مگر می شود مهمانی بروی و لبخند نزنی، بخصوص اگر صاحبخانه ، صاحب همه هستی ات باشد ، بخصوص اگر صاحبخانه خدایت باشد و تو مهمان او شده باشی، یک ماه تمام. آنوقت هرچقدر هم که زندگی سخت باشد ، هرچقدر هم که دلمشغولی داشته باشی ، خنده باز می نشیند روی لب هایت؛ خنده ای برای دلت ، خنده ای شایسته ضیافتی چنین باشکوه. ما ، برای دیدن همین خنده ها به بازار بزرگ تهران رفته ایم و برای ثبت شان در حافظه دوربین . خنده هایی از ته دل که معنی شان البته بی غمی نیست اما جزء جدایی ناپذیر جشن رمضان است برای روزه دارها که حتی خواب شان عبادت است تا چه رسد به لبخندشان.