شاهین به محاربه محکوم شد، اما به دلیل سن کم (16 سال)، حکمش به 6 سال حبس کاهش یافت. این تمام داستان شاهین نیست. او چند هفته پیش به مرخصی آمد و دوباره سرقتهایش را آغاز کرد و دوباره بازداشت شد. بعد از بازداشت دوباره شاهین، بحث تکرار دوباره جرم توسط مجرمان مطرح شد. در این گزارش سعی شده عوامل جامعهشناختی، روانشناختی و حقوقی تکرار جرم پس از آزادی از زندان ریشهیابی شود.
وقتی از شاهین پرسیدند چرا تبدیل به یک سارق و زورگیر شدی، پاسخ داد: «شاید به خاطر محل سکونتمان و بچههای محل که بیشترشان تو کار سرقت، دزدی یا کیفقاپی هستند.» شاهین در زمان ارتکاب جرم اولش، 16 سال داشت و حالا یک پسر 21 ساله است. تکرار جرم یا حتی ارتکاب جرمی جدید پس از آزادی، موضوع جدیدی نیست، اما کمتر مورد توجه مسئولان قرار گرفته است.
چرا علاقه برخی از زندانیان به ارتکاب جرم پس از سپری کردن دوران حبس کمتر نمیشود؟ آیا برنامههای اصلاحی زندان در ادغام آنان با جامعه ناقص و ضعیف است؟ ارتکاب جرم بعد از آزادی، به عوامل مختلفی ازجمله تعامل زندانیان با افراد دیگر در زندان و آموزش جرایم جدید، طرد فرد زندانی توسط جامعه و حتی کمبود آموزشهای لازم در دوران حبس بستگی دارد. آمار میگوید نزدیک به 60 درصد بزهکاران، دارای سوابق تکرار جرم هستند.
بهمن کشاورز، حقوقدان، در این خصوص به «جامجم» میگوید: «موضوع تکرار جرم موضوعی است که نهفقط در جامعه ما و سیستم قضایی، بلکه در تمام دنیا مطرح است. اگر هدف از زندانی کردن مجرم این باشد که دیگر مرتکب جرم نشود، در مدت تحمل کیفر باید اقداماتی در مورد او انجام شود که در نهایت، او را از تکرار جرم بازدارد. این اقدامات شامل رواندرمانی و آموزشهای نظری و علمی در ضمن تحمل کیفر میشود و باید کاری کرد که این فرد پس از آزادی در موقعیتی به علت رفتارهای ناهنجار مردم و دوستان و حتی بستگانش قرار نگیرد که به تکرار جرم وادار شود. گمان نمیکنم زندانهای ما و زندانهای بسیاری از کشورهای دیگر چنین ویژگیهایی را داشته باشد. البته در قانون جدید مجازات اسلامی مصوب 1392 تاسیسات و پدیدههای جدیدی وارد شده است که میتواند تا حدی از این نظر امیدوارکننده باشد. برای مثال تعویق صدور حکم در جرایم، موجب تعزیر درجه 6 تا 8 میتواند صورت گیرد و اینکه این تعویق میتواند به شکل مراقبتی هم باشد که البته این مراقبت شامل حرفه آموزشی، حضور به موقع در زمان و مکان تعیین شده توسط مقام قضایی، اقامت یا عدم اقامت در محل معین، درمان بیماری، ترک اعتیاد، خودداری از فعالیتهای حرفهای مرتبط با جرم ارتکابی، خودداری از ارتباط و معاشرت با شرکا یا معاونان جرم و بالاخره گذراندن دوره یا دورههای خاص آموزشی یا شرکت در دورههای تربیتی، اخلاقی، مذهبی، تحصیلی یا ورزشی میتواند باشد.»
این حقوقدان در پاسخ به اینکه راه چاره چیست، میافزاید: «تعویق اجرای مجازات، نظامهای نیمهآزادی مشروط، آزادی مشروط با شرایط خاص و بالاخره مجازاتهای جایگزین حبس میتواند در این مورد مفید باشد، اما در موردی که مجرمی که پس از تحمل کیفر و بدون اینکه از هیچ یک از این تدابیر استفاده کرده باشد، آزاد میشود، قضیه پیچیدهتر است و متاسفانه تدبیر خاصی در این مورد وجود ندارد. در نظامهای حقوقی بعضی از کشورها، سازمانهای خاص برای کمک به زندانیان آزاد شده وجود دارد که در سیستم ما گمان نمیکنم موجود باشد. تاسیس چنین سازمانی یا سازمانهایی بسیار ناظر و مفید است. در عین حال افرادی که قصد انجام کار خیر دارند، میتوانند برای آموزش زندانیان و درمان روانی آنان سرمایهگذاری کنند. این اقدام هم از نظر کمک به زندانیان و هم از جهت حفاظت خانواده آنان و هم از نظر پاکسازی و آرامسازی جامعه مفید خواهد بود.»
تنها دستگیری و روانه زندان کردن مدنظر است
محمدعلی قائمپور، جامعهشناس نیز تاکید دارد گاهی اوقات محیط زندان منبعی است برای تکرار جرم. او به جامجم بیان میکند: «در سالهای اخیر، گزارشهای رسانهای مربوط به خشونت، تجاوز به عنف، قتل و زورگیری، فراوانی و آمار بالایی را به خود اختصاص داده است. از نظر «رابینگتن» هر مسأله اجتماعی یک تاریخ طبیعی دارد و اینگونه نیست که از همان آغاز بهطور تمام و کمال ظاهر شوند، برعکس تدریجی ظاهر میشوند. مسائل اجتماعی همیشه وضعیتی پویا دارند و سه مرحله اساسی را طی میکنند که عبارتند از: مرحله آگاهی، مرحله سیاستگذاری و مرحله اصلاح . در مرحله آگاهی، مردم شاهد یکسری رفتارهای مجرمانه و آسیبزا هستند و از این بابت نگرانیهایی دارند و گفته میشود «باید کاری انجام داد». در مرحله سیاستگذاری با توجه به آگاه شدن از یک مسأله اجتماعی، مسئولان و ذینفعان، دغدغههای اصلیشان این است که «چه کار باید کرد». در مرحله اصلاح، گروههای ذینفع و مسئولان برای حل مسأله، یک سیاست را انتخاب میکنند و گفته میشود «چه کاری در حال انجام است». موضوع زورگیری از گذشته در جامعه ایران وجود داشت. مهمترین نوع آن، راهزنی و خفتگیری مسافرین یا کاروانهای عبوری بودند. مهمترین ویژگی آن این بود که در سطح مالباختگی باقی میماند و به مرحله جانباختگی نمیرسید. زورگیریهای جدید و امروزی بهخصوص در کلانشهری مثل تهران، برخلاف گذشته، در داخل شهر، در انظار عمومی، همراه با جانباختگی یا آسیب بدنی شدید، بدون ملاحظه جنسیت و سن قربانیان و گاهی همراه با تجاوز به عنف همراه شده است، از اینرو زورگیریهای جدید نسبت به گذشته با حساسیت بیشتری از سوی افکار عمومی روبهرو هستند و از دو مرحله «باید کاری انجام داد» و «چه کار باید کرد» گذر و وارد مرحله سوم «چه کاری در حال انجام است» شدهاند و زورگیری دیگر، یک نابههنجاری اجتماعی تلقی نمیشود، بلکه یک مسأله مهم اجتماعی است.»
این جامعه شناس ادامه میدهد: «با تمرکز بر مرحله سوم، یعنی «چه کاری در حال انجام است» خواهیم دید که عمده اقدامی که انجام میشود دستگیری اینگونه مجرمان و روانه آنان به زندان است، اما هچنان شاهد تکرار رفتار خشونتآمیز آنان پس از رهایی از زندان هستیم. دلایل ارتکاب جرم، از سوی دیدگاههای مختلفی مثل: بیولوژیکی، روانشناختی و جامعهشناختی قابل تبیین هستند. در این مطلب طبق دیدگاه جامعهشناختی و متناسب با جامعه ایران به برخی از علل تدوام خشونت پس از زندان اشاره میشود: محیط زندان، خود منبعی برای رشد و ترویج زورگیری است. براساس یافتههای پژوهشی و گزارشهای سازمانی، زورگیری در زندان موضوعی فراگیر است و زندانیانی که قربانی زورگیری توسط زندانیان میشوند، در آینده در بیرون از زندان خود تبدیل به زورگیران جدیدی میشوند و زورگیران اولیه نیز، در صدد ارتقای جایگاه گروهی خود در میان خرده فرهنگهای مجرمان میشود. طبق دیدگاه جامعهشناختی، برخی از زمینههای اجتماعی، فرهنگی و محیطی، موجبات جرم و خشونت را فراهم میکنند. طبیعی است وقتی زندانی از زندان آزاد شود و زمینههای پیشین مؤثر در بروز جرم، برطرف و حل نشده باشد، بلکه افزایش هم یافته باشد او به سمت جرم میرود.»
مجرمان را دریابیم
قائمپور در خصوص ریشهیابی این موضوع، اظهار میدارد: «در نتیجه این وضعیت با آموختههای زندان، ترکیب و سبک زندگی جدیدی برای مجرم شکل میگیرد که به دو دلیل خروج از آن وضعیت، مشکل است. الف) امکان ورود به گروهای اجتماعی موجه را ندارد و از جانب این گروهها پس زده میشود و ب) احساس نیاز به هویت فردی که آن را در گروه مجرمان خواهد یافت. در این شرایط افزایش تعلق گروهیاش، شخصیت و سبک زندگی مبتنی بر خردهفرهنگ مجرمان برای او بیش از پیش تثبیت میشود و در حالی که از جامعه انتقام میگیرد، اما با اعضا و گروه سبک زندگی خود، بسیار با گذشت و مهربان است.
تضعیف و زوال ارزشهای مذهبی و سنتی مثل گذشت، کمک به دیگران، تعلق به خانواده و اهمیت آن، تعلق فامیلی، تعلق محلهای، بیتفاوتی اجتماعی نسبت به دیگران و حوادث اطراف، عدم مداخله و کمک برای جلوگیری از نا امنیها و سپرده شدن این موارد به دولتها و نظام کنترل رسمی مثل قانون و نیروی انتظامی از یکسو و پاسخگو نبودن امکانات و توانهای مرتبط این مراکز کنترل امنیت از سوی دیگر، موجب تشدید علتهای سهگانه پیشین میشود. کم و بیش شاهد هستیم هر نوع حادثه ناگوار به سیاست و سیاستمداران و دولت نسبت داده میشود.
از سوی دیگر سیاست و دولت، برای دوری از این اتهام مانع فاش شدن جزئیات اینگونه رفتارهای مجرمانه میشود و چندان علاقهمند به گزارش آنها نیستند، این تقابل سیاسی زمینه جولان افراد مجرم را بیشتر میکند.»
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد