احادیث مربوط به تربیت نفس از کلام حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام

تربیت نفس از منظر نهج البلاغه

میانبری که بسیار تو در توست

اسمش را هر چه بگذاری از زشتی آن کم نمی‌کند. پول چایی یا زیرمیزی، قرار است میانبری باشد برای راه‌های پر پیچ و خم. قرار است از بالا و پایین رفتن در ساختمان ادارات راحتمان کند و کارمان را به‌راحتی راه بیندازد.
کد خبر: ۸۴۶۶۰۲
میانبری که بسیار تو در توست

در برخی موارد هم قرار است ما را از بن‌بست درآورد و کارهای ناممکن و نشدنی را ممکن و شدنی بکند. هزینه‌اش هم بیشتر از جنس اسکناس نقد است، هر چه باشد به قولی پول، دوای هر دردی است و روی جنازه بیندازی، زنده‌اش می‌کند. اما گاه هم از جنسی متفاوت است، نوعی بده بستان است، او کار من را در اداره خود راه می‌اندازد و من هم پرونده او را در اداره خودم حل و فصل می‌کنم. اگر هم کارم را راه نیندازد، پرونده‌اش را با هزار بند و تبصره قانونی، معلق نگاه خواهم داشت.

ولی این یک بیراهه است و بیراهه بودن آن، اگر امروز و فردا بر ما آشکار نشود، بالاخره زمانی نتیجه آن را خواهیم دید. کسی که وارد این بیراهه شود، وارد قلمرو پیچیده تقاضاها و انتظارات انسان‌های دیگر می‌شود. این انتظارات هر روز به یک شکل خود را بر ما متجسم می‌سازند. امروز در قالب یک توقع کوچک، برای راه افتادن یک کار کوچک، فردا همان حل و فصل کار کوچک، برای ما یک معضل بزرگ می‌شود و برای فاش نکردن آن، مجبور به پرداخت حق السکوت به دیگران می‌شویم، و جنس این حق‌السکوت گاه از جنس همان میانبر‌های اداری است، باز هم مجبور می‌شویم قانون را زیرپا بگذاریم تا خواسته و کار دیگران را حل و فصل کنیم.

قانون و ارتباط ما با انسان‌ها

قواعد بوروکراتیک بناست ما را از این قلمروی تو در توی انتظارات انسان‌های دیگر رها کند و یک مسیر اصولی که با منافع عمومی سازگاری دارد، برای رسیدن به اهداف فراهم کند. اما رشوه، یعنی همان چیزی که گیرنده و پرداخت‌کننده آن، عمل به آن را زرنگی خود تلقی می‌کنند، یک عقبگرد به این قلمرو تو در تو است. رشوه می‌تواند ما را درون یک راه بی‌بازگشت قرار دهد.

چرا که خواسته‌های آدمی را پایانی نیست. امیال نفسانی انسان با رسیدن به هیچ چیزی در این دنیا، به رضایت خاطر نمی‌رسد. اما اگر بنا باشد همه انسان‌ها تابع اراده سیری ناپذیر خود باشند، دیگر دنیا جای همزیستی انسان‌ها نخواهد بود. به همین سبب، قواعد و قوانینی برای این همزیستی وضع شده است که امیال نفسانی ما را محدود خواهد کرد. این محدودیت‌ها برای داشتن جامعه‌ای سالم و آرام ضروری است. اما عده‌ای این محدودیت‌ها را نمی‌پذیرند. این عده، به شیوه‌های مختلف سعی دارند خود را از این محدودیت‌ها مستثنا کنند. البته اگر از هر یک از آنها بپرسیم آیا وجود جامعه بدون قانون را بهتر از جامعه قانونمند می‌دانند، پاسخ منفی خواهند داد. چرا که می‌دانند در جامعه قانونمند زندگی آسوده تری خواهند داشت. ولی آنها می‌خواهند خود را از قانون مستثنا کنند. قانون را موهبتی «خوب» برای زندگی انسان می‌دانند، اما صرفا برای دیگران.

در برابر چنین معضلی چه کنیم؟

راهکارهای متفاوتی در برابر این معضل وجود دارد؛ افرادی که مسئولیتی در چارچوب نظارت بر اجرای قوانین بر عهده دارند، از کوچک‌ترین مسئولیت‌ها تا مسئولیت‌های بزرگ‌تر، به تربیت نفس دعوت شوند. زمینه‌سازی برای تربیت نیروهای اخلاق‌مدار، نیاز هر جامعه قانونمند است. از سوی دیگر بهتر است افرادی که مسئولیت قانونی ای بر عهده دارند، از حداقل‌های یک زندگی استاندارد بهره‌مند باشند. این مساله زمینه انحراف و پذیرش رشوه را در جامعه کمتر می‌کند. همچنین مامور قانونی که در معرض پذیرش رشوه قرار می‌گیرد، خواهد دانست در صورت رو شدن دستش، بهایی دنیوی را نیز از دست خواهد داد و از این حداقل زندگی استاندارد محروم خواهد شد.

در هر صورت رشوه دادن و رشوه گرفتن، پدیده‌ای نیست که یکشبه رخت از یک جامعه بر بندد، بلکه جامعه باید به مرور به سمت قانونمند شدن پیش برود. باید زمینه‌های این رفتار پلید در جامعه رفته رفته از بین برود. به نظر می‌رسد جامعه ما در این مسیر قرار گرفته است و البته تا رسیدن به یک مرحله ایده‌آل، هنوز فاصله وجود دارد.

حسین برید

دین و زندگی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها