رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس:

بیش از 9میلیون ایرانی بی‌سوادند

پانزدهم آذر 1392 برای علی وجدانی یک روز ویژه است، پیرمردی که در80 سالگی عزم کرد مچ غول بی‌سوادی را بخواباند. او در این روز در یکی از کلاس‌های نهضت سوادآموزی ثبت نام کرد و با 73 سال تاخیر دانش‌آموز شد.
کد خبر: ۸۳۲۱۷۲
خواباندن مچ غول بی‌سوادی در 80 سالگی

او متولد 1312 است، زاده اردستان، محله راه میان، مثل خیلی ازهم سن و سال‌هایش که فقر و نداری خانواده مانع باسوادی‌شان بود. اگر چرخ زندگی علی وجدانی بر مداری دیگر می‌چرخید، شاید حالا او را با عناوینی دهان‌پرکن خطاب می‌کردیم، اما حالا نیز که او یک معمار ساختمانی بازنشسته و یکی از نوسواد‌های ایران است، او را به خاطر همت بلند و امیدش به زندگی برجسته می‌کنیم؛ پدربزرگی که فعل توانستن را خیلی خوب صرف کرده است.

چه شد که مدرسه نرفتید؟

به خاطر فقر و تنگدستی و مشکلات زندگی.

شغل پدر چه بود؟

کشاورز بود. 9 سالم بود که پدرم مریض شد و مجبور شدیم برای درمانش به تهران بیاییم. چون پول کافی هم نداشت، مجبور شدم برای کمک خرج زندگی پیش پسرخاله‌های مادرم شاگرد بنایی کنم.

خانواده تان چند نفری بود؟

3 خواهر بودیم و 3 برادر.

و همه بی‌سواد؟

بجز برادر کوچک‌ترم که 6 کلاس سواد داشت، هیچ کدام به مدرسه نرفتیم.

پدر و مادر سواد داشتند؟

نه.

آن زمان هم سن و سال‌های شما در محله راه میان اردستان به مدرسه می‌رفتند؟

خیلی کم، فقط آدم‌هایی که وضع مالی‌شان خوب بود، مثل بچه‌های ارباب‌ها. آن موقع بیشتر مردم بی‌سواد بودند.

دوست داشتید درس بخوانید؟

آن زمان تنها آرزویم این بود که به مدرسه بروم و چیزی یاد بگیرم. دوست داشتم هیچ چیز نداشته باشم، ولی باسواد باشم، مخصوصا این که بتوانم زیارتنامه بخوانم، اما رسیدن به این خواسته به خاطر گرفتاری‌های زندگی هیچ‌وقت مقدور نشد تا 14، 15 سال پیش زندگی‌ام روی روال خوبی بود و قصد داشتم درس بخوانم که به علت فوت ناگهانی پسرم همه چیز خراب شد. چند سال بعد هم که توانستم خودم را پیدا کنم، همسرم فوت کرد و دوباره همه چیز به هم ریخت.

همسرتان سواد داشت؟

بله، 6 کلاس.

چرا از او خواندن و نوشتن را یاد نگرفتید؟

من خیلی زود به یک معمار ماهر تبدیل شدم. زمانی 100 نفر برایم کار می‌کردند و آن‌قدر زحمتم زیاد بود که شب‌ها وقتی می‌رسیدم خانه، از خستگی بیهوش می‌شدم.

یعنی کار و بارتان حسابی گرفته بود، اما با بی‌سوادی چطور حساب کارهایتان را نگه می‌داشتید؟

حساب و کتاب مالی‌ام دست همسرم بود.

خودتان از ضرب و تقسیم و جمع سردرمی آوردید؟

جمع کردنم خوب بود، اما تفریق و تقسیمم نه.

از بین حروف الفبا کدام یک را می‌شناختید؟

فقط الف را که شبیه یک بود.

پس سوادآموزی برای شما سخت بود، آن هم در 80 سالگی. درست است؟

بله. سال 1392 یکی از نوه‌هایم حدود دو هفته با من الفبا را کار کرد، اما دیدم با درس خواندن در خانه و تلاش برای شناسایی حروف از روی متن‌ها نمی‌توانم باسواد شوم. از نوه ام خواستم مرا در کلاس نهضت سوادآموزی ثبت نام کند که او این کار را کرد و من کم‌کم باسواد شدم، الان هم کلاس پنجم هستم.

کلاس‌تان چند نفری است؟

حدود 10، 15 نفر می‌شود.

همکلاسی‌هایتان چند ساله‌اند؟

همه از من کوچک‌ترند، بزرگ‌ترین شان 50 ساله است، اما درسم از همه آنها بهتر است.‌ نمره‌هایم همیشه 20 می‌شود.

به نظر شما سخت‌ترین حرف الفبا کدام است؟

همه آنها سخت است. اوایل فکر می‌کردم هیچ‌کدام را یاد نمی‌گیرم، اما یاد گرفتم. مشکلم این است که زود فراموششان می‌کنم، با این حال به درس خواندن ادامه می‌دهم تا ببینم بالاخره به کجا می‌رسم. آرزو دارم یک روز بتوانم زیارتنامه بخوانم.

الان نمی‌توانید؟

زیاد نه، ‌ولی روخوانی قرآن جزو برنامه‌های درسی است. اگر قرآن خواندن را یاد بگیرم، حتما زیارتنامه خوانی را هم یاد می‌گیرم.

نوشتن کدام حرف الفبا سخت‌تر از بقیه است؟

ط و ظ.

اوضاع دیکته‌تان چطور است؟

بد نیست. پریشب دخترم به من دیکته گفت که شدم 5‌‌/‌‌17. افسوس می‌خورم که چرا 20 نشدم.

روزی چند ساعت درس می‌خوانید؟

بپرسید چند ساعت درس نمی‌خوانی. مدام دفتر و کتاب دستم است، بعضی وقت‌ها نیمه شب تا صبح درس می‌خوانم، اما گاهی مغزم کشش ندارد و همه چیز را فراموش می‌کنم.

یادتان هست اولین جمله‌ای که توانستید بنویسید، چه بود؟

جمله‌ای را نوشتم که سال‌ها پیش از حفظ بودم. حکایتی است: پیری می‌گفت، اگر می‌خواهی جوان بمانی، درد دلت را به کسی بگو که دوستش داری و دوستت دارد. شنونده خندید و گفت پس تو چرا پیر شدی. او گفت: دوستش داشتم ولی دوستم نداشت. بعد از این که توانستم بنویسم، شروع کردم به نوشتن شعرها و متن‌هایی که از جوانی از بر کرده بودم.

معلوم است عاشق شعر هستید؟

بله، دائم شعر زمزمه می‌کنم و داستان حکایت می‌کنم، اما گاهی همه چیز فراموشم می‌شود.

کدام شاعر را دوست دارید؟

همه شعرا و سعدی را از همه بیشتر.

الان می‌توانید کتاب‌های سعدی را بخوانید؟

تا به حال امتحان نکردم، اما باید با یک مقدار بالا و پایین و کم و زیاد بتوانم.

تا به حال به این فکر کرده‌اید که ادامه تحصیل دهید؟

در کلاس به ما می‌گویند شما باید تا لیسانس با ما باشید، یعنی تشویقمان می‌کنند به درس خواندن، اما من احتیاجی به مدرک ندارم. فقط چون وقتی چیزی را نمی‌دانم زجر می‌کشم، دوست دارم یاد بگیرم.

بچه‌های شما درس خوانده‌اند؟

بله، 8 فرزند داشتم که یکی از آنها فوت کرد و بقیه همه درس خوانده‌اند.

هیچ‌وقت جلوی درس خواندن دخترهایتان را نگرفتید؟

هرگز. همیشه مشوق آنها بودم، حتی مشوق نوه‌ها یا خواهرزاده‌هایم که یکی از آنها با تشویق من الان دکتری گرفته.

می‌دانید که عده‌ای از مردم مثل شما نیستند و مانع تحصیل دخترها می‌شوند، نظرتان درباره آنها چیست؟

به نظرم خیلی اشتباه می‌کنند، همه آدم‌ها باید باسواد باشند. دختر و پسر ندارد. تازه دخترها عزیزتر از پسرها. باید فرهنگ این افراد بالا برود.

من چند کلمه می‌گویم و شما هرچه به ذهنتان رسید بگویید.

بی‌سوادی: کور‌‌/‌‌ باسوادی: دانا و فهمیده‌‌/‌‌ نهضت سوادآموزی: پیش رفتن علم‌‌/‌‌ شعر: شادکننده‌/‌‌ دیکته: فهمیدن و نوشتن‌‌/‌‌ ریاضی: حساب کردن.

نمی‌دانم خبر دارید یا نه، دولت قصد دارد بعد از سال 95 برای افراد زیر 50 سالی که بی‌سواد هستند محدودیت‌های اجتماعی قائل شود مثلا مانع صدور گواهینامه رانندگی برای آنها شود. نظرتان درباره تنبیه افراد بی‌سواد چیست؟

تنبیه را عادلانه نمی‌دانم و برعکس، تشویق را دوست دارم. اگر تشویق دیگران نبود، شاید من نمی‌توانستم یک کلمه هم بخوانم. در واقع تشویق مرا وادار به خواندن کرد.

چه جور تشویق‌هایی را می‌پسندید؟

هم تشویق کلامی، هم دادن امتیاز به افراد.

اما دولت معتقد است سال‌ها افراد بی‌سواد را تشویق کرده و چون فایده نداشته، حالا نوبت اعمال محدودیت است.

شاید این حرف درست باشد، اما تنبیه آدم‌ها را خرد می‌کند. الان در کلاس ما کسی هست که نتوانست در امتحان‌ها نمره قبولی بگیرد و دوباره سر کلاس قبلی می‌نشیند. اگر قرار باشد این آدم را تنبیه کنیم درس را ول می‌کند، ولی فعلا با تشویق دارد برای یادگیری تلاش می‌کند.

آخرین اطلاعات درباره میزان سواد ایرانیان

تا این لحظه، اطلاعات جمع‌آوری شده در سرشماری سال 1390، مبنای قضاوت درباره سطح سواد و درصد بی‌سوادی درایران است. براساس این سرشماری 9 میلیون و 719 هزار و 712 نفر، خود را بی‌سواد اعلام کرده‌اند که 3 میلیون و 576 هزار و 392 نفر، مرد و 6 میلیون و 143 هزار و 320 نفر زن هستند

مریم خباز - جامعه

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها