به گزارش جام جم سرا ، بسیار دیده و شنیدهایم که به واسطه همین درددلها چه زندگیهای مشترکی تا مرز طلاق پیش رفته است و چه اختلافات عمیق خانوادگی و فامیلی پیش آمده که کدورت و کینههای چند ساله، گاه حتی آنان را به خون هم تشنه کرده است.
با گفتن همین چند عبارت «بین خودمان بماند»، «شما که غریبه نیستید»، «از خدا پنهان نیست، از بندهاش چه پنهان» و... احساس میکنیم اجازه داریم درباره هر کس و هر چیزی که میخواهیم و صحبتش پیش میآید، حرف بزنیم. گویی خیلی برایمان فرق نمیکند طرف مقابل کیست و قرار است درباره چه موضوع مهم یا بیاهمیتی با او صحبت کنیم. فقط حرف میزنیم و هر آنچه را میدانیم و نمیدانیم با دیگران در میان میگذاریم.
من محرم اسرارم
برخی از ما وقتی پای صحبت مینشینیم مانند رایانه اتوماتیکوار اطلاعاتی را که ذخیره کردهایم در اختیار دیگران قرار میدهیم، بدون آنکه آنها را پردازش کرده یا گروه خاصی را به عنوان مخاطب خود انتخاب کنیم.در همین راستا، گاهی اوقات ممکن است رازهایی از دیگران را فاش کنیم که باعث مشکلات فراوانی میشود و تبعات آن به هیچ وجه قابل بخشش نیست و هرگز نمیتوان نتیجه افشای راز دیگری را جبران کرد.
اگرچه گاهی نیز به اشتباه فکر میکنیم اگر کسی رازی را به ما گفت، باید آن را تا ابد حفظ کنیم و درباره آن با کسی حرف نزنیم، در حالی که همین رازداریها میتواند مشکلاتی را به وجود بیاورد که به نفع هیچ کس نیست مثل کسانی که مخفیکاری، فریب و دروغگویی را با رازداری و صداقت اشتباه میگیرند.
بنابراین باید قدرت تشخیص داشته باشیم و بدانیم چه حرفی راز به حساب میآید و باید پنهان از دیگران نگه داشته شود و چه حرفی راز نیست و مخفی نگهداشتن آن مشکلآفرین خواهد شد، همچنین باید بدانیم چه وقت میتوان رازی را فاش کرد و چه رازی را باید تا ابد مخفی نگه داشت؟
برخی افراد یک دل دارند و هزار راز نهفته و در هیچ شرایطی و به هیچ قیمتی حاضر نیستند راز دیگران را فاش کنند. به راستی چه چیزی باعث میشود حرف دیگران را پیش خودشان نگه دارند و به دیگران چیزی درباره آن نگویند؟
پایبندی به مسائل و موضوعات اخلاقی یکی از مهمترین دلایل است، این افراد معمولا افشای راز دیگران را کاری خلاف اخلاق و شخصیت سالم میدانند، اگرچه برخی نیز از ترس عواقب افشای راز، هیچ وقت درباره آنچه شنیدهاند، صحبتی به میان نمیآورند و هرگز آن را برملا نمیکنند، معمولا آنها نگران نظر دیگران و همچنین نظر خود فرد گوینده راز نسبت به خودشان میشوند و دوست ندارند مورد قضاوت نادرست قرار گیرند چهبسا خوب میدانند هیچ کس از فردی که مدام راز دیگران را بیان میکند خوشش نمیآید و افشای راز دیگران باعث میشود اطرافیان با دیده تحقیر و به صورتی منفی به او بنگرند و کرامت ذاتی او را برای همیشه زیر سوال ببرند.
رازداری موجب رشد شخصیت، قدرت و کنترل،اعتماد و صمیمیت، احساس تعلق، هویت و استقلال شخصی و حس محافظت در فرد شده و به او انگیزه بیشتری برای حفظ رازها میدهد. از سوی دیگر رازداری، نهتنها از ویژگیهای مثبت اخلاقی بهحساب میآید، بلکه میتواند زندگی فردی و اجتماعی انسان را نیز تحت تاثیر قراردهد، تاثیر مثبتی که فقط به دلیل حفظ راز دیگران برای فرد ایجاد میشود. جلب اعتماد و احترام دیگران، یافتن دوستان متعدد و داشتن رضایت و لذت بردن از زندگی و روابط دوستانه باعث میشود افراد تمایل بیشتری به پرورش رازداری در وجودشان داشته باشند و آن را تقویت کنند.
چرا رازها افشا میشود؟
رازداری، صفت پسندیدهای است که هر فردی آن را دوست دارد و ترجیح میدهد با افراد رازدار معاشرت نماید، اما با این حال چرا خیلیها نمیتوانند راز دیگران را پیش خودشان نگه دارند و خیلی راحت آن را فاش میکنند؟
برخی افراد خواسته یا ناخواسته، نمیتوانند در حفظ راز دیگران موفق باشند و بدون آن که علت آن را بدانند راز افراد را فاش میکنند، اگر چه عدهای دیگر به تکرار این کار عادت کردهاند و اصلا به فکر برطرفکردنش هم نیستند. گروهی از این افراد کسانی هستند که دائما درباره موضوعات مختلف با دیگران حرف میزنند، نظرشان را میگویند و نظر دیگران را میپرسند که در جریان این پرحرفیطبیعی است رازهایی برملا شود. این افراد در جمعهای خانوادگی و دوستانه شناخته شده هستند و معمولا هیچ کسی تمایل به همنشینی و گفتوگو با آنها ندارد، مگر کسانی که به قصد دشمنی و برهم زدن زندگی کسی، تنها به خاطر کسب اطلاعات با آنها مراوده کنند.
بیتردید پرحرفی و دشمنی از مهمترین دلایل افشای راز دیگران است که غالبا با قصد و نیتی مشخص انجام میشود. گاهی هم برعکس، افراد از روی رفاقت و صمیمیت و اعتماد به یکدیگر، اسرار محرمانه را میگویند و نسبت به عواقب آن نیز بیتوجهند، در صورتی که لازم است حتی میان دوستان و اعضای خانواده نیز حریم رازها را مشخص و حفظ نمود. چهبسا گفتن همین رازهای به ظاهر ساده، میتواند خانوادهها را از هم بپاشد و مشکلاتی را برای دیگران فراهم کند.
خودنمایی از دیگر عوامل افشای راز است که بیشترین ضربهها را نیز موجب میشود. برخی افراد اصرار دارند به دیگران نشان دهند که فرد مهمی هستند و در جریان همه امور بوده و از اسرار شخصی دیگران مطلعاند، اگر چه عدهای دیگر دچار حقارتهای درونی بوده و سعی میکنند حقارت شخصیت خود را در دیگران جست وجو کرده و با افشای راز افراد، آنان را مورد تحقیر و آزار قرار دهند. البته گاهی ارتباط نامناسب با اطرافیان و فقدان یک گوش شنوای مطمئن در خانه، انتقادناپذیری افراد یا الگو گرفتن از روابط والدین نیزمیتواند باعث تمایل افراد به افشای راز دیگران باشد.
اصل پنهانکاری را بپذیرید
در هر زندگی مشترکی مسائل و جزِئیاتی وجود دارد که جزو اسرار آن زندگی محسوب میشود. این جزئیات یا حاوی نکات مثبت و خوبیهای زندگی است که طبیعتا بیان کردن آنها برای اطرافیان نتیجهای جز جلب توجه، حسادت و حساسیت دیگران روی زندگی ندارد یا ممکن است این جزئیات ذکر نقاط منفی و ضعف شما یا همسرتان باشد که در این صورت نیز، بیان آنها برای دیگران موجب قرار گرفتن شما و همسرتان در موضع ضعف و انفعال شده و زندگی مشترکتان را در مقابل دیگران آسیبپذیر میکند. از این منظر هر چقدر شما و همسرتان بتوانید جزئیات زندگی مشترک تان را از نگاه دیگران پنهان کنید، موفقیت بیشتری در حفظ زندگی و ارتباط با همسر و نیز اقوام و دوستانتان خواهید داشت.
از سوی دیگر، گاهی در زندگی مشترک ممکن است همسرتان مطلبی را با شما در میان بگذارد که شما نمیدانید افشا نشدن این مطلب تا چه حد برای او مهم است، در این شرایط بهتر است اصل را بر این بگذارید که حرفهای میان شما و همسرتان همگی راز بوده و مربوط به دایره خصوصی حوزه شخصی شما و همسرتان است و اطلاع دیگران از آن لزومی ندارد، اما اگر ماهیت گفتوگویتان به گونهای است که احتمال میدهید مجبور به بازگویی آن نزد دیگران شوید، توصیه میشود پیش از بیان، درباره آن با همسرتان گفتوگو کرده و مستقیما از او بپرسید که «آیا برای او مهم است که دیگران از این موضوع با خبر نشوند یا نه» بیشک به این طریق سریعتر به جواب مشخصی دست مییابید که احتمال رازداریتان را نیز افزایش میدهد.
مشکلات را زیر فرش پنهان کنید
مشکلاتی که بین همسران پیش میآید، هر چند کوچک، نباید به بیرون از خانواده تسری پیدا کند. سعی کنید همه چیز را در داخل چاردیواری خانهتان باقی بگذارید به قول قدیمیترها، همه مشکلات را زیر فرش پنهان کنید تا به بیرون از خانه درز نکند. به طور مثال هیچ یک از زوجین نباید شکایت همسرش را نزد خانوادهاش ببرد، چهبسا محبت افراطی اما از سر دلسوزی خانوادهها ممکن است مشکلات جدیدی را به وجود بیاورد.
وقتی حرفی از داستان زندگی تان به بیرون از خانه تسری پیدا کند، مصداق همان ضربالمثل یک کلاغ چهلکلاغ میشود که باعث میشود مرد نسبت به زن یا زن نسبت به مرد بدبین شده و رفتار دیگری را حمل بر خبرچینی او بگذارد و از اوسلب اعتماد کند. یادتان باشد مراجعه به دیگران، مراجعه به مشاور نیست، بهتر است در وهله اول سعی کنید مشکلات به وجود آمده را میان خود و همسرتان حل کنید و در صورت غیرقابل حل شدن با یک روانشناس یا مشاور مجرب که به خوبی میداند مشکل را چگونه حل کند که آن را خرابتر نکند، مشورت کنید.
با همسرتان صحبت کنید
نیاز به گفتوگو و درددل کردن، یک نیاز طبیعی بشر است. همه افراد به نوعی به دنبال گوشی هستند که درددلهایشان را بشنود و محرم حرفهایشان باشد. حال اگر همسران رابطه صحیحی با یکدیگر نداشته باشند یا اگر نتوانند رابطه صمیمانه و دوستانهای با هم برقرار کنند، نیاز به صحبت و درددل کردن از چارچوب خانواده خارج میشود و زن و شوهر صحبتهای خود را با فرد دیگری مطرح میکنند که در این صورت ممکن است رازها و حرفهای مگوی همسران به جای آن که در میان «ما» بماند به میان «آنها» تسری پیدا کند و اسرار شخصی برملا شود.
پس اگر خواهان همسری رازدار هستید باید سعی کنید رابطه صمیمانه و محبتآمیزی با همسرتان داشته باشید. بهتر است ساعاتی از روز را به صحبت و درددل و گفتوگوهای خودمانی با همسرتان اختصاص دهید. این کار نهتنها باعث بهبود رابطه تان میشود بلکه جلوی فاش شدن رازهایتان را نیز میگیرد.
انتقادپذیر باشید
انتقاد پذیری از جمله عواملی است که مانع فاش شدن رازهای همسرانه نزد دیگران میشود. طبیعتا هیچ کس و هیچ زندگی زناشویی خالی از نقد و ایراد نیست، اما برخی همسران در گفتوگوها و رفتارهای مختلف به گونهای خودخواهانه و مغرورانه برخورد میکنند که به هیچ وجه اجازه نقد و انتقاد به طرف مقابل داده نمیشود، در چنین شرایطی همسران چنین افرادی عطای بحث و نقد کردن همسر خود را به لقایش میبخشند.
چهبسا میدانند نهتنها راه به جایی نخواهند برد، بلکه شرایط فعلیشان را نیز بحرانیتر خواهد کرد، به همین دلیل ممکن است از سر خستگی و درماندگی مجبور شوند گلایه و انتقادات خود را با افراد خارج از خانواده و دوستانشان مطرح کنند که این خود بهانهای است برای فاش شدن رازهای مگوی زندگی زناشویی در میان اغیار؛ بنابراین برای پرهیز از این مساله لطفا انتقادپذیر باشید.
حریم خصوصی زندگی مشترکتان را به اشتراک نگذارید
برخی همسران پس از ازدواج نمیتوانند دایره خصوصی مخصوص به خانواده خود و همسرشان را بخوبی شکل دهند، به همین دلیل خود را همچنان در دایره خانواده پدری میبینند. در این گونه موارد خانوادهها نیز از فرزندانشان انتظار دارند همچون گذشته در جمع خانواده آنها حضور یابند و رازهای خود را با آنها در میان بگذارند. در چنین مواقعی تداخل نقشها حتمی است، چهبسا میان نقش افراد به عنوان یک فرزند و نقش آنها به عنوان یک همسر تناقضاتی به وجود میآید. بسیاری از افراد به دلیل ضعف مدیریتی و گاه حتی به خاطر ناپختگی رفتاری، به طور کاملا ناخودآگاه مجبور میشوند رازهای میان خود و همسرشان را به خانواده انتقال دهند.
این مساله علاوه بر این که رازداری زناشویی را مختل میکند گاه باعث به وجود آمدن مشکلاتی در بین همسران میشود، سوگیری و قضاوت ناعادلانه و ذهنیتهای منفی نسبت به عروس و داماد، مادر زن و مادر شوهر یا سایر اعضای خانواده یکی از همسران ازجمله اثرات منفی این رفتار است که ممکن است تا مدتها و حتی پس از حل شدن موضوع میان زن و شوهر در ذهن دیگران زنده باقی بماند. بهتر است بپذیرید شما بعد از ازدواج صاحب یک زندگی مستقل شدهاید و با وجود احترام، صمیمیت و احساس زندگی با خانواده خود قرار نیست مسائل خصوصی خود را با خانوادهتان در میان بگذارید.
عادت پرحرفی خودافشایی را ترک کنید
اگر جزو آن افراد خوش مشرب و سخنگویی هستید که در روابط دوستانه و محافل خانوادگی عادت به زیاد صحبت کردن و فاش کردن مسائل مربوط به خود دارید، باید بدانید زیاد صحبت کردن و خودافشایی ازجمله عادتهای منفی است که اگرچه شاید موجب جلب توجه، صمیمیت و گرم بودن افراد در جمع میشود، اما معایبی چند به همراه دارد که گاه موجب لطمات جبرانناپذیری در زندگیتان میشود. بهتر است یاد بگیرید به جای افشای رازهای خود به منظور جلب توجه دیگران و تبدیل شدن به یک فرد گرم و صمیمی، به صحبتهای دیگران خوب گوش دهید و به آنها بازخورد مثبت بدهید.
کودک را با مفهوم حریم شخصی آشنا کنید
برای همه والدین پیش آمده که از دست کودک خود به خاطر حرفهایی که نباید پیش کسی بازگو میکرد، عصبی و ناراحت شوند، ولی آیا کسی به کودک توضیح داده یا او را توجیه کرده است که هر فردی حریم خصوصی دارد و لازم است برای حفظ آن حریم، برخی حرفها در جای دیگری مطرح نشود؟! مثلا از فرزندانمان میخواهیم اسم والدین، آدرس منزل، شماره تلفن و... را بداند تا در مواقع ضروری اطلاعاتش کافی باشد، اما اگر همین کودک، این اطلاعات کاملا شخصی را برای فرد غریبهای بازگو کند او را به شدت مورد سرزنش قرار میدهیم.
همان طور که به فرزندانمان آموزش میدهیم هنگام رویارویی با موقعیت خطرناک و اضطراری نباید به افراد غریبهای که خواهان دریافت اطلاعات شخصیاش هستند، اعتماد کنند و اسرار خانوادگی را برای آنها فاش نمایند، همچنین باید به آنها تفهیم کنید در چه مواقعی و به چه کسانی میتواند رازهای خانوادگی را بگوید. حتی لازم است به او گوشزد کنید بسیاری از اتفاقات زندگیکاملا خصوصی و مختص به خانواده است و هیچ کس حتی نزدیکترین خویشاوندان و دوستان نیز نباید از آنها مطلع و آگاه شوند.
حواس کودک را پرت کنید
هنگام افشای رازی توسط کودک، هیچ واکنش تند و منفی انجام ندهید تا کودک انگیزه بیشتری برای افشا پیدا نکند، خیلی طبیعی با این رفتار کودک مواجه شوید.
پرت کردن حواس کودک، بهترین راهبرد هنگام افشای راز است. مثلا اگر کودکتان در حال بیان کردن این است که دیشب بابام سر خریدهای خانه با مادرم دعوا کردند، سریعا حواس کودک را پرت کنید و در ادامه مکالمه به او بگویید: پسرگلم! دختر نازم! میتونی کیف پول مرا بیاوری؟ بیا این خوراکیها را بین دوستانت تقسیم کن، دوست داری در مورد اسباببازی جدیدی که برایت خریدم صحبت کنی و... .
مواظب کلامتان باشید
اگر شما دائم درباره حرفهایی که دیگران به عنوان راز با شما در میان گذاشتهاند با همسرتان صحبت کنید اگرچه شاید میخواهید با تعریف کردن راز دیگران صداقت و صمیمیتتان را به او ابراز کنید، اما به طور غیرمستقیم به همسرتان تلقین میکنید که از گفتن رازهای خود به شما اجتناب کند، چهبسا با افشای راز دیگران، موجب ایجاد حس بیاعتمادی در همسرتان میشوید و این کاملا طبیعی است که دیگر همسرتان تمایل نداشته باشد با شما هم صحبت شود و مسائل خصوصیاش را مطرح کند.
الگوی خوبی باشید
تاکنون فکر کردهاید اگر کودک تان ببیند شما راز کسی را با دیگران در میان میگذارید یا اگر رازی را که خودش به شما گفته است، در جمعی بازگو میکنید، چه احساسی به او دست خواهد داد و راجع به شما چه فکری خواهد کرد؟
بسیاری از والدین به اشتباه گمان میکنند بچهها خیلی متوجه این موضوعات نمیشوند و در نتیجه بیتوجه به آنها، نهتنها رازهای مگویشان را در مقابل دیگران فاش میکنند، بلکه درباره راز بقیه هم حرف میزنند. این در حالی است که کودکان از همان دوران خردسالی و کودکی، نظاره گر رفتارهای ما هستند و به دقت آنها را بررسی میکنند و صدالبته به تقلید از ما حتما همان کارها را تکرار خواهند کرد. پس اگر ما رازدار خوبی نباشیم، نباید از فرزندمان هم انتظار داشته باشیم رازهای ما و دیگران را پیش خودش نگه دارد.
بچهها را رازدار بار بیاوریم
چند وقتی است که متوجه تغییرات رفتاری مادر همسرم شدهام، بسیار سر سنگین است و بیمحلی میکند، کمتر با من حرف میزند و چشمانش را مدام از من میدزدد. نزد دیگران به گونهای برخورد میکند که انگار ما دشمن چند ساله یکدیگریم، احساس میکنم وجودم برایش آزاردهنده است و دوست ندارد با من ارتباط داشته باشد، در حالی که پیش از این چنین نبود. علت این تغییر رفتار را نمیدانم، اما هرچه هست، باعث شده او از دست من بسیار دلگیر و ناراحت شود. در پی بررسی علت این مساله با او به گفتوگو نشستم و متوجه شدم پسر هفت سالهام، حرفی را به گوش مادر همسرم رسانده است که نباید آن را بازگو میکرد.
گاهی اوقات من و همسرم بر سر مسائلی با یکدیگر بحث و دعوا میکنیم و طی این مشاجرات، گاهی از سر درماندگی و عصبانیت، پای پدر و مادرهایمان را به بحث میکشانیم و به آنان بیحرمتی میکنیم و علت همه مشکلات را از چشم آنها میبینیم، حال مادر همسرم متوجه این مطلب شده و به دنبال اعاده حیثیت است.
او میگوید: من در کجای دعوای شما هستم؟ چه دخالتی در زندگی شما داشتهام؟ چرا مرا مقصر ندانمکاریهای خودتان میدانید؟ چرا چهره مرا پیش این بچه زشت و حقیر میکنید؟ و... نمیدانم چه کنم، انگار اهمال و ندانمکاری، کار دستم داده است و با بیتدبیری مشکلی به مشکلات خودم
اضافه کردهام.
جالب است بدانید وقتی به پسر کوچکم اعتراض کردم که او حق نداشته راز زندگیمان را نزد کسی بازگو کند، در کمال تعجب به من گفت: یادت هست من چند شبی جای خودم را خیس کردم و با هم قرار گذاشتیم این موضوع را با کسی در میان نگذاریم، اما شما عهدشکنی کردی و به مادربزرگ، خاله و عمهام گفتی؟! با شنیدن این جواب با خود گفتم: کاش کمی محتاطتر بودم، کاش به پسرم یاد داده بودم زبان به دهان بگیرد و هر آنچه در خانه اتفاق میافتد، بیرون از خانه بازگو نکند.
عدم رازداری یا خبرچینی، یک ضعف شخصیتی است که باید درمان شود، اما معمولا کودکان متوجه این ضعف خود نیستند چه برسد که بخواهند آن را درمان کنند و اینجاست که نقش والدین پررنگ میشود. بزرگترها باید با اتخاذ تدابیری مناسب، کاری کنند که کودک خبرچینی نکند و رازدار باشد.
نسرین صفری - مشاور خانواده / ضمیمه چاردیواری
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد