اگر صاحب چهار مقاله، او و ترانهاش را آنگونه میستاید که نمونهای بدیع و مثالزدنی از تأثیر جادویی شعر و موسیقی را بر احساسات و عواطف بشری باز مینمایاند، به دلیل درک هوشمندانه نظامی عروضی از عوالم بلورین هنر و ادب و فرهنگ و فرزانگی است و اگر آن ادیب و تذکرهنویس متقدم دیگر، دولتشاه سمرقندی از تأثیر آن قطعه فرخی بر امیر چغانی آنگونه در شگفت میماند و متعجبانه میگوید، نظمی ساده بیش نیست، به این علت است که از جادوی اتحاد این دو نیروی سیال و غیرقابل توصیف بیخبر است. میبینیم که بعد از گذشت قرنها همین شعر ساده را استاد بنان به صورت تصنیفی جذاب و دلنواز میخواند و مورد اقبال و علاقه هزاران شنونده فارسیزبان قرار میگیرد. بسیاری از شاعران ما موسیقیدان و موسیقیشناس و نوازنده بودهاند. از رودکی که رود یا چنگ مینواخته و فرخی که شهرود نواز بوده (صاحب چهار مقاله در شرح حال فرخی میگوید: ... طبعی به غایت نیکو داشت و شعر خوش گفتی و چنگ، تَر زدی). پروفسور یان ریپکا در کتاب تاریخ ادبیات ایران، ترجمه کیخسرو کشاورز، انتشارات گوتنبرگ، ص 272. در شرح حال فرخی سیستانی میگوید: «موسیقیدان و آوازهخوان ممتازی به شمار میرفت.» همین منبع میگوید: «به موجب آگاهیهایی که اخیرا به دست آمده است، پارسیان در دوران ساسانیان سرودهای غنایی فراوان داشتهاند که غالبا آنها را میخواندهاند.
موسیقی در میان پارسیان بسیار پسندیده بوده است و نغمهها با سازهای زهی نواخته میشدهاند، بر پایه آنچه در کارنامک (مقصود کارنامک ارتشیر پاپکان است که از آثار بسیار قدیم ایرانی به جا مانده از دوران قبل از حمله عربها به ایران است) آمده،شاه اردشیر اول، آوازی بسیار دلنشین داشته که هماهنگ با نوای ساز (شاید مقصود ریپکا یا مَنبَعش چنگ، شهرود یا بربط باشد) میخوانده است.
وقتی مولانا در دیوان شمس در پایان غزل بسیار عالی و بسیار معروف خود با مطلع:
بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست / بگشای لب که قند فراوانم آرزوست
... میگوید:
باقی این غزل را ای مطرب ظریف / آنسان همی سرای که آنسانم آرزوست
کاملا متوجه میشویم که مولانای بزرگ در حال وجد و شور و حال عارفانه و عاشقانه و به اصطلاح اهل خانقاه تواجد و با ساز و آواز، این غزل شاهکار را سروده و در پایان گویی در خرقه آسمانی خود میخزد و از نوازنده و همسرایش میخواهد که کما هُوَ حقّه باقی غزل را بسراید و حافظ که طبق تحقیق زیبا و علمی و مستدل استاد دکتر محمدابراهیم باستانی پاریزی در مقاله «حافظ چندین هنر» خواننده بوده تا برسیم به معاصران مثلا رهی معیری که ویلون میزد و اخوان ثالث و عماد خراسانی که با تار و سهتار حشر و نشر داشتند.
وقتی حافظ میگوید:
معاشری خوش و رودی بساز میخواهم / که درد خویش بگویم به ناله بم و زیر
از اصطلاحات رایج علم موسیقی استفاده میکند و میدانیم که مقصود از بساز هم ساز کوکشده و رام و خوشدست است
سید محمود سجادی
پژوهشگر
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد