به گزارش جام جم سیما این نوشتار قصد دارد به صورت گذرا به شخصیتهایی بپردازد که با آثار نمایشی و حتی غیرنمایشی در این شبها نقش داشتهاند.
توضیح ضروری اینکه تقدم و تاخر هر نام بر دیگری کاملا تصادفی است و این چهرهها هر کدام در جایگاه خود دارای اثرگذاری مختص به خود هستند.
ثریا قاسمی (پشتبام تهران)
ثریا قاسمی بازیگر کهنه کار تلویزیون و سینما و یکی از دوبلورهای قدیمی است که در پشتبام تهران یکی از بازیهای درخشانش را به نمایش گذاشت.
طاهره، زنی مهربان، قاطع و اصیل است که در مقابل تمام ناهنجاریها میایستد و سعی میکند با نفوذش بر نوهاش «غیاث» از یک فاجعه جلوگیری کند.
جنس دیالوگگویی قاسمی به همراه صدای دلنشین و نگاههای پرنفوذ باعث میشود هر گروهی در تلویزیون و سینما برای نقش یک مادر به او فکر کند و البته مادر هنرمند ایشان مرحومه نادره خیرآبادی هم در تمام سالهای فعالیت هنری نمونه تمام و کمال مادر در سینما و تلویزیون بود.
یک جمله معروف در سینما و تلویزیون میگوید معمولا دوبلورها بازیگران موفقی نیستند، اما ثریا قاسمی کاملا نقض این نظریه است و نقش مامان طاهره در پشتبام تهران بیشک تا سالها در ذهن مخاطب ایرانی خواهد ماند.
کامبیز دیرباز (پشتبام تهران)
کامبیز دیرباز از آن دسته بازیگران تحصیلکرده بازیگری است که اتفاقا خیلی زود برای بازی در فیلم سینمایی دوئل، سیمرغ بلورین نقش مکمل دریافت کرد و پس از آن به شکل سینوسی در سینما و تلویزیون حضور دارد.
دیرباز در پشتبام تهران نقشی پیچیده و سخت دارد و باید یک شخصیت خاکستری مطلق را به نمایش بکشد.
غیاث برای انتقام گرفتن از روزگار و خواهرش دست به خود تخریبی میزند و به الکل پناه میبرد. نوع خاص دیالوگگویی دیرباز برای نقش غیاث به کمکش میآید و باعث میشود این بازیگر اهل تنکابن بتواند مانند بسیاری از نقشهای پیشیناش یک کاراکتر مشخص و ماندنی ایفا کند.
دیرباز از آن دسته بازیگرانی است که در نقش مثبت و منفی به یک اندازه نمود پیدا میکند و همین نکته باعث میشود یکی از انتخابهای اصلی برای سریالهای تلویزیونی باشد.
لیندا کیانی (پشتبام تهران، نفس گرم)
«ترانه» سریال نفس گرم که دچار بیماری ام اس است و الهام، دخترخاله غیاث در پشتبام تهران، دو شخصیت زمستانی لیندا کیانی بازیگر جوان و اصالتا آبادانی است.
این دو شخصیت البته در اجرا و میزان نقش تفاوت عمدهای با هم دارند، اما نکته مشترکشان بازیگری است که برای نقشهایش یک تعریف تکنیکی و مشخص دارد و مثلا در نفس گرم ضعف فیزیکی و بیماری ترانه را به خوبی به نمایش درمیآورد و حضور آهسته و پیوسته او نوید حضور یک بازیگر استاندارد تلویزیونی را میدهد.
سال گذشته و همزمان با جام جهانی فوتبال و حضور تعدادی از بازیگران در برزیل و حواشی پس از آن که اتفاقا لیندا کیانی و سام درخشانی هم حضور داشتند این نگرانی وجود داشت که متن فدای حاشیه شود.
اما حضور این دو در پشتبام تهران این نکته را به ذهن آورد که باید آن روزها را فراموش کرد و مسلما اکنون آنها به چهرههای آشنای تلویزیونی تبدیل شدهاند.
مهراوه شریفینیا (کیمیا)
بدون شک پرمخاطبترین سریال زمستان، سریال سه فصلی و 110 قسمتی کیمیا بود که مهراوه شریفینیا با ایفای نقش اصلی گام مهمی در بازیگری برداشته است.
وقتی هم پدر و هم مادر، بازیگران حرفهای و باسابقه باشند دشواری حضور در سینما و تلویزیون بهرغم تصور دو چندان میشود و به طور مداوم این سنگینی وجود دارد و البته مهراوه شریفینیا تمام تلاشش را انجام داده، اما به وضوح در سکانسهای حضور آزیتا حاجیان در سایه مادر قرار میگیرد
و به نظر میرسد برای تبدیل شدن به بازیگری ششدانگ حداقل به تلاش بیشتر بخصوص در سکانسهای با نمای بسته و بیان نیاز دارد و مسلما حضور در یک سریال طولانی نیاز به ممارست و حفظ راکوردهای مختلف دارد که به مرور و با حضور در دیگر آثار شکل خواهد گرفت.
رضا کیانیان (کیمیا)
به نظر میرسد شاهبیت بازیگران زمستان تلویزیون، رضا کیانیان در نقش مشفق است. کیانیان که با فیلم سینمایی همه وسوسههای زمین ساخته زندهیاد سمندریان از تئاتر وارد سینما شد، به صورت متناوب در سریالهای تلویزیونی حضور داشته، اما با نقش مشفق به شکلی کاملا آکادمیک و هنرمندانه نقش منفی را معنا میکند.
مشفق سرمایهدار شیطانصفت دوره پهلوی با ایجاد یک شبکه مافیایی تا سالها پس از انقلاب هم در ایران توسط عواملش به چپاول اموال عمومی میپردازد و کیانیان این نقش را بر خلاف کلیشههای رایج بازی میکند و با نوع بیان و حرکت خاص، خونسردی گیجکننده و خشونت در نگاه، شخصیت مشفق را ترسیم میکند.
کیانیان از آن دسته بازیگرانی است که تالیفاتی هم در زمینه بازیگری دارد و کاملا تکنیکال و آکادمیک به بازیگری نگاه میکند و بیشک برای نقش مشفق بزرگ بهترین و هوشمندانهترین انتخاب این بازیگر 64 ساله مشهدی است.
آزیتا حاجیان(کیمیا)
همسر یک استوار وظیفهشناس در سالهای 56 و 57 که دخترش اتفاقی یک ساواکی ارشد را به قتل میرساند و او مجبور است برای حفظ جان دخترش آن را به گردن بگیرد.
همین خلاصه یک خطی میتواند گویای نقش دشوار حاجیان در این سریال باشد که در فصلهای اول و دوم حضور دارد و ای کاش با کمی درایت و به دلیل افزایش بار درام، در فصل سوم هم حضور داشت.
حاجیان در سینما و روبان قرمز ساخته ابراهیم حاتمیکیا بازی درخشانی ارائه میدهد و اتفاقا در کیمیا به همراه حسن پورشیرازی زندگی یک زوج کلاسیک دهه 50 را به نمایش میگذارند که در آن سالهای پر التهاب دچار اتفاقات و مصائب فراوانی میشوند.
حاجیان در سکانسهای دو نفره با دخترش کاملا به او کمک میکند و بیشک حضور او به عنوان مادر واقعی کیمیا به باورپذیری این رابطه کمک فراوانی کرده است.
البته بد نیست به این نکته اشاره کنیم که این دومین همکاری آنهاست و پیش از این در فیلم موزیکال دزد عروسکها ساخته محمدرضا هنرمند هم مهراوه در کودکی با مادرش همبازی شده است.
مرجانه گلچین(نفس گرم)
غافلگیری کاراکترهای مجموعههای زمستان بازی مرجانه گلچین در یک نقش جدی و زنی اهل منبر و خطابه و وعظ است.
این بازیگر گیلانی در سالهای اخیر با نقشهای طنز فراوان همواره یکی از چهرههای محبوب مخاطبان بوده و با حرکات دست و بیان مختص به خود طنازی فراوانی دارد.
اما به یکباره مخاطب با ملیحه، زنی مذهبی و منبری روبهرو می شود که با یک بحران جدی در زندگی روبهروست.
گلچین در یک انتخاب شجاعانه وارد فضایی جدید میشود و تقریبا ذهن مخاطب را کاملا درگیر این شخصیت جدید میکند.
بدون شک او یکی از تواناترین بازیگران طنزهای تلویزیونی است که زمستان امسال اتفاقا در یک نقش کاملا جدی توانایی بازیگری خود را به رخ کشید و این نظریه را ثابت کرد که بازیگر باید هر از چند گاهی با تغییر کاراکتر سراغ تجربههای جدید برود و خود با ممارست و جسارت از کلیشه شدن در یک تیپ خاص جلوگیری کند.
برزو ارجمند (غیرعلنی)
فرزند مرحوم انوشیروان ارجمند در این مجموعه مناسبتی برای انتخابات نقش یک جوان عاشق و شیدا را بازی میکند که برای اثبات خود به پدر دختر مورد علاقهاش نامزد ورود به مجلس میشود.
ارجمند که از خانوادهای کاملا هنری و بازیگر است، در این نقش مانند تمام کارهایش اجرایی استاندارد و یکدست دارد که اتفاقا در لحظههایی بار کمدی فراوانی به نقش میدهد و از عهده ایفای آن برمیآید.
او در این سریال به نوعی نقش اصلی را بازی میکند و بر خلاف دیگر آثار که عموما در آنها مکمل بوده، اینجا فرصت دیده شدن برایش به عنوان کاراکتر اصلی فراهم میشود و به همین دلیل سریال غیرعلنی فرصت مناسبی برای بررسی عملکرد بازیگری است که پدر، عمو و پسرعمویی بازیگر دارد و اتفاقا بر خلاف آنها ظرفیت طنز بالایی در بازی او وجود دارد.
سیامک انصاری(در حاشیه2)
بازیگر و دستیار برخی فیلمهای زندهیاد رسول ملاقلیپور به تدریج بازی در فیلمهای حوزه طنز و کمدی را شروع کرد و به یکباره با سریال شبهای برره تبدیل به قهرمان آثار مهران مدیری شد.
سیامک انصاری در برره و بعد از آن بقیه سریالهای مدیری یک تیپ مشخص را اجرا میکند. تحصیلکردهای که مجبور است در میان یکسری بیسواد زندگی کند و در بسیاری از اوقات منطق او در میان آشفتگی زندگی در این فضا کم میآورد و درست در همین لحظات نگاه خیرهای به دوربین دارد.
فیزیک ظاهری و میمیک صورت و نوع بیان انصاری کاملا به این تیپ کمک میکند و اتفاقا در مجموعه
در حاشیه یک و 2 این تیپ تکرار میشود.
اما در سری دوم و بر اثر یک اتفاق او نقش یک خلافکار باسابقه و بینالمللی را بازی میکند که اتفاقا در تقابل با تیپ روشنفکری صحنههای بامزهای رقم میزند و نشان میدهد انصاری ظرفیتهای دیگری هم دارد.
مهران غفوریان(در حاشیه2)
غفوریان نمونه واقعی اوج و فرود یک کمدین در 15 سال گذشته تلویزیون است. غفوریان که از برنامههایی مثل نوروز 75 و طنزهای آیتمی شروع کرد به یکباره با زیر آسمان شهر به یکی از ستارههای بزرگ تلویزیون در سالهای پایانی دهه 70 تبدیل شد و البته با ادامه آن مجموعه و تغییر بازیگران بزرگترین اشتباه حرفهایاش را مرتکب شد و این آغاز دوره کمکاری و بیکاری غفوریان در تلویزیون است.
اما امسال و پس از در حاشیه یک و اجراهای استندآپ در برنامه خندوانه، غفوریان باز استعداد فراوان خود در کمدی را نمایش داد و این اتفاق در سری دوم هم ادامه پیدا کرد.
تیپی مبتنی بر بلاهت شخصیت بهروز که پیش از این البته در شخصیت بامشاد با بازی رضا شفیعیجم اتفاق افتاده و البته غفوریان بدون تغییر لحن یا صدا آن را اجرا میکند و این شخصیت در ذهن مخاطب همچون شخصیت بهروز پیرپکاجکی یا بهروز خالیبند باقی میماند.
جواد رضویان(در حاشیه2)
جواد رضویان مانند تمام همنسلان خود بازی را با طنزهای آیتمی شروع کرد و به یکباره به ستاره این حوزه تبدیل شد.
البته یک دوره چند ساله حضور در شبکه نمایش خانگی باعث دوری او از تلویزیون شده، اما رضویان مانند تمام دوستانش با هوشمندی متوجه میشود تلویزیون موثرترین و مهمترین رسانه کشور است و با بازگشت به آن سعی در حفظ خود به عنوان چهره تلویزیونی دارد.
کنگر ذهتاب با لهجه و تکیهکلامهایی که به شدت فراگیر شد تیپی است مبتنی بر یک نوع شارلاتانیسم درونی که صرفا برای پول زندگی میکند و بهرغم بیسوادی مطلق سعی در ارتقای جایگاه اجتماعی خود دارد.
جواد رضویان با تغییر لحن و بازیهای بداهه این نقش را به خوبی شکل میدهد، البته اجراهای استندآپ رضویان داستانی متفاوت دارد و کاملا رویه جدی شخصیتی او را در برخی لحظات نمایش میدهد.
رضویان از آن دست بازیگران پرورشیافته در مکتب تلویزیون است که میتواند همواره در این رسانه حضور داشته باشد.
مسعود فراستی(برنامه هفت)
از روزی که برنامه هفت آغاز به کار کرد و در دو فصل از سه فصل این برنامه انتقادی حضور دارد که بیشک یکی از چهرهها و عوامل جذابیت آن است.
البته این جذابیت لزوما همیشه بار مثبت با خود به همراه ندارد و منتقدان جدی نیز در مقابل خود میبیند. فراستی دانشآموخته فلسفه و مترجمی تواناست و نوع ادبیات خاص و نظراتش منحصر به فرد است.
البته شاید مهمترین دلیل این جذابیت رسانهای دایره واژگان او و حتی برخی نقدهایش درباره فیلمهاست که در اکثر اوقات با جریان روز همراه نیست و همین خلاف جهت شنا کردن باعث به وجود آمدن نظرات متفاوتی درباره او شده است.
اما هرچه هست مسعود فراستی پس از دو دوره حضور در برنامه هفت ویژگیهای حضور در رسانه را دریافته است.
البته فراستی کماکان در برخی نقدهایش از یک شیوه منفرد و نه اقبال جمعی استفاده میکند و نمونه بارز این مساله نظرش در نقد فیلم ابد و یک روز ساخته تحسین شده سعید روستایی است.
فریدون جیرانی، مسعود فراستی و برنامه هفت از جمله شخصیتهایی هستند که با تکیه بر شخصیت خاص مجری و منتقد مدتها به سینمای ایران پرداختند و البته سری جدید هنوز به انسجام قسمت اول نرسیده است.
برنامهسازی برای هر فصل از سال در تلویزیون و با توجه به مناسبتهای مذهبی و ملی سال همواره یکی از دغدغههای مدیران تلویزیون است.
زمستان امسال و با توجه به یکدست بودن تقویم به لحاظ مناسبتهای مذهبی دارای حداقل 90 شب مفید برای سریالهای تلویزیونی بود که یک نگاه اجمالی به برنامهها نشان میدهد بهرغم مشکلات مالی فراوان سازمان میتوان با یک برنامهریزی مشخص آثاری بلندمدت و طولانی تولید کرد
تا هم از میزان هزینهها کاسته و هم زمان پخش طولانیتر شود زیرا با بررسی تلویزیونهای پرمخاطب دنیا میتوان به این نکته پی برد که اساسا سریالهای فصلبندی شده و طولانی و همینطور برنامههای تاکشو و هاردتاک از عوامل جذب مخاطب برای طولانی مدت و ثابت است.
حال در این برنامهها همواره عامل اصلی استفاده از چهرههای شاخص است که در درازمدت میتواند جهت نگاه مخاطب را به سمت خود بازگرداند.
این چهرهسازی البته همیشه حواشی و مسائل خاص خود را در پی دارد، اما بیشک استفاده از شخصیتهای فراگیر و آشنا برای جذب مخاطب اصلی بسیار مهم و حیاتی است.
تلویزیون برخلاف سینما و بسیاری از رسانهها، مخاطب چند ده میلیونی و متفاوت به لحاظ سلیقه دارد و همین نکته باعث میشود بسیاری از هنرمندان سعی در حضور مداوم در آن داشته باشند و ای کاش تلویزیون با ایجاد یک راهکار مناسب بتواند همیشه از نیروهایش استفاده کند.
نیروهایی که شاگردان مکتب تلویزیون هستند و تمام دیده شدنشان را مدیون همین جعبه جادویی دوستداشتنی هستند.
ضمیمه قاب کوچک
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
ابراهیم قاسمپور در گفتوگو با جامجم مطرح کرد؛
ضرورت اصلاح سهمیههای کنکور در گفتوگوی «جامجم»با دبیر کمیسیون آموزش دیدبان شفافیت و عدالت