وقتی مصداق درست یک رفتار غلط شناسایی نشود و معنای دقیقی از آن رفتار در دست نباشد، مبارزه با آن غیرممکن میشود. بدیهی است ریاکاری یک واقعیت است، اما این که ریاکار کیست، بحثی جداست که تشخیص آن ساده نخواهد بود. شاید فهم این که ریاکار کیست و ریاکاری چیست، راهی طولانی بطلبد که از هویت شروع شود، چون ریا نوعی ایجاد تصور اشتباه از هویت خود در ذهن و قضاوت دیگران است.
هویت چیست
همه ما در بخشهای مختلف زندگی چیزی متفاوت هستیم. مردی را تصور کنید که پدر و مادرش در قید حیات هستند، چند فرزند دارد، در یک شرکت خصوصی حسابدار است، در محلهای واقع در مرکز شهر زندگی میکند و محل کارش در شمال شهر است. او پیش پدر و مادرش، انسانی سرکش و بازیگوش، در خانه خودش پدری جدی، در محیط کار همکاری گوشه گیر و در جمع دوستان چند ساله خود شوخ و بذلهگوست. در هر بخشی از زندگی خود بهگونهای رفتار میکند. لباسی را که سرکار میپوشد، در جمع دوستانش که بازماندگان دوران شیرین دانشگاه در دانشکده حسابداری هستند، نمیپوشد. در خانه درباره مسائل اجتماعی به گونهای صحبت میکند که در محل کارش به آن شدت حرف نمیزند و در جمع دوستانش جسورتر از زمانی به نظر میرسد که در کنار اعضای خانواده یا همکاران است. این مرد هویت دارد یا انسانی بیهویت و ریاکار است؟ این سؤال چرا به وجود میآید؟ دلیل اصلی و اولیه این سؤال این است که ما تصور میکنیم هویت آدمها امری مرکزی و روشن است و پدر بودن، حسابدار بودن (کارمند بودن)، همسر بودن، فرزند بودن، دوستی کردن و دشمنی کردن و بسیاری موارد دیگر و موقعیتها و باورهای ما بر آن هویت همیشگی و یگانه حمل میشود.
رفتارهای متفاوت در خانواده، محل کار جمع دوستان، در کنار پدر و مادر و فرزندان به معنای ریاکار بودن در ساحات مختلف نیست، بلکه به معنای تاریخچه جداگانه با هریک از این افراد و احساسات متفاوت و استراتژیهای مختلف در نقاطمختلف است. از سوی دیگر هر فضایی عرف و ملزومات خاص خود را دارد |
دستکم در زمانه معاصر با پیشرفت علم ذهنشناسی و آگاهی نسبت به مغز، دانشمندان به ما ثابت کردهاند چنین امر پایا و یگانهای در مغز ما وجود ندارد. جولین بگینی، فیلسوف بریتانیایی میگوید هیچ مرکز متصلکنندهای در ذهن و وجود انسان نیست که گذشته او، نگاهش به آینده، هویت اجتماعی و نیازها و امیالش را به هم مرتبط کند. آنچه ما هویت مینامیم، ترکیب و رابطه ابعاد مختلف وجودی ما با یکدیگر است، نه چیزی بیشتر و مجزا که همیشگی باشد. پس هویت امری واحد نیست، بلکه در هر جا وجهی دارد و بخشی از وجود ما را میسازد و تمام آنچه ما هستیم، اتصال و ارتباط این بخشهای متفاوت است. انسان متعادل میان این بخشها تعادل ایجاد میکند و کسی که نامتعادل است، از هماهنگ کردن این بخشهای مختلف عاجز مانده است. اگر به همان مثال اول خود بازگردیم،خواهیم فهمید که مرد فرضی ما اتفاقا انسانی با هویت است که در هر جایی به گونهای ظاهر میشود و در نهایت بر حسب ارتباط این بخشهای مختلفش ساخته میشود. او ریاکار نیست، بلکه در هر مکان، وابسته به شرایط و امکانها، احساسات و باورها و نیازهایش رفتار میکند. سؤالی که باقی میماند این است که پس ریاکار چه کسی است؟ ما به چه کسی حق داریم بگوییم ریاکار؟ آیا با این تعریف متنوع و متغیر از هویت، به هر کسی مجوز ریاکاری و دورویی ندادهایم؟
ریاکار کیست
رفتارهای متفاوت در خانواده، محل کار، جمع دوستان، در کنار پدر و مادر و فرزندان به معنای ریاکار بودن در ساحات مختلف نیست، بلکه به معنای تاریخچه جداگانه با هریک از این افراد و احساسات متفاوت و استراتژیهای مختلف در نقاط مختلف است. از سوی دیگر، هر فضایی عرف و ملزومات خاص خود را دارد. فضای کاری هر کس، نوعی از رفتار و پوشش را بیشتر میطلبد و رعایت آن رفتار و پوشش به معنای ریاکاری نیست، بلکه به معنای قرار گرفتن در اصول و قواعد درست به انجام رساندن آن کار است.
پس نه تغییر رفتار و نه رعایت قواعد، هیچ یک به معنای ریاکاری نیست، اما این به معنای منتفی بودن چنین رفتاری نیست. انسان ریاکار وجود دارد و میتوان آن را کسی دانست که با رفتارش، خود واقعیاش را در هر یک از آن ساحات انکار میکند و طوری مینماید که آن نیست. برای مثال، اگر حسابداری که مثال این نوشته است، در رفتارش در محیط کار، باور اصلی خود را در بهترین شیوه حسابرسی به خاطر ترس از بالادست خود انکار کند و باور خود را در نوع تربیت فرزندان در پیش دوستانش پنهان کند و جوری جلوه دهد که به گونهای دیگر غیر از شکل اصلی مورد نظرش، با فرزندانش برخورد میکند، دارد ریا میکند و دروغ میگوید، چرا که نمایش چیزی را بر واقعیت آن ارجحیت میدهد. به حاشیه راندن واقعیت یا اهمیت افراطی به نمایش چیزی، به جای اجازه دادن به نمود واقعی آن در رفتار و کردار به معنای ریاست، رواج زیادی دارد و شامه جان آدمی رامعذب میکند و تکثر هویت به معنای آن نیست.
چگونه ریاکاران را بشناسیم
اولین قدم در شناخت ریاکاران این است که آنهایی را که ریاکار نیستند، تشخیص دهیم. پویایی و تغییر در عقاید، دگرگونی و تنوع رفتار و کردار در ساحات متفاوت را با ریا اشتباه نگیریم. آنان که در محیط کار، اصول و قواعد را رعایت میکنند، دارای یک نوع استراتژی و بصیرت متفکرانه در رفتار با فرزندانشان هستند، برای کم کردن رنج پدر و مادر خود به آنها احترام میگذارند و برخوردی تزئین شده و محترمانه بر میگزینند، در حقیقت به دیگری احترام میگذارند و از تنش و تخاصم جلوگیری میکنند. البته اگر پای انکار خود و زیر پا گذاشتن باورهایمان باشد، در هر حال مجاز نیستیم هیچ چیز را رعایت کرده و باید به محیطی کوچ کنیم که با عقایدمان سازگار باشد یا بدون انکار خود و با توجه به آنچه هستیم، آنچه نیستیم را به تسامح بپذیریم و در نهایت اگر باور شخصی ما در مقایسه با آن نمودی که از ما میطلبند، محک خورده و واقعبینانه باشد، شرایط را بر اساس آنچه هستیم و حقیقی میپنداریم، اصلاح گردانیم.
علیرضا نراقی
جامجم
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم