به گزارش جام جم آنلاین،ماموران کلانتری طالقانی کرج 23 تیر90 باخبر شدند مردی معتاد به طرز مشکوکی جان خود را از دست داده است.
وقتی ماموران به محل حادثه رسیدند، مسئول کمپ ترک اعتیاد مدعی شد این مرد 37ساله که سیاوش نام داشت در رودخانه غرق شده است.
پس از انتقال جسد به پزشکی قانونی و تحقیقات تخصصی فاش شد آثار کبودی روی دستها و پاهای مقتول وجود دارد که نشان میدهد این مرد قبل از مرگ به زور داخل آب انداخته شده و کسی که این کار را کرده، دستوپای او را بسته است.
به این ترتیب مسئول کمپ بار دیگر بازجویی و مدعی شد: دو هفته قبل پدرومادر سیاوش او را به کمپ آوردند تا اعتیادش را ترک کند اما او حاضر نبود این کار را بکند و سعی میکرد فرار کند.
به همین دلیل به اتفاق همکارانم او را گرفتیم و دوباره در کمپ بستری کردیم. ما معتادان بداخلاق زیادی داشتیم اما سیاوش با همه آنها فرق میکرد.
از وقتی آمده بود بچههای دیگر را اذیت میکرد، وسایل آنها را میدزدید و کاری میکرد که بقیه با او دعوا کنند.
چندین بار سر یخچال رفته و غذای بقیه معتادان را برداشته و خورده بود. روز آخر وقتی فهمیدم دوباره غذای چند نفر از بچهها را برداشته است تا آنها را عصبانی کند و دعوا راه بیندازد، خیلی ناراحت شدم و تصمیم گرفتم او را تنبیه کنم.
مدیر کمپ در مورد نحوه تنبیه گفت: به دستیارم پویان که از معتادان ترککرده همین کمپ بود، گفتم دستوپای سیاوش را ببندد و او را داخل رودخانه بیندازد تا مرد معتاد چند ساعتی آنجا بماند و بعد دوباره او را بیرون میآوریم.
بعد از این که سیاوش را داخل رودخانه انداختیم من سرکلاس رفتم. ما هر روز چند ساعتی کلاس گروهی داشتیم و با هم صحبت میکردیم. وقتی از کلاس بیرون آمدم پویان هراسان گفت سیاوش در آب خفه شده است.
بلافاصله خودم را به کنار رودخانه رساندم و دیدم سیاوش مردهاست با این حال سعی کردیم او را احیا کنیم، اما نشد.
ماموران سپس به تحقیق از پویان پرداختند که او در دفاع از خود گفت: مدیر کمپ مرد بداخلاقی بود و من خیلی از او میترسیدم.
وقتی میگفت کاری را باید انجام دهید باید آن کار را میکردیم و هیچ راهی برای شانه خالی کردن وجود نداشت.
آن روز وقتی او به من گفت دستوپای سیاوش را ببند و او را داخل رودخانه بینداز، از ترسم قبول کردم. سیاوش خیلی التماس کرد و گفت آب خیلی سرد است. دلم برایش سوخت و خیلی ناراحت شدم اما از ترسم نتوانستم او را از آب بیرون بیاورم.
حتی 45دقیقه کنار سیاوش نشستم تا امیدوارش کنم و با حرفهایم به او آرامش بدهم تا بتواند آن شرایط را تحمل کند. بعد برای انجام کاری رفتم. یک ساعت بعد که برگشتم، دیدم سیاوش غرق شده است.
متهم ادامهداد: اینطور نبود که ما معتادی را در رودخانه رها کنیم. قسمتی از رودخانه را مثل استخر درست کرده بودیم و آنجا سنگچین داشت و آب در آن جمع شده بود و میشد در آن ایستاد. من سیاوش را جایی گذاشتم که بتواند به یک تخته سنگ تکیه دهد. قصدم کشتن او نبود.
با توجه به اعترافات متهمان، ماموران محل حادثه را بازدید کردند و صحنه قتل هم بازسازی شد.
با تکمیل تحقیقات، پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاههای کیفری استان تهران فرستاده شد و پویان به اتهام مباشرت در قتل و مدیر کمپ به اتهام معاونت در قتل در شعبه 74 کیفری استان تهران محاکمه شدند.
در این جلسه متهمان در دفاع از خود مدعی شدند قصد کشتن سیاوش را نداشتند و فقط میخواستند او را به خاطر رفتارش تنبیه کنند.
پس از بررسی پرونده قضات دادگاه اقدام متهمان را قتل شبهعمد تشخیص داده و پویان را به حبس و پرداخت دیه محکوم کردند.
با اعتراض به این حکم، پرونده به دیوان عالی کشور ارسال شد که قضات دیوان عالی به حکم نقص گرفته و خواستار بررسی میزان قصور در این ماجرا شدند.
با ارسال دوباره پرونده به دادگاه کیفری، قضات از پزشکی قانونی خواستند میزان قصور را مشخص کنند که کارشناسان اعلام کردند، خفگی 40 درصد، اعتیاد 10 درصد و ضربه مغزی 50 درصد در مرگ سیاوش نقش داشته است.
با اعلام گزارش پزشکی قانونی، پویان دیروز بار دیگر پای میز محاکمه قرار گرفت و در دفاع از خود گفت: من نقشی در ضربه مغزی مقتول نداشتم و به خاطر دستور مدیر کمپ، او را در آب قرار دادم.
او سعی کرد از حوضچه خارج شود که امکان دارد در این هنگام سرش به اطراف حوضچه برخورد کرده باشد.
من چند نفر شاهد برای اثبات حرفم دارم اما شاهدانم در دادگاه حاضر نمیشوند.پس از آخرین دفاعیات متهم، قضات دادگاه برای صدور حکم وارد شور شدند.
ضمیمه تپش
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد