نگاهی به فیلم «حدس بزن چه کسی برای شام می‌آید»

استثمار سیاهپوستان روی پرده سینما

فیلم «حدس بزن چه کسی برای شام می‌آید»، یکی از آثار مهم و جسورانه تاریخ سینماست که متهورانه بودنش در انتقال پیام و مفهوم مد نظر سازندگان‌ همچنان جسورانه است و مشمول زمان نخواهد شد. لیکن اهمیت فیلم از ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و سینمایی در مقاطع مختلف تاریخی، موجب می‌شود این محصول کوچک کمپانی کلمبیا پیکچرز در مقاطع تاریخی مختلف‌ بارها بر سر زبان بیفتد.
کد خبر: ۸۲۹۲۵۵

تبعیض نژادی در سینما

فیلم «حدس بزن چه کسی برای شام می‌آید» که بتازگی از شبکه نمایش پخش شد، موجب تاثیری شگرف در مسیر تاریخ اجتماعی ایالات متحده، تاریخ سینما و دگرگونی سرنوشت قهرمان اصلی این فیلم، «سیدنی پواتیه» شد. فیلم دقیقا یک سال قبل از ترور «مارتین لوتر کینگ»، رهبر جنبش آزادیخواهان سیاه‌ ساخته شد، در دوره زمانی ملتهبی که موضوع تبعیض نژادی در سطوح مختلف اجتماعی ـ سیاسی همچنان موضوعی لاینحل و پیچیده‌ای بود، در شرایطی که بی‌اعتمادی در جامعه سیاهان آمریکا موج می‌زند و فیلم آنچنان آمیخته به التهاب بود که کلمبیا پیکچرز کمپانی سرمایه‌گذار فیلم، عنوان تهیه‌کنندگی فیلم را به استنلی کریمر سپرد. کمپانی به سازندگان توصیه کرد که نماهای داخلی در داخل خاک ایالات متحده فیلمبرداری نشود، چون به محض تائید کمپانی و تخصیص ردیف بودجه فیلم، رسانه‌های تندروی رادیکال از هر دو سر طیف موافقان و مخالفان تبعیض نژادی به کمپانی کلمبیا خواهند تاخت. مسئولان کلمبیا پیکچرز با توجه به سخنرانی‌های مفصل و پی در پی لوتر، علاقه‌مند بودند که تا قبل از نمایش فیلم هیچ موج موافق و مخالفی حول فیلم شکل نگیرد و حتی از پخش آنونس و تیزر فیلم، پیش از نمایش جلوگیری کردند. کمپانی در شرایطی ملتهب چالش بزرگ تبعیض نژادی که وجود لوتر و سخنرانی‌هایش به آن دامن می‌زد، به هیچ عنوان نمی‌خواست اسباب خشم سفیدپوستان تندرو و رادیکال را فراهم کند. گروه سازنده در 1966 در پایین وودلندن به صورت مخفیانه‌ای نماهای داخلی فیلم خانه درایتون‌ها که عمده روایت فیلم در آن می‌گذرد را جلوی دوربین بردند. داستان فیلم در مورد «جویی درایتون» دردسرساز است، دختری سفیدپوست که در یک خانواده روشنفکر تربیت شده است و عاشق دکتر رنگین‌پوستی با نام جان پرنتیس (سیدنی پواتیه) می‌شود.

قبل از تولید و اکران این فیلم جایگاه رنگین‌پوستان روی پرده سینما، بسیار محدود بود. حتی چینی‌ها و کره‌ای‌ها، در سینما سهم بیشتری از رنگین‌پوستان داشتند. در شرایط کنونی حداقل یکی دو فیلم مهم در مورد سیاهپوستان ساخته می‌شود که به جمع چند فیلم برگزیده اسکار راه پیدا می‌کند و شرایط با آن روزگار در دهه 60 میلادی بسیار متفاوت است.

ازدواج سیاه با سفید

داستان عشقی این زوج جوان نیز در شرایط آن روزگار که مبارزات مدنی برای رهایی از تبعیض نژادی ادامه داشت، قطعا از حساسیتی ویژه برخوردار بود. فیلم از جایی آغاز می‌شود که دخترک آمریکایی، جوان سیاه چرده را به خانه‌اش و نزد پدر و مادرش می‌آورد تا به آنان معرفی کند تا زمینه ازدواج آنها فراهم شود. جدال‌ها و تقابل‌ها در دو فصل مهم فیلم خلاصه می‌شود. نخست مواجهه پسر جوان با خانواده دختر و سپس چالش‌های دراماتیک و جذابی که میان پدر جان (بی‌ریچادرز) با پدر دخترک مت درایتون (اسپنسر تریسی) اتفاق می‌افتد. حال آن که پدر دخترک ناشر روزنامه‌ای آزادیخواه و از مخالفان سرسخت تبعیض‌نژادی است و مادرش صاحب یک گالری نقاشی. در واقع فیلم نمودی از مواجهه طبقه غیررادیکال و روشنفکر آمریکایی با موضوع تبعیض نژادی است. مواجهه دو خانواده دختر و پسر با یکدیگر و جدال دو خانواده در حد فاصله آغاز تا پایان درام، فاصله بین شعار و واقعیت، تفاوت نسل جدید و قدیم آمریکایی در برابر رنگ پوست، تفاوت اندیشه زن و مرد در قبال عظمت عشق، در این فیلم بسیار زیبا به تصویر کشیده شده است و با وجود گذشت بیش از ۴۰ سال از ساخت آن هنوز هم دیدنش خالی از لطف نیست.

دنیای چندگانه روشنفکران

اما همین فیلم را اگر دریچه تاثیر اجتماعی بررسی کنیم، آمیختگی دوران نمایش فیلم با کمی فاصله زمانی، همزمان می‌شود با ترور مارتین لوتر کینگ و به صورت طبیعی فیلم در گشایش آزادی‌های مدنی برای رفع تبعیض نژادی به صورت بسیار موثری عمل می‌کند. فیلم به طبقه روشنفکر و سیاست‌مداری طعنه می‌زند که زبانشان از جامعه آزاد و رفع تبعیض نژادی سخن می‌گوید، اما عملا موجب هیچ گشایشی در مسیر توسعه آزادی‌های مدنی سیاهان نبودند. فیلم به قدری در جامعه آمریکایی تاثیرگذار بوده که دیالوگ‌های آن را سیاستمداران و سیاست‌پیشه‌گان رنگین‌پوست به زبان می‌آورند. باراک اوباما در نخستین سخنرانی خود در سال 2007 دیالوگ مت درایتون (اسپنسر تریسی) را به زبان آورد. مت درایتون وقتی برای ازدواج دخترش با جان پرنتیس‌ رضایت خود را اعلام می‌کند دیالوگی کلیدی را بر زبان می‌آورد او می‌گوید: «من فقط نگران بچه‌های دو رگه شما هستم و از الان منتظر واکنش صد میلیون آمریکایی» و اوباما نخستین سخنرانی خود را چنین آغاز کرد «از نخستین شام جان پرنتیس تا الان 40 سال می‌گذرد و حالا من منتظر واکنش 300 میلیون آمریکایی هستم.»

اما مهم‌ترین اتفاقی که در پس از ساخت این فیلم در مجموعه هالیوود رخ داد باب شدن ژانری با نام استثمار سیاه بود. «استثمار سیاه» ساب ژانری مهم به شمار می‌رود که در 1970 ظهور کرد. ابتدا به صورت Blackexploitation نشریات سینمایی انگلیسی زبان مطرح شده و بعدها به صورت Blaxploitation به کار می‌رفت. این ساب ژانر سینما تحت تاثیر جریان تبعیض نژادی پس از ترور مارتین لوتر کینگ در آمریکا شکل گرفت.

فیلم‌های استثمار سیاه در ابتدا به طور خاص برای مخاطبان شهری سیاه ساخته می‌شد، هرچند حق درخواست تجدید نظر مخاطبان. موجب سقوط این ساب ژآنر سینمایی در اواخر دهه 70 شد، اما در دهه 80 و 90 میلادی در مجموعه هالیوود روایت‌های مهمی در مورد تبعیض نژادی در ایالات متحده ساخته می‌شود که تاثیرات اجتماعی فراوانی در تعدیل این رویکرد رادیکالی دارد. «به رنگ ارغوان» (استیون اسپیلبرگ) در سال 1985 افتخار (ادوارد زوئیک 1989) و آمیستاد (1997) شاید در راستای ایدئولوژی محوری فیلم‌های استثمار سیاه دهه 70 ساخته نشدند، اما به تدریج سبب رفع تبعیض‌های اجتماعی شدند. فیلم «حدس بزن چه کسی برای شام می‌آید»، آخرین همکاری تریسی و هپبرن، دو یار دیرین (پیش از مرگ تریسی) در فیلمی علیه تبعیض نژادی بود و مثل همیشه حضور این دو، همه چیز، حتی پواتیه، را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. این فیلم در سال 1967 ساخته شد و تریسی بعد از این فیلم در 67 سالگی بر اثر حمله قلبی درگذشت.

علیرضا پورصباغ

‌‌ جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها