نگاهی به مجموعه‌های پلیسی به بهانه پخش سریال «آمین»

پیچیدگی‌های تصنعی و ساده‌انگاری‌های دم دستی

1ـ ساخت آثار نمایشی با محوریت ماموران پلیس و وظایف و ماموریت‌های خطیرشان، فرآیند عجیب و غریبی به نظر نمی‌رسد، بویژه آن‌که نیروی انتظامی هم خود آستین‌ها را بالا زده و با تاسیس موسسه‌ای، ناجی هنر نام، مشارکت می‌کند در تولید مجموعه‌ها و تله‌فیلم‌های تلویزیونی. همه چیز روبه راه است و طبق حساب و کتاب پیش می‌رود و فقط یک سوال برای طرح باقی می‌ماند. چه اصراری است که در این مجموعه‌های نمایشی فقط نقش و تاثیر پلیس در حوادث خاص و خیلی حاد و به‌ندرت اتفاق افتاده، بازتاب و انعکاس داده شود؟ چرا نقش پلیس در زندگی روزمره و مناسبات اجتماعی و معمولی توده مردم و در گیر و دار به رخ کشیدن آمادگی جسمانی و قدرت تشکیلاتی ماموران نیروی انتظامی مغفول مانده است؟ ماموران نیروی انتظامی در سریال‌های تلویزیونی چرا همیشه باید ویژه باشند و درگیر یک موضوع حیاتی گره خورده به ترانزیت مواد مخدر و مافیای بین‌المللی خلافکاری و جاسوس‌بازی و مسائل امنیتی ـ اطلاعاتی؟ چه ایراد دارد چهره پلیسی هم در قاب تلویزیون جان بگیرد که مخاطبانش کودکان هستند و افراد سالمند؟ با آدم‌های معمولی جامعه سر و کار دارد و یک پلیس است، شبیه همه پلیس‌هایی که دور و اطرافمان دیده می‌شود. ماموران پلیس سریال «آمین» به همان راهی رفته‌اند که اسلافشان در «خواب و بیدار» و «میکائیل». شاید نمایش ترکیبی از هر دو وجهه پلیس بتواند نوعی تعادل را برقرار کرده و به باورپذیری مخاطب هم کمک کند.
کد خبر: ۸۴۶۹۲۱

مجموعه‌های اخیر نمایشی تلویزیون و از جمله سریال آمین از ضعف مشهود در شخصیت‌پــردازی نیروی پلیس رنج می‌برند. اغلب ‌شخصیت‌هــا تک‌بُعدی هستند و بسیار غلو شده. جدیت‌شان در کار به افراط پهلو می‌زند و گاه غیرواقعی و شعارزده به نظر می‌رسد. پلیس‌های اغلب مجموعه‌های تلویزیونی و از جمله آمین انسان‌هایی هستند به شدت جدی، حتی غیرمنعطف، زیادی مسئولیت‌پذیر، خیلی سختکوش، مصمم دوآتشه و به تعبیری، یک فرازمینی که شباهت چندانی به توده مردم و همکارانشان در عالم واقعیت ندارند. به بیان دیگر، نامتجانس هستند و ناهمگون و حائز کمترین اشتراکات شخصیتی با عوام.

بازی‌های غلو شده بازیگران سریال آمین در کنار شخصیت‌پردازی‌های ضعیف دست به دست هم داده‌اند تا نتیجه کار واقعا ناملموس و نچسب از کار دربیاید. این افراط و بزرگنمایی در مورد دو بازیگر مصداق کامل دارد و بیشتر به چشم می‌آید؛ آشا محرابی و هادی ساعی. محرابی در نقش یک مامور زن پلیس بیشتر با زندگی گذشته‌اش و کمبودهای عاطفی از این بابت دست به گریبان است و همین حس را وقتی با حرفه‌اش درمی‌آمیزد نتیجه کار، یک ملغمه ناملموس و حتی فکاهی می‌شود. نگاه‌های مرموز و آزاردهنده محرابی دلیل مضاعفی شده است برای شخم زدن اعصاب و روان مخاطب. هادی ساعی هم در نقش یک پلیس جدی با وجدان کاری بالا، زیادی مته به خشخاش گذاشته و به جاده افراط زده است.

در اغلب مجموعه‌های پلیسی اخیر تلویزیون سکانسی طراحی می‌شود به نیت بازتاب و به رخ کشیدن آمادگی جسمانی و رزمی ماموران پلیس. سکانس هم عموما دعوا و درگیری فیزیکی چند اراذل و اوباش در خیابان و سررسیدن یک پلیس و سر و ته کردن همه آنها به تنهایی و با دست خالی. چنین سکانسی دقیقا در سریال‌های خواب و بیدار، میکائیل و... و این آخری، آمین جاسازی شده است.

اگر تعارف را به کناری نهیم و قرار را بر رک‌گویی و صداقت بگذاریم، برخی مجموعه‌های پلیسی تلویزیون میان پیچیدگی‌های تصنعی و ساده‌انگاری‌های دم دستی معلق و سرگردان هستند و دست و پا می‌زنند. به نظر می‌رسد فاکتوری که بیشتر مدنظر مدیران و دست‌اندرکاران ساخت چنین آثاری است، بر حول محور آمادگی جسمانی و قابلیت‌های تشکیلاتی نیروهای پلیس متمرکز شده و توجه کمتری به نقش‌آفرینی این نیروهای خدوم در مناسبات روزانه زندگی آحاد جامعه دارد.

محسن محمدی - رادیو و تلویزیون

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها