نخست سراغ یک خشکشویی در خیابان جمالزاده جنوبی رفتیم. مالک مغازه در پاسخ این پرسش که آیا میداند جمالزاده کیست، عنوان میکند یک سال و نیم است به این خیابان آمده و قبلا در اردبیل سکونت داشته است. به او میگوییم این موضوع، دلیل نمیشود که جمالزاده را نشناسد. دست آخر هم او از ما میپرسد جمالزاده کیست. ما هم وقتی به او میگوییم محمدعلی جمالزاده یکی از بزرگترین نویسندگان کشور و پدر داستان کوتاه ایران است، انگار کشف بزرگی را با او در میان گذاشتهایم. مغازه بعدی یک آژانس مسکن است که اتفاقا تمام کوچه پسکوچههای جمالزاده را هم میشناسد. واکنش او در برابر سوال ما جالب توجه است و میگوید: آقا حال و حوصله داری؟ بعد ادامه میدهد مردم آنقدر گرفتارند که به این چیزها اهمیت نمیدهند. سراغ یک مغازه کفشفروشی میرویم. صاحب این مغازه قدیمی از سال 48 در خیابان جمالزاده کاسبی میکند و نمیداند جمالزاده کیست. میگوید لابد دانشمند است. تنها چیزی که میداند این است که قبلا اسم این خیابان، جمشیدآباد بوده است.
در ادامه سراغ یک لحاف دوز در خیابان جمالزاده میرویم؛ پیرمردی که در ظهر گرم تابستانی تشکها را روی زمین پهن کرده و عرقریزان کار میکند. جالب است او میداند جمالزاده کیست، اما وقتی از او میپرسیم کتابهای این نویسنده را خوانده، پاسخ منفی میدهد. بعد میپرسیم آیا نام کتابهای جمالزاده را میداند، سری به علامت نفی تکان میدهد.
سواد اینترنتی
کمی منطقه خود را در این خیابان تغییر میدهیم. صاحب یک میوهفروشی که 10 سال کاسب خیابان جمالزاده است، این نویسنده را نمیشناسد. بعد سراغ یک ابزارفروشی میرویم. پسر جوانی پشت دخل نشسته است. میپرسیم آیا جمالزاده را میشناسد و میگوید آدم معروفی بوده. میگوییم حتما آدم معروفی بوده که نامش برای نامگذاری این خیابان انتخاب شده. بعد شغل جمالزاده را از این جوان میپرسیم. پاسخ جالبی میدهد: بگذارید در اینترنت برایتان پیدا کنم. میگوییم بدون اینترنت بگویید. توجیه میکند که پدرش در مغازه میایستد و حالا او یک ساعتی به جای پدرش پشت دخل ایستاده و... بچه تیزی است!
سبقت تاجیکها از ما
سراغ یک آرایشگر میرویم. در حالی که خط ریش مشتری را صفا میدهد، میگوید بهتر است از قدیمیهای محل بپرسیم. به گفته خودش فقط چهار پنج سال در این خیابان مغازه باز کرده، اما سوپرمارکت روبهروی این آرایشگاه میداند که جمالزاده نویسنده است، اما او هم که مرد میانسالی است کتابهای جمالزاده را نه خوانده و نه میشناسد. میگوییم از کجا میداند جمالزاده نویسنده است و جواب میدهد: حدود 15 سال قبل از رادیو شنیده است. بعد خودش درددل میکند که گزارشی در تلویزیون پخش میشده که دانشآموزان تاجیکستانی مشاهیر شاعران و نویسندگان ما را میشناسند، اما خودمان نمیشناسیم. در ادامه درددلهایش نتیجهگیری میکند که همیشه ما از غرب پیروی کردهایم و این خیلی بد است که قدر داشتههای خودمان را نمیدانیم.
از خیابان جمالزاده کمی بالاتر میرویم. این بار میرویم به خیابان رهی معیری. خیابانی که به نام این شاعر و ترانهسرا نامگذاری شده، یکی از فرعیهای خیابان فاطمی است. هوا کمی خنکتر شده، ولی خیابان ترافیک سنگینی دارد. ساعتی است که اغلب ادارات تعطیل شدهاند. اول سراغ قصاب این خیابان میرویم و میپرسیم آیا میداند رهی معیری کیست که نامش را روی این خیابان گذاشتهاند و جواب میدهد تازه به این محل آمده و او را نمیشناسد. بعد سراغ یک خشکشویی میرویم. سوال را با سوال جواب میدهد و میگوید شما بگویید رهی کیست. میگوییم شاعر است. او را نمیشناسد. بعد سراغ یک سوپرمارکت میرویم. مالک مغازه دم در نشسته و سیگار دود میکند. میگویم رهی معیری را میشناسد، میگوید رهی معیری شاعر بود. بعد از او میخواهیم یکی از اشعارش را برایمان بخواند. سری تکان میدهد و میخندد، یعنی که نمیداند. میگوییم حتما شعرهایش را شنیده، چند تا از ترانههایش را بنان خوانده است. خوشحال میشود که این را به او گفتیم. بعد از او تشکر میکنیم که تنها کاسب محل بوده که میدانسته رهی معیری شاعر است. بعد سراغ میوهفروش محل میرویم. میپرسیم میدانید رهی معیری کیست که میگوید لابد شهید بوده که نامش را روی خیابان گذاشتهاند!
پروین، شاعر بدبختی و بیچارگی
در ادامه گزارش به خیابان پروین اعتصامی میرویم؛ یکی دیگر از فرعیهای خیابان فاطمی. اینجا وضع کمی امیدوارکننده است. اغلب کسبه محل پروین اعتصامی را میشناسند. میدانند او یک شاعر است، ولی اغلب نمیتوانند یک شعر هم از او بخوانند. مثل یکی از سوپرمارکتیهای محل که میگوید پروین شاعر است، اما نمیداند متعلق به کدام دوره بوده است.
یکی دیگر از کسبه محل میگوید پروین بزرگترین شاعر زن ایران است، اما او هم وقتی میگوییم شعری از پروین بخواند، میگوید حضور ذهن ندارد. البته میگوید موضوع بیشتر اشعار پروین درباره بدبختی و بیچارگی است!
شاعران قدیمی همچنان محبوبند
گزارش میدانی از این سه خیابان که به نام معروفترین ادیبان کشورمان نامگذاری شده، نشان میدهد اغلب مردم، شاعران و نویسندگان معاصر را کمتر میشناسند. درست است که کشور ما را با نام شعر و ادب میشناسند، درست است که امروز خیابانهای اغلب شهرهای کشور، مانند همین تهران به نام شاعران بزرگ ایرانی همچون سعدی، حافظ، خیام، مولوی و فردوسی نامگذاری شده، درست است که مردم ایران طبع شاعرانه دارند، اما این گزارش نشان میدهد بیشتر مردم شناختشان از شعر و ادب محدود به شاعران قدیمی است. همه ما سعدی، حافظ، خیام، مولوی و فردوسی را میشناسیم، حتی اگر شعری از آنها حفظ نباشیم و نشناختن این ادیبان برایمان همان قدر عجیب است که ندانستن جدول ضرب ولی شناخت مردم از شاعران و نویسندگان معاصر حتی آنهایی که خیلی معروف هستند، قابل قیاس با شاعران کلاسیک نیست. وقتی کسبه خیابانهای جمالزاده، رهی معیری و پروین اعتصامی پاسخهایی مثل پاسخهای بالا میدهند، چطور میتوان انتظار داشت کسبه محله طرشت بدانند سیدحسن حسینی و سلمان هراتی کیستند که نامشان بر تارک دو میدان واقع در این محله نقش بسته است؟ از سوی دیگر وقتی صحبت از فرهنگ غنی مردم ما میشود، چطور میتوان انتظار داشت همین مردم ادیبان خود را نشناسند و دیگر چهرههایی را که نامشان برای نامگذاری خیابانها و میدانهای تهران انتخاب میشود، بشناسند؟ به نظر شما چند درصد کسبه میرداماد میدانند میرداماد فقط نام یک خیابان در تهران نیست، بلکه میر برهانالدین محمدباقر استرآبادی، مشهور به میرداماد، معلم ثالث و متخلص به اشراق، فیلسوف، متکلم و فقیه برجسته دوره صفویه و از ارکان مکتب فلسفی اصفهان است یا چند درصد مغازهداران خیابان ملاصدرا میدانند صدرالدین محمد بن ابراهیم قوام شیرازی معروف به ملاصدرا و صدرالمتألهین فیلسوف شیعه ایرانی سده یازدهم هجری قمری و بنیانگذار حکمت متعالیه است؟ بگذارید این موضوع را کمی بسط دهیم: کاش مردم هرگز فراموش نکنند که شهید احمدی روشن یا شهید تهرانی مقدم چه کسانی بودند؟ یا شهید فلاحی، شهید وحید دستگردی، شهید فیاضی چه کسانی بودند و چرا و در کجا به شهادت رسیدند؟
مسئولان شهری و نامگذاری خیابانها
باید از مسئولان شهری پرسید در کنار نامگذاری خیابانهای تهران، چه فرهنگسازیهایی صورت میگیرد تا مردم بدانند نام چه بزرگانی بر معابر شهرشان نقش میبندد؟ این موضوع، جدای از بحثی است که منتقدان درباره آن میگویند نام خیابانهای قدیمی را عوض نکنید و بگذارید نامهایی که میان مردم جا افتاده، باقی بماند. به نظر میرسد مسئولان شهری وظیفه دارند نامگذاری کنند، اما نمیدانند این پایان ماجرا نیست. مردم هم به قول یکی از کسبه آنقدر گرفتاری دارند که فرصت نکنند بدانند نام چه بزرگی روی خیابانشان گذاشته شده است. به این میگویند ارتباط دوسویه.
سجاد روشنی
گروه فرهنگ و هنر
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد
درگفتوگو با رئیس دانشکده الهیات دانشگاه الزهرا ابعاد بیانات رهبر انقلاب درخصوص تقلید زنان از مجتهد زن را بررسی کردهایم