مروری بر مرثیه «م. امید»

«برگ مرگی»‌های شاعری باورمند

پیشینه نمادگرایی در شعر و ادب فارسی به سده‌های پیشین و نوشته‌ها و شعرهای صوفیان و عارفان شاعر در گذشته‌های دور برمی‌گردد. نمادگرایی در معنای نوین آن را می‌توان در شعرهای نیما یوشیج و پیروان او پیدا کرد. یکی از شاگردان وفادار نیما یوشیج، مهدی اخوان ثالث است که چهارم شهریور سالمرگ او بود. اخوان با بهره‌گیری از خصلت تمثیلی شعر کهن فارسی، زبان نمادین و نو‌ آیین نیما یوشیج را استوارتر و نیروی القایی آن را در هنجارهای زبانی بیشتر کرده است.
کد خبر: ۸۳۰۸۳۳
«برگ مرگی»‌های شاعری باورمند

مهدی اخوان ثالث را می‌توان یکی از پیشکسوتان برجسته شعر آزاد نیمایی در زبان فارسی معاصر به‌شمار آورد. ویژگی عمده شعر اخوان ثالث را اجتماعی بودن آن دانسته‌اند. شعر «مرثیه» او را در این پژوهش با هم می‌خوانیم.

جادوی دیو یسنا

شعر با مصرع «خشمگین و مست و دیوانه است» آغاز می‌شود. واژه‌های «خشمگین»، «مست» و «دیوانه» صفت‌هایی است که بر حالت‌های غیرعادی و ناعاقلانه دلالت می‌کنند و برای موصوفی به کار رفته‌اند که در آغاز غایب است. موصوفی که به گفته شاعر «خاک را چون خیمه‌ای تاریک و ارزان برمی‌افروزد» کیست؟ چرا این موجود وحشی آنچه را می‌سازد، باز زود ویران می‌کند؟ شاعر با مصرع «همچو جادویی توانا هرچه خواهد می‌تواند، باد» خواننده را با موصوف شعر آشنا می‌کند. واژه «جادو» در آیین زرتشتی به کسی که پیرو «دیو یسنا» و دروغ‌پرست و ساحر است، گفته می‌‌شود. «جادو» در مرد یسنا از گروه شیطان‌ها و گمراه‌کننده‌هاست و شاعر با این آگاهی و استنباط واژه «باد»‌را به «جادو»‌ همانند کرده است. شاعر همچنان به توصیف «باد» و ویرانگری آن مشغول است: «پیل ناپیدای وحشی، باز آزاد است.» آن باد، همین پیل ناپیدای وحشی است. پیل (فیل) در فرهنگ نیاکانی جهان، موجودی اسطوره‌ای و نماد قدرت و پیروزی است. از این رو، شاعر بر پایه یک باور جادویی، باد را به فیل همانند کرده که بی‌پروا و خشمگین و دیوانه: «بر زمین و زمان تازد/ کوبد و آشوبد بر خاک اندازد/ چه تناورهای باورمند/ و چه بی‌برگان عاطل را...».

تا اینجا زبان شعر و تفکر و شناخت شاعر در پیوند با شرایط اجتماعی و تاریخی زیستگاه او به روشنی مشخص نیست؛ اما مصرع «خانه و کدامین عید فرخ می‌تکاند، باد؟» نمادها در معنی و مفهوم انسانی اجتماعی خاصی رخ می‌نمایند تا آنجا که هر مفهوم هر دو اصل حقیقی و مجازی، حس و فهمی دیگر را بر خواننده برمی‌انگیزاند و و او را وامی‌دارد که از خود بپرسد: «تناورهای باورمند و بی‌برگان عاطل» کدام‌اند؟ خانه‌تکانی باد با آن خشم و دیوانگی، چه معنایی دارد؟ آیا با خانه‌تکانی مردم برای سال نو متناسب است؟ شاعر به طنز ناخجستگی این «عید» را با بیانی پرسشی مطرح کرده است و چیرگی نیروی ضدانسانی و حیوانی را هر دو گروه مردم جامعه‌اش؛ خردمندان و کارآمدان و دانایان و بی‌عقلان و بیکاران و نادانان نشان داده است. این نیروی چیره‌گر که مانند «جادو»، بی‌عقل و بی‌عاطفه است، نمی‌تواند مبارک و برای مردم «عید» باشد.

با که باید گفت؟

پس «خانه» در این شعر هم نمی‌تواند استراحتگاهی معمولی باشد؛ همان گونه که «باد» هم نمی‌تواند باد معمولی باشد. اینجاست که چهره جامعه‌ای که شاعر آن را توصیف کرده و نیرویی که بر مردم آن جامعه (خانه) حکمفرماست، آشکار می‌شود؛ نیرویی که به قول شاعر، وحشی، حیوانی و بی‌رحم است. چرا شاعر از کسان دیگر سخن نگفته است؟ آنچه شاعر در این خانه (جامعه) نشان داده، هول و هراس و وحشت همگانی است؛ شکست و سکوت و پذیرش باد؛ واقعیتی که جامعه روشنفکری آن زمان شاعر را در بر گرفته بود: «لیکن آنجا، وای...!/ با که باید گفت؟... »آیا آن مسکینی که فقط می‌خواهد در گوشه آشیان خود به دور از هیاهو و کشمکش و مبارزه زندگی کند، خود شاعر نیست؟ آن آشیان ویران شده آشیانه کیست؟ خانه شکست خورده مبارزه اجتماعی مردم روزگار شاعر نیست؟ زبان‌آوری شاعر و توانایی شاعرانه او را نمی‌توان انکار کرد. اخوان ثالث خوب می‌داند کجا و چگونه از واژه‌های فارسی بهره بگیرد؛ اما آیا در جهان هستی و وجود که هیچ چیزی معنی و موهوم نیست، اعتقاد داشتن به وجود «باد» و «جادو» بدون پیشنهاد اصلاحی متقابل کافی است؟ خواننده عصر حاضر، انتظار دارد هنگامی که شاعر از «باد» می‌گوید، از «بادشکن» هم بگوید و شجاعانه، ظلم و تاریکی را برای خواننده بنمایاند. چرا ثالث اینجا فقط وصف‌کننده است؟ اخوان ثالث در این شعر و در بخشی از شعرهای دیگر خود غمخواری است که فقط درددل می‌کند و می‌نالد. آیا خانه‌ای که ثالث از آن یاد کرده است، همان میهمانخانه نیما یوشیج نیست؟ «من دلم سخت گرفته است از این/ میهمانخانه مهمان‌کش روشن تاریک/ که به جان هم نشناخته انداخته است/ چند تن خواب‌آلود/ چند تن ناهموار/ چند تن ناهوشیار» نیما هم پیش از اخوان ثالث از «باد» سخن گفته است: «و همه دنیا خراب و خرد از باد است» و «باد توفنده جنبید از جا/ برد آسان با خود/ هر گیاهی که ضعیف/ هر ضعیفی که گیاه...».

این را نیز می‌دانیم که زبان اخوان ثالث از ذهن و خمیر ویژه او برآمده است و تصویرهای شعر او می‌خواهد ابزاری باشد برای بیان حقیقتی. آن سوی طرح شعر او نیز ساختار استوار و نیرومند زبان او آشکار است؛ اما حقیقتی که با روح و روزگار جهان هستی، فاصله چندانی نداشته باشد. شعر «مرثیه» با هماهنگ شدن آوای واژه‌ها و تداعی صدای باد و هجوم آن و بسامد حرف‌های «س» و «ز» و با وزن عروضی و شیوه قافیه‌بندی متفاوت شکل گرفته است.

ساخت ذهنی در ساخت تصویری و شعر اخوان ثالث

هرچند که زبان حماسی منحصر اخوان ثالث خصلت و استعاری کلام او برای خواننده لذتبخش است، اما چرا درک جامعه‌شناختی شاعر و ساخت ذهنی شعر او در برابر ساخت تصویری آن و پیوند زبان و تفکر او در این شعر و بخشی از شعرهای دیگر این شاعر برای ما دشوار می‌نماید؟ پاسخ را در پرسش‌های زیر و در بررسی شعرهای دیگر این شاعر باید جستجو کرد. راستی، چرا اخوان ثالث ناامید است؟ از کجا ناامیدی او مایه گرفته است؟ آیا می‌توان از «ناامیدی» به امید رسید؟ نواندیشی و نوآوری‌های ثالث در کدام شعرهای اوست؟ تا چه اندازه «اغراق» در روایت شاعرانه رواست؟ آیا تنها «نماد» بن‌مایه یک شعر می‌تواند باشد؟

عبدالحسین موحد

پژوهشگر ادبیات

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها