اولین تأثیرات هراس‌آور فیلم «اژدها وارد می‌شود» آنجاست که با ضربه‌های ساز کوبه‌ای در آن کشتی قدیمی میان قبرستان در حالی که شخصیت فیلم در حال مطالعه کتاب ملکوت است، صدایی شمرده شمرده آغاز کتاب را برای ما هم می‌خواند: در ساعت یازده شب چهارشنبه آن هفته جن در آقای مودت حلول کرد.
کد خبر: ۹۰۸۶۶۷

این آغاز حلول ترس و راز در فیلم مانی حقیقی است. کتاب ملکوت را بهرام صادقی سال 1340 نوشت و در آن سال‌ها ترس از ادبیات ایران دور بود و واقعیت غوغا می‌کرد. اما بهرام صادقی درست به خونسردی شخصیت‌های فیلم اژدها وارد می‌شود داستان جنی شدن آقای مودت را میان یک ضیافت معمولی تعریف کرد و این خونسردی ترس ماجرا را چند برابر می‌کرد. جن پیش از این هم در سینمای ایران حلول کرده بود. شاید مهم‌ترینش مستند «باد جن» ساخته ناصر تقوایی بود که سال 1348 ساخته شد. او به بندر لنگه رفت تا از مراسم زار فیلمی درست کند، مراسمی که در جنوب ایران برگزار می‌شد تا این حلول نامبارک، این باد بیمار‌کننده و دردزا را از تن جن‌زدگان بزداید.

بادباوران، جنوب و جنوب شرقی ایران، بویژه مردم بندرها و جزایر خلیج فارس و هرمزگان، ارواح و اجنه‎ را به صورت باد می‌پندارند و معتقدند باد در درون پیکر آدمیزاد می‌رود و آن را تسخیر و گرفتار و به اصطلاح بادزده و هوایی می‌کند. بادها را به چند نوع و دسته و از لحاظ جنسیت به نرینه و مادینه تقسیم می‌کنند و برای هریک ویژگی‌هایی برمی‌شمارند.

در برخی جوامع مسلمان جهان از جمله جنوبیان ایران، میان جن ـ بادها و گروه‌بندی‌های اجتماعی درون جامعه، پیوند و همبستگی خاصی قائل می‌شوند و اینجاست که جن دیگر فقط جن نیست، بلکه مانند جن بهرام صادقی که در آقای مودت حلول کرده بود یا جن خفته در خاک فیلم مانی حقیقی، رازهایی از جامعه انسانی در خود دارد و به زیر آوردن و مهار او به منزله درک و مهار چیزی است که در جامعه و روان انسان نهفته است. این باور فراتر از عقل و خوفناک، میان مردم عامی هم ناخودآگاه وجود داشته است. آنها اسباب بروز بادزدگی (حالت بیمارگونه ناشی از تسخیر باد) و راه‌های چاره‌جویی و درمان بادزدگی را به درمان یک نظام اجتماعی و فرهنگی مربوط می‌دانستند.

شیوه جن ـ بادزدایی میان جامعه‌های معتقد به این نوع جن‌ـ‌بادها عموما به دو روش پایا و گشتاری انجام می‌گیرد. در درمان به روش پایا، شخص تسخیر شده توسط جن باد، بیماری‌اش بهبود می‌یابد و به حالت عادی و مطلوب پیشین بازمی‌گردد. در صورتی که در درمان به شیوه گشتاری، دگرگونی ژرفی در شخصیت و حالات بیمار رخ می‌دهد و هویت او به کلی تغییر می‌کند. بیمار در هویت جدید با روح یا باد تسخیر‌کننده‌اش پیوند می‌خورد و از این پس به گروهی می‌پیوندد که دارای هویت اجتماعی ویژه و کیشی خاص در جامعه‌ هستند.

اما در این که جن چه شکلی و چه صورتی دارد گویا مشترکات و باورها خیلی متفاوت نیست. بهرام صادقی توصیف جالبی دارد. او وقتی جن از بدن آقای مودت بیرون می‌آید آن را چنین توصیف می‌کند: ... جن به اندازه‌ یک کف دست بود. شبکلاه قرمز و درخشان و دراز و منگوله‌داری به سر داشت. قبا و ردایی زراندود و ملیله‌دوزی شده به برکرده بود و نعلین‌هایی ظریف و کوچولو پایش را می‌پوشاند. مثل منشیان دربار قاجار بود، تمیز و باوقار.

جن در اژدها وارد می‌شود، اما تصویر متفاوتی دارد. گویا چیزی است عظیم‌الجثه و مخوف، اما با چشمانی رازآلود که فقط در افراد حلول نمی‌کند، بلکه خاک و سرزمینی را به تسخیر خود در می‌آورد و در انتهای فیلم حقیقی گفته می‌شود این شهر است که جن را تسخیر کرده، جن موجود شهر نیست و برای همین در شهر همان موجود غریبی است که دیگر در کسی حلول نمی‌کند؛ اما با وجود این، به‌واسطه فیلم حقیقی این جن خفته دوباره در یک روایت سرگرم‌کننده، رازآمیز و پرهیجان در سینمای ایران حلول کرده است.

علیرضا نراقی‌

جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها