به گزارش جامجم ، ساعت 2 بامداد نخستین روز تیر امسال، فردی با پلیس تماس گرفت و از شلیک مرگبار مردی به همسرش در اطراف یکی از روستاهای امیریه شهرستان شهریار خبر داد.
کارآگاهان پلیس آگاهی ویژه غرب استان تهران با حضور در محل مشاهده کردند یک خودروی سواری کنار جاده توقف کرده و جسد زنی 34 ساله در حالی که با شلیک گلوله به سرش به قتل رسیده، روی صندلی جلو قرار دارد.
با گزارش این جنایت به بازپرس کشیک ویژه قتل دادسرا، جسد به پزشکی قانونی منتقل شد و شوهر 54 ساله وی نیز برای تحقیقات به پلیس آگاهی ویژه غرب استان تهران انتقال یافت.
وی به افسر تحقیق گفت: نیمه شب همراه همسر و دو فرزند خردسالم در حال بازگشت به خانهمان بودیم که اطراف روستا دو مرد که سرنشینان موتورسیکلتی بودند و لباس پلیس به تن داشتند، راه خودرویم را سد و موتورسیکلتشان را کنار صندلی شاگرد متوقف کردند. همسرم پسر دو سالهمان را بغل کرده بود و دختر پنج سالهام نیز در صندلی عقب نشسته بود. آنها بیسیم، باتوم و سلاح نیز داشتند. با دیدن این دو نفر خواستم از خودرو پیاده و علت را جویا شوم که یکی از آنها با سلاحی که در دست داشت، تیری به پیشانی همسرم شلیک کرد.
وی اضافه کرد: بشدت شوکه شده بودم و نمیدانستم باید چه کار کنم. آنها حتی قصد جان من و دخترم را داشتند که موفق نشدند و فرار کردند. میخواستند گردنبند طلای همسرم را هم سرقت کنند که نتوانستند. دخترم بشدت ترسیده بود و پسرم گریه میکرد. با اطمینان از فرار آن دو نفر، با پلیس تماس گرفتم و کمک خواستم.
کارآگاهان جنایی به سرپرستی سرهنگ کریمخانی، به تحقیق از این مرد ادامه دادند اما او همچنان مدعی بود که همسرش توسط یک مامور پلیس به قتل رسیده است. ماموران برای فاش شدن زوایای این پرونده به تحقیق از خانواده مقتول و همسایهها پرداختند که معلوم شد مقتول و شوهرش با یکدیگر اختلاف و درگیری داشتهاند و حتی زن جوان چند بار توسط شوهرش تهدید شده بود.
این در حالی بود که وقتی ماموران از شوهر مقتول خواستند چهره فرضی قاتل و همدستش ر ا ترسیم کند، او نتوانست در این زمینه اطلاعات درستی در اختیار پلیس قرار دهد. چند روز بعد از این جنایت، با دستور بازپرس شعبه پنجم دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان شهریار شوهر مقتول بازداشت شد.
تحقیقات از وی ادامه یافت تا این که مرد میانسال اعتراف کرد، قاتل و همدستش را خودش برای کشتن همسرش اجیر کرده است.
متهم به افسر بازجو گفت: مدتها بود میان من و همسرم اختلافهایی ایجاد و دامنه آن شدت گرفته بود. در این میان به رفتارهای همسرم نیز شک پیدا کرده بودم. بارها از او خواستم از من جدا شود، اما او میگفت زندگیاش را دوست دارد و نمیتواند براحتی از دو فرزندمان جدا شود.
وی اضافه کرد: این اواخر تحمل همسرم را نداشتم، بنابراین تصمیم به قتل او گرفتم. برای این که کسی در جنایت به من شک نکند، از مرد افغان که برایم کار میکرد، خواستم همسرم را به قتل برساند و در قبال این کار وعده کاری با حقوق بالا و نیز پرداخت بیش از ده میلیون تومان به وی دادم. ابتدا مبلغ سه میلیون تومان به عنوان پیش پرداخت به او دادم تا با آن سلاح تهیه کند.
متهم تصریح کرد: قرار شد او با دوستش که مردی ایرانی بود، نقشه این جنایت را عملی کنند. نیمه شب همراه همسرم و بچههایمان در حال بازگشت به خانه بودیم که خودرو را به بهانه این که خراب است، متوقف کردم. از همسرم که پسر دو سالهمان را بغل کرده بود خواستم منتظر بماند تا کسی را برای کمک پیدا کنم.
وی ادامه داد: همدستانم در حالی که مسلح بودند به سمت خودرو آمده و مرد افغان همسرم را کشت و با همدستش فرار کرد. بعد هم من با صحنهسازی با پلیس تماس گرفتم و گفتم مامور پلیسی همسرم را کشته و با همدستش فرار کرده است.
سرهنگ منصور خدادادی، رئیس پلیس آگاهی ویژه غرب استان تهران در این باره گفت: با اعتراف این مرد، متهمان تحت تعقیب قرار گرفتند و یکی از آنها که ایرانی بود، دو روز پیش در شهرستان ابهر استان زنجان دستگیر شد. او در بازجویی اعتراف کرد که با قاتل فراری همدست بوده و مقداری پول از او گرفته و موتورسیکلت را در اختیارش قرارداده و نیمه شب نیز با او همراه بوده است.
وی اضافه کرد: با صدور قرار قانونی برای این دو متهم، آنها در حالی بازداشت شدهاند که قاتل فراری ـ متهم افغان ـ گریخته و هماهنگی لازم برای دستگیری وی با پلیس بینالملل انجام شده است.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد