منافقین قیام کردند، ملاحظه توصیه افراد ترسو را نکرد؛ امام قاطع فرمودند احکام شرع باید اجرا شود و احکام شرع اجرا شد.
اگر دادگاه انقلاب بود عراق 2هفته بعد از سقوط صدام امن میشد
اگر با چند ده نفر از آنها همان سالهای انقلاب برخورد نمیشد و اعدام نمیشدند، فرزندان بسیاری از خانوادهها به دام منافقین میافتادند؛ علت ناامنی امروز افغانستان، عراق و سوریه این است که آنجا امام ندارند، دادگاه انقلاب ندارند، اگر امام و دادگاه انقلاب داشتند در عراق وقتی صدام سقوط کرد ظرف 2 هفته امن میشد.
رجوی یا مُرده یا وضعیتی بدتر از مُردن دارد
تحلیل جنابعالی در مورد زنده بودن یا مُردن مسعود رجوی چیست؟
من فکر میکنم ایدز گرفته (با خنده) چون آدم زن بارهای بود و به همه خیانت کرد. من فکر میکنم یا مُرده است یا وضعیتی بدتر از مُردن دارد، چون در هیچ مجمعی در چند سال اخیر ظاهر نشده و هیچ جایی دیده نشد. معلوم است یا به اندازه ای مریض است که قابل ارائه نیست یا واقعاً مُرده است.
اینقدر شهامت داشتیم که هرکس اعدام شد زیر حکم آن را امضا کردیم
جناب آقای رازینی پاسخ شما به اظهارات افرادی که میگویند برخی افراد بدون محاکمه در دادگاه انقلاب اعدام شدند، به عنوان کسی که در ابتدای انقلاب جز افراد موثر در این حوزه بودید، چیست؟
ببینید وقتی در دنیا در کشوری انقلاب میشود و حکومت جدیدی روی کار میآید صدها نفر را بدون محاکمه به دار میکشند و خون در شهرها راه میاندازند اما انقلاب اسلامی تنها انقلابی در طول تاریخ بوده که چنین رفتاری در آن صورت نگرفت. خدا امام (ره) را رحمت کند که فردای انقلاب، دستور داد تا دادگاه انقلاب تشکیل شود.
اگر امام(ره) میخواست مانند بقیه عمل کند، میگفت بچههای انقلابی بروند همانطور کار خودشان را انجام بدهند اما گفت ترمز کنید شما حق دخالت ندارید. اتهام افراد باید در دادگاهها رسیدگی شود.
همان هویدا و نصیری را ما محاکمه کردیم ولی خب به هرحال وضعیت دادگاه در آن مقطع طبق شرایط بحرانی بود. مثل امروز نبود که مثلا چند مرحلهای باشد یا چند قاضی رسیدگی کنند. آن زمان یک مرحلهای بود و 2 قاضی رسیدگی می کردند.
ولی قطعا همه آنها محاکمه شدند و قاضی زیر حکم آنها را امضاء کرده است و گفته است به این دلیل باید اعدام شوند.
ما این شهامت را داشتیم که هر کس را اعدام کردهایم نوشتیم این آقا به این دلیل اعدام شده است و زیر آن را امضاء کردهایم و این افتخاری است برای ما.
حالا امروز آئینهای دادرسی متفاوت است یک زمانی سختتر و یک زمانی آسانتر است و شرایط متفاوت است ولی خود نفس اینکه ما محاکمه کردیم، طبیعی است در شرایط بحرانی یا جنگی نمیشود محاکمه را 10 سال طول داد.
ایران امن است
واقعاً نظام اسلامی کارآمد است، قادر است مشکلاتش را حل کند و ای کاش کشورهای دیگر به جای اینکه بیایند و ایراد بگیرند و مشکل سازی کنند الگو بگیرند.
تحلیلگران غربی اذعان کردهاند که علیرغم این همه مشکلاتی که غرب برای ایران درست کرده است، در ایران امنیت وجود دارد با اینکه گروههای تروریستی مانند داعش در نزدیکی مرز ما هستند و ورود آنها به کشور ما باید آسانتر باشد تا اینکه آنها وارد فرانسه و بلژیک شوند.
چرا هواپیماربایی در کشور ما اتفاق نمیافتد؟ چرا مشکلی در مناطق ما وجود ندارد و یهودی و مسیحی و مسلمان و شیعه و سنی در کنار هم مسالمت آمیز زندگی میکنند و با هم مشکلی ندارند؟
به گذشته ام افتخار میکنم
شما چند دهه در مسند قضاوت نشستید و این کار بسیار سخت و حساسی است که با مال و جان مردم ارتباط دارد. از گذشته خودتان چقدر راضی هستید؟ یعنی اگر بازگردید به گذشته همین روند را ادامه میدهید؟
انسان نباید از خودش راضی باشد ولی ما از مسئولین راضی هستیم و از حمایتهای ملت راضی هستیم و به هر حال مسیری که طی کردیم مسیر افتخارآمیزی بوده و در عملکرد ما با هدایت امام(ره) و مقام معظم رهبری نکاتی وجود دارد که انسان میتواند به آن افتخار کند.
من شاکر هستم که خداوند به من توفیق خدمت داده است و بیش از 30 سال خدمت کردهام و در مسیر اهداف امام(ره) و انقلاب و مقام معظم رهبری گامهایی برداشتم و خدا انشاءالله توفیق بدهد که بتوانم تا آخرین نفس همین راه را ادامه دهم.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد