سیاست روز: کوهخواری
منوچهرمتکی: در بندهای مرتبط با فردو، تعداد سانتریفیوژها، بازگشتپذیری تحریمها، آب سنگین اراک، بازرسیها و... تلقی عمومی این است که نسبت به حقوق ما خدشههای جدی وارد شده و بنابراین نباید ذوقزدگی و شتابزدگی نشان دهیم.
به نظر شما برای رفع شتابزدگی باید کدام یک از گزینههای زیر را رعایت کرد؟
الف) اول آفتابه را پر کنیم تا خیالمان راحت باشد.
ب) برای رفع هرگونه دلواپسی، قبل از مصرف حتما شیشه را تکان بدهیم.
د) در مصرف آب صرفهجویی بکنیم.
د) اجازه بدهیم اول هواپیما بنشیند بعد وزیر امورخارجه را برکنار کنیم.
دادستان تهران: متاسفانه چهره ظاهری پایتخت مناسب نیست.
اظهارنظر فوق یادآور کدام یک از ضربالمثلهای شیرین فارسی درخصوص تهران است؟
الف) بالایت را دیدیم. پایینت را هم میبینیم.
ب) به شتر میگویند گردنت کج است. جواب میدهد بگویید کجایم راست است؟
ج) طرف خیلی خوش پروپاست آن وقت لب خزینه هم مینشیند.
د) اینکه قیافه نداری مهم نیست. مهم این است که اخلاق هم نداری!
یک نماینده مجلس: شیوع پدیده گیاهخواری نگرانکننده است.
با توجه به این اظهارنظر کدام یک از پدیدههای زیر نگرانکننده نیست؟
الف) زمینخواری
ب) کوهخواری
ج) دریاخواری
د) مال مردمخواری
شرق : ماجرای عجیب تاکسیخطی
دیروز توی تاکسی، صندلی جلو، نشسته بودم که آقای راننده گفت: شنیدی تو رادیو میگفت «تأمین آب و نان مردم که جنبه حیوانی داره، هنر نیست؟» مسافر عقبی گفت: نه والا. آقای راننده گفت الان سؤال من اینه که اگه تأمین آب و نان مردم هنر نیست چی هنره؟ مسافر عقبی گفت: هنر مرد به ز دولت اوست. آقای راننده گفت لطفا حرف سیاسی توی ماشین من نزنید. مسافر عقبی چیزی نگفت.
توی آینهبغل نگاه کردم؛ کاغذ و قلمی از جیبش درآورد و شروع به نوشتن کرد. آقای راننده که دید فضا سنگین شده، یکهو گفت: حرف سیاسی مثل تبخاله و دهانبهدهان منتقل میشه. تو بگیری معلوم میشه فردا کی ازت گرفته. حالا فردا میگن ما با کی دهانبهدهان شده بودیم. مسافر عقبی خنده کرد و من هم گفتم دهانبهدهان را خوب آمدی. راننده تو نخ مسافر عقبی بود و گفت: اینکه چیزی نیست.
یکی از مسئولان گفته: «یه قانونی باید تصویب شه که رئیسجمهورهای ایران عملگی کنند». و قاهقاه زد زیر خنده. بعد گفت حالا ما میگفتیم فلانی عمله است الان دهانبهدهانمون شده بودند. آقای راننده ادامه داد: اینطوری شغل رئیسجمهورها هم قانونی میشه تا الان غیرقانونی عملگی میکردند. باز هم قاهقاه خندید. بعد گفت بلکه هم عملهها یه سروسامونی بگیرند و وضعشون بهتر شه. و باز خندیدو گفت البته بابای خودم عمله بود، حرفی که میزنم کارشناسیه. بعد صداش را شبیه آقای احمدینژاد عوض کرد و گفت: «البته خودم کارشناسارشدم». و قاهقاه خندید. بعد گفت خیلی خوبه. اگه قانون بشه خیالمون راحت میشه. من گفتم خیلی ممنون. من اینجا پیاده میشم. آقای راننده گفت: داداشمون ترسید... فکر کرد الان از ما دهانبهدهان میگیره. نه؟ سر برگرداندم و دیدم مسافر عقبی هنوز دارد مینویسد.
آقای راننده زد روی شانهام و گفت ولش کن. داره ستون روزنامهشرو مینویسه. داداشمون سروشه. سروش صحت. واسه روزنامه اعتماد مینویسه. تازه هم خندوانه شرکت کرده. رأی دادی بهش؟ یواش پرسیدم شناخته بودیش از اول؟ چرا چیزی نگفتی؟ آقای راننده گفت: چی بگم؟ کارش همینه. سوار تاکسی میشه سوژه پیدا کنه. ما هم سوژه میدیم دستش. و قاهقاه خندید. یواش گفتم منرو هم شناختی؟ گفت شما؟ گفتم من هم مینویسم. روزنامه «شرق». آقای راننده چشمهاش را ریز کرد و دقت کرد. گفتم بابا من از ١٧سالگی توی مطبوعات بودم، نشناختی؟ آقای راننده چشمهاش را ریزتر کرد و بعد گفت پوووف. الان هر رئیسجمهوری مینویسد. البته بابای من هم شروع به نوشتن کرده. و زد روی ترمز.
قانون: شنود تماس داعش با پناهجویان
خبر اول
تلاش جمهوریخواهان برای جلوگیری از اجرایی شدن برجام با شکست مواجه شد. بر اساس طرحی که میچ مک کانل ،رهبر اکثریت سنا تهیه کرده بود جمهوریخواهان قصد داشتند رفع تحریمهای ایران را به شناسایی رسمی رژیم اسرائیل توسط ایران مشروط کنند. شرط دیگر مدنظر جمهوریخواهان آزادی تعدادی از اتباع آمریکایی بود که در ایران زندانی هستند. جمهوریخواهان بار دیگر نتوانستند 60 رای لازم را برای تصویب این طرح به دست آورند.
جمهوریخواهان: آزادی اتباع آمریکایی؟
دموکراتها: [سکوت]
جمهوریخواهان: شناسایی رسمی رژیم اسرائیل؟
دموکراتها: ممم
جمهوریخواهان: نه؟
دموکراتها: نه بابا بی خیال.
جمهوریخواهان: حقوق بشر خودشون؟
دموکراتها: به ما چه؟
جمهوریخواهان: تهدید نظامی کنیم لااقل.
دموکراتها: نچ.
جمهوریخواهان: یه ذره تحریم الاغ؟
دموکراتها: اونو احمدی نژاد به اندازه 10 سال وارد کرده. ذخیره دارن.
جمهوریخواهان: پس ما یه موز بر میداریم.
در مورد این موضوع در کنگره رای گیری شد. جمهوریخواهان نتوانستند به 60 رای برای برداشتن موز دست پیدا کنند و چشمشان روی موزهای کنگره ماند. آنها با قورت دادن آب دهان و نگاه مظلومانه به دموکراتها خواستار رای گیری مجدد شدند.
خبر دوم
گروه تروریستی داعش از پناهجویان عازم اروپا خواسته از مهاجرت به سرزمینهای کفر خودداری کنند و به جای آن به سرزمینهای تحت خلافت (!) مهاجرت کنند. در ادامه توجه شما را به تماس شنود شده یک عضو داعش با یک پناهجو جلب میکنم:
داعشی: آقا چه کاریه شما داری میری بلاد کفر؟
پناهجو: آوارهام، بیچارهام، کجا برم؟
داعشی: بیا اینجا. ما سرزمین داریم الان. دور هم هستیم خوش میگذره. تو که آخرش میخوای بمیری، لااقل بیا اینجا بمیر.
پناهجو: خب چرا؟
داعشی: اینجا لااقل به یه دلیلی می میری
پناهجو: بای!
خبر سوم
یکی از نمایندگان خبر از فعالیتهای انتخاباتی احمدی نژاد میدهد که مشغول تهیه لیست برای انتخابات مجلس است.
ما طنزنویسان همانطور که قبلا هم به دلایل اقتصادی و مسائل کاری از هرگونه ظهور و بروز مجدد احمدی نژاد و احمدی نژادی استقبال کردهایم این بار هم از آمدن نمایندههای احمدی نژادی در مجلس دهم استقبال میکنیم ولی سوالی برایمان مطرح است. بر فرض که خبر آماده شدن گروه مردمی نژاد برای انتخابات مجلس صحیح باشد، بر فرض هم که پول ستاد و اینها را تهیه کردند (هرچند میدانیم به دلیل پاکدستی نمیتوانند) ... فقط سوال اینجاست که این عزیزان چگونه میخواهند برای خودشان تبلیغ کنند؟ عکسشان را با کی میگیرند و میگذارند توی ستاد؟ احمدی نژاد؟ مشایی؟ جوانفکر؟ بقایی؟ آیا نباید از الان فکری به حال این مسئله کرد؟ بههرحال چون تبلیغات علیه تیم آقای احمدی نژاد زیاد است و متاسفانه بسیاری از مردم فریب این تبلیغات را خوردهاند من پیشنهاد میکنم که کاندیداها عکسهایشان را به صورت فتوشاپی با جرج کلونی، آرنولد شوارتزنگر و کریستیانو رونالدو درست کنند.
کیهان : قضاوت
گفت: در خبرها آمده است که وزارت خارجه آمریکا تصویب توافق وین را جشن گرفته و در این مراسم اوباما از همه دستاندرکاران رسیدن به این توافق تشکر کرده است.
گفتم: ولی گفته شده که آمریکا 2 به 3 به ایران باخته است، باختن که جشن ندارد!
گفت: آمریکا باخت خود را جشن میگیرد و ما توافق را فتحالفتوح میدانیم؟! کدام درست است؟!
گفتم: چه عرض کنم؟! شخصی نزد قاضی رفت و از شخص دیگری شکایت کرد، قاضی گفت؛ حق با توست. یک ساعت بعد طرف مقابل آمد و شرح ماجرا داد، قاضی به او هم گفت حق با توست! معاون قاضی با تعجب پرسید؛ جناب قاضی! چطور میشود که حق با هر دو طرف دعوا باشد؟! و قاضی فکری کرد و گفت؛ مثل این که حق با تو هم هست!
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی بیپرده با محمد سیانکی گزارشگر و مربی فوتبال پایه
گفتوگو با محسن بهرامی، گوینده کتاب «مسیح بازمصلوب»
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم