به گزارش جام جم سیما،او فعالیتش را از تئاتر و از سال 1350شروع کرد و پس از آن سال 1359، وارد تلویزیون شد. کریم اکبری مبارکه را اغلب مخاطبان با نقش منفی ابنملجم مرادی در سریال «امام علی(ع)» میشناسند.
مبارکه بازیگر باسابقهای است و از دهه 50 کار بازیگری را شروع کرده است و در تئاتر، سریال و فیلمهایی نظیر خروس، جراحت، مختار، سیمرغ، پهلوان اکبر، مرگ یزدگرد، مقاومت، دیدار، چند میگیری گریه کنی و روزهای زندگی بازی داشته است.
با او درباره حضورهایش در سریال، فیلمهای سینمایی و مجموعه پشت بام تهران گفتوگویی انجام دادهایم.
براساس چه ویژگیهایی در فیلم «قندون جهیزیه» بازی کردید و چقدر نام مرحوم رسول ملاقلیپور در قبول این پیشنهاد موثر بود؟
شغل من بازیگری است و باید بتوانم هز نقشی را بازی کنم. همه ما در یک خانواده هنری کار و زندگی میکنیم و همدیگر را میشناسیم قبلا با سعید سعدی، تهیهکننده قندون جهیزیه کار کرده بودم و علی ملاقلیپور هم اولین تجربه فیلمسازیش را انجام میداد و به خاطر پدرش برایم عزیز بود.
موقعی که فیلمنامه را خواندم متوجه شدم با نقشی متفاوت (یک صاحبخانه به ظاهر بیانصاف، اما در واقعیت بامروت) روبهرو هستم و با کمال میل این پیشنهاد بازی را پذیرفتم.
حضور اکبر عبدی، صابر ابر و نگار جواهریان در تیم بازیگری باعث کیفیت فیلم شده بود. علی ملاقلیپور نشان داد سینما را خوب میشناسد و کارگردانی توانایی است و به آنچه در فیلمش ارائه میکند احاطه کامل دارد.
جذابیت نقشهای معاصر نسبت به نقشهای تاریخی که اغلب مخاطبان شما را با این نقشها میشناسند، چیست؟
نکته مهم درباره این بحث این است که نقش ماندگار و متفاوت باشد. در این سالها هیچ وقت خودم را از فرا گرفتن مسائل جدید بینیاز ندانستهام و در هر فیلمی که بازی کردم، آموختم.
همیشه دوست دارم نقشهایی را بازی کنم که مردم از دیدنش لذت ببرند. اما اگر نقشی پیشنهاد شود که مخاطب نداشته باشد و حتی خانواده خود من هم نگاهش نکند بهطور حتم چنین پیشنهادی را نمیپذیرم.
بارها پیش آمده فیلمهای ویدئویی برای بازی به من پیشنهاد شده که مبلغ دستمزدش هم بالا و وسوسهبرانگیز بوده، اما من به دلیل ضعف در داستان و محتوای کار آنها را رد کردهام. معتقدم بازیگر باید نقشهایی را بازی کند که به آبرو و وجهاش خدشهای وارد نکند.
به نظرم طبق روال دهههای قبل همچنان معضل کمبود فیلمنامه خوب داریم و باید در سینما و تلویزیون سرمایهگذاری زیادی روی تربیت نویسندگان جوان و مستعد انجام شود و بهطور حتم با پیگیری چنین رویهای کیفیت تولیداتمان بهتر از این خواهد شد و در آینده میتوانیم شاهد آثار کاملتری باشیم که با مخاطبان میتوانند ارتباط برقرار کنند.
در مقطعی نقشهای منفی زیادی بازی کردید و بتدریج ازاین نقشها فاصله گرفتید. چگونه این پروسه را طی کردید؟
من بازیگر هستم و منتظر پیشنهادات کاری میمانم. یک موقعی نقشهایی را بازی میکنیم که لعن و نفرین پشتش است و زمانی دیگر نقشهایی بازی میکنیم که عاقبت بخیری پشتش است.
آیا غفار سریال پشت بام تهران از آن نقشهای عاقبت بخیری است؟
بله، جزو این نوع نقشهاست.
در سریالهایی مثل خروس یا سایر کارها نقش پدر را بازی میکنید. پدر سریال پشتبام تهران چه ویژگیهایی داشت؟
پدر جدی است و تمام توجه و زندگی این پدر خانوادهاش است و فرزندش برایش عزیز است. فرزندان سرمایههای معنوی پدران هستند.
به همین دلیل این پدر علی رغم مشکلاتش تمام توانش را صرف توجه و حمایت از دخترش میکند.
اهل سختگیری بیمورد و غیرمنطقی نیست و میخواهد دخترش انتخاب درستی داشته باشد و عاقبت بخیر بشود.
جاهایی در سریال مخاطب فکر میکند با پدری سختگیر مواجه است، اما موقعی که شرط ازدواج دخترش را 5 سکه و خواندن نمازهای یومیه قرار میدهد، مخاطب متوجه میشود در قضاوتش عجله کرده و آدم بدی نیست.
نگرانی پدرها درباره سرنوشت فرزندانشان برخی از موارد این تعابیر را در ذهن به وجود میآورد و به غیاث میگوید «وقتی اسم تو میآید دلم هوری میریزد پایین. توعین عموزاده من تمام کلانتریهای تهران را آباد کردهای» و در ادامه هم او را بازخواست میکند که چرا نمازهایش را نمیخواند و از غیاث میخواهد با بزرگترش به خواستگاری بیاید.
در اغلب تجربههای ناموفق زندگی مشترک انتخابهای غلط فرزندان باعث چنین مسالهای میشود.
استفاده از تجربیات والدین در چنین مسائلی میتواند به موفقیت جوانها کمک کند؟
خیلی موثر است، پدر با خواهش و تمنا از غیاث میخواهد از ازدواج با دخترش صرفنظر کند؛ زیرا دخترش غیاث را خیلی دوست دارد و این دوست داشتن زیاد باعث میشود عیبهای او را نبیند.
واکنش مردم در قبال بازی در سریال پشتبام تهران چگونه بوده است؟
اغلب سریالهایی که از شبکه یک پخش میشود به دلیل اهمیت این شبکه ملی مورد توجه مخاطبان بوده است.
سعید نعمتاله، نویسنده سریال قلمش منحصر به فرد است و زیبا مینویسد. مردم این نوع نگارش و دیالوگ شخصیتها را دوست دارند. بهرنگ توفیقی هم در کارگردانی خیلی درست و حرفهای عمل کرده است.
در یکی از قسمتهای سریال یک مونولوگ شش دقیقهای داشتم و قبل از فیلمبرداری نگران بازی کردنش بودم، اما آنقدر توفیقی در کارگردانی این سریال از شاتهای به موقع استفاده کرد که بازی برای من بسیار آسان شد.
برای ایفای نقشهای رئالیستی مثل غفار سریال پشت بام تهران آیا دنبال مابهازاهای بیرونی هم میگردید؟
همیشه در کنار و بین مردم زندگی کردهام و رفت و آمدم با مترو و اتوبوسهای شهری است و به رفتار و منش مردم توجه میکنم.
موقعی که سوار مترو میشوید و مردم درباره کارهایتان اظهارنظر میکنند چه واکنشی نشان میدهید؟
مردم آنقدر حجب و حیا دارند که اگر بازی من در کاری بد باشد به رویم نمیآورند و تعریف میکنند. درباره بازیم در سریال پشت بام تهران و درباره نگرانیهای این پدر با من صحبت میکنند و میپرسند عاقبت داستان چه میشود و سوالهای دیگر.
من اغلب درباره این پرسشها میگویم طراحی داستان و فرجام شخصیتها به عهده نویسنده است.
خوشبختانه اغلب اظهارنظرهای مردم درباره پشت بام تهران مثبت بوده است؛ زیرا داستانش را درست تعریف میکند؛ شخصیتها قابل باور است و شاهد نماهای اضافه و کشدار نیستیم.
بیماری غفار چقدر در منش و رفتارش تاثیرگذار بوده است؟
فکر نمیکنم تاثیر زیادی در رفتار و منش غفار داشته باشد و همچنان به زندگی عادیش مشغول است. تنها نگرانی غفار که باعث اضطرابش میشود تصمیم دخترش برای ازدواج با غیاث است.
موقعی که پدر غیاث درباره گذشتهاش صحبت میکند به غفار میگوید «تو همیشه زندگی متوسطی داشتی و خانوادهات در رفاه نسبی بودند.» یعنی غفار از دوران جوانی در مسیر مستقیم حرکت میکرده و با کجی و نادرستی بیگانه بوده است.
هونام حقانی
ضمیمه قاب کوچک
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد