نگاهی به ‌2 نمایش از علی رفیعی‌ و رضاگوران

کابوس‌های شبانه 2 راوی

با مقایسه فیلم‌هایی که اکنون بر پرده سینماهای کشور است و نمایش‌های حرفه‌ای که در پایتخت روی صحنه هستند، می‌توان به برتری هنر نمایش به مدیوم سینما در شرایط فعلی اذعان کرد و بدون تردید و وقت تلف کردن، کیفیت آثار صحنه‌ای را از بیشتر فیلم‌های فعلی اکران برتر دانست.
کد خبر: ۸۷۵۶۷۱
کابوس‌های شبانه 2 راوی

فقط ای کاش هنر تئاتر این‌قدر مهجور، محدود و میرا نبود و امکان اجرای نمایش‌های برتر تهران در شهرستان‌های کشور هم میسر بود تا هم به نیاز مشتاقان تئاتر در نقاط مختلف پاسخ داده شود و هم سطح سلیقه عامه تماشاگران با دیدن آثاری جذاب، عمیق و متفکرانه ارتقا یابد و آنها را با هنری بااصالت، ناب و متعالی آشناتر کند.

با این آرزو، در ادامه نگاهی کوتاه خواهیم داشت به دو نمایش خوب و تحسین شده این روزهای تئاتر که در جشنواره در حال برگزاری تئاتر فجر هم حضور دارند و از بخت‌های اصلی دریافت جایزه در بخش‌های مختلف هستند.

 خاطرات و کابوس‌های یک جامه‌دار از زندگی و قتل میرزا تقی‌‌خان فراهانی

نویسنده و کارگردان: علی رفیعی

بازیگران: سیامک صفری، مهدی سلطانی، مصطفی ساسانی، سارا رسول زاده، عباس جمالی، زهیر یاری و مریم سعادت

روایت نمایشی شخصیت‌های واقعی همواره چالش‌برانگیز و وسوسه‌کننده است، اما نتیجه این مواجهه بستگی تام و تمامی به زاویه دید نویسنده و کارگردان دارد. کوچک‌ترین اشتباه در این زمینه به سقوط و نابودی اثر منجر می‌شود و از سویی دیگر استفاده خلاقانه از فراز و فرودهای دراماتیک و پرکشش زندگی شخصیت‌های تاریخی و افزودن افزودنی‌های جذاب و مجاز باعث درخشش اثر هنری می‌شود.

علی رفیعی، کارگردان برجسته تئاتر کشور سال 56 و پس از تحصیل و بازگشت از اروپا و زمانی که مدیریت تئاتر شهر را به عهده داشت، با نگاهی هنرمندانه به وقایع و شرایط ملتهب آن دوره، تصمیم گرفت نمایشنامه‌ای درباره یکی از بزرگ‌ترین و شریف‌ترین شخصیت‌های سیاسی تاریخ این مملکت، یعنی میرزا محمدتقی‌خان فراهانی مشهور به امیرکبیر بنویسد و آن را روی صحنه تالار اصلی تئاتر شهر ببرد. نمایشی به استناد تحلیل‌های کارشناسانه آن زمان، برجسته و تماشایی که طراحی صحنه و شیوه روایت و بازی بازیگرانی چون مهدی هاشمی، گلاب آدینه، پرویز پورحسینی، ژیلا سهرابی، سیاوش طهمورث و تانیا جوهری، جزو امتیازات آن محسوب می‌شد.

رفیعی پس از سال‌ها برآن شد ‌ بار دیگر خوانش جدیدی از آن کار را روی صحنه ببرد و این بار با همراهی محمد چرمشیر، تغییراتی در متن اصلی به وجود آورد و در قالبی هنرمندانه نگاهی انداخت به زندگی و دوران صدارت امیرکبیر. هوشمندی اولیه رفیعی، انتخاب یک راوی خیالی و درست است. یک جامه دار که شاهد قتل امیرکبیر در حمام فین کاشان بوده و از دسیسه ناصرالدین شاه و درباریان در این جنایت اطلاع داشته است. این ترفند به رفیعی اجازه می‌دهد تخیل و واقعیت را به موازات هم و به شکلی هنرمندانه پیش ببرد و کاری شایسته را به ثمر برساند. تاکید فراوان بر عنصر آب در طراحی صحنه‌ با توجه به قتل امیرکبیر در حمام، هم بار مفهوم خاصی درباره پاکی میرزا تقی‌خان و ناپاکی درباریان دارد و هم از منظر زیبایی‌شناسی، جلوه‌ای تماشایی به صحنه می‌دهد. به اینها بیفزایید بازی پرصلابت مهدی سلطانی در نقش امیرکبیر و حضور سیامک صفری را که بخوبی به عنوان راوی، شما را به دل تاریخ می‌برد.

شب آوازهایش را می‌خواند

کارگردان: رضا گوران

نویسنده: یون فوسه

بازیگران: باران کوثری، نوید محمدزاده، نیلوفر زوارق و سعید چنگیزیان

درباره سخت‌ترین حرفه جهان همواره بحث‌های بامزه فراوانی وجود دارد و خیلی‌ها برای مهم‌تر جلوه دادن کار خود‌ از شغلی که در آن مشغول به کار هستند، به عنوان دشوارترین حرفه تمام اعصار نام می‌برند. البته تقریبا هیچ کاری آسان نیست و حتی بظاهر آسان‌ترین مشاغل هم دست‌کم به سبب قرار گرفتن روی نوار تکرار، خسته‌کننده و گاه غیرقابل تحمل می‌شوند. حرفه‌ها عموما ترکیبی از فعالیت مرتب و منظم ذهن و جسم هستند و مشارکت هماهنگ و مطلوب هر دو را می‌طلبند، اما به لحاظ برجستگی و چربیدن یکی از این دو قسم بر دیگری، معمولا برخی کارها را ذهنی و بعضی دیگر از مشاغل را جسمی یا به اصطلاح یدی می‌گویند. از این گروه اخیر می‌توان به کارگری ساختمان به عنوان مثال اشاره کرد و از گروهی که بیشتر با ذهن خود سروکار دارند، از نویسنده‌ها نام برد.

نویسندگی اگر سخت‌ترین حرفه دنیا نباشد، قطعا یکی از دشوارترین مشاغل است و جایی در آن بالای فهرست سخت‌ترین حرفه‌ها دارد. نویسنده کسی است که مرتب می‌نویسد و به خاطر تکرار این عمل‌ شناخته می‌شود و پرواضح است افراد گذری که هرازگاهی سطوری را باری به هر جهت و دلی و صدالبته مبتذل و سطحی سیاه می‌کنند، منظور نظر من نیستند.

با این حال نویسندگان بسیاری هم هستند که باوجود سال‌ها نوشتن و سپردن روح و جسم خود به ادبیات، هنوز نتوانسته‌اند به دستاورد مهمی برسند و به عبارت دیگر چون اثر منتشر نشده‌ای در قالب کتاب نداشته و عوایدی از این راه نداشته‌اند، نمی‌توان شغل نویسندگی را به آنها منتسب کرد. تا به حال فکر کرده‌اید این افراد چگونه امورات زندگی شخصی خود را می‌گذرانند و در زندگی مشترک و در مواجهه با اهل و عیال و همسر و فرزند چه می‌کنند؟ واقعا کسی که زندگی اش را به ادبیات فروخته، اما زندگی و ادبیات هیچ گاه روی خوش به او نشان نداده، چه حال و روزی دارد؟ چنین فردی تا چه حد می‌تواند همسر خوبی برای شریک زندگی‌ و پدر مناسبی برای فرزندش باشد؟ درصد سلامت روانی یک نویسنده ناکام چقدر است؟ تماشای نمایش «شب آوازهایش را می‌خواند» می‌تواند پاسخی به این پرسش‌ها باشد. گوران با بهره‌گیری از متن ساده و در عین حال عمیق یون فوسه، نویسنده متبحر و آشنا با فلسفه و جامعه‌شناسی، زندگی نویسنده‌ای بریده از زندگی را بی‌پرده و مخوف پیش روی تماشاگر قرار می‌دهد و نشان می‌دهد رویاها چگونه در چشم برهم زدنی به کابوس تبدیل می‌شو‌د. همه چیز به سلول‌های خاکستری مغز نویسنده وابسته است که تمایل به سپیدی دارد یا آغشته شدن به تاریکی.

علی رستگار

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها