نویسنده و کارگردان تخلف میزانسنیک سهراب:

دوست ندارم در کارهای خودم بازی کنم

روایت خنده‌دار از یک اندوه ماندگار

ستوان اینیشمور مارتین مک دونا، از نمایش‌های مطرح این روزهای تئاتر است که غالب نقدها و یادداشت‌های پیرامون این کار، بر گروتسکی بودن نمایشنامه اشاره کرده‌اند که اشاره صحیحی است.
کد خبر: ۸۲۳۱۱۰
روایت خنده‌دار از یک اندوه ماندگار

در یک اثر گروتسکی، طنزی که مخاطب را می‌خنداند، طنز تلخ و گاهی بر آمده از چیزهای دل به هم زنی است که مخاطب را به خنده و به تعبیر بهتر، تلخند وا می‌دارد و اغراق‌شدگی نامتناسب و ناهنجار، بی‌در و پیکری، ناهماهنگی و ایجاد دلهره از میان اتفاق‌های مضحک و تامل برانگیز از ویژگی‌های آن است و تمام اینها در متن مک دونا که با گذر از صافی ذهن و پرسونای محمدحسن معجونی، کارگردان کار، بومی شده به چشم می‌خورد. موضوع نمایشنامه، خود یک تناقض مضحک است.

یک آدمکش حرفه‌ای و تروریست بین‌المللی به نام پادریک (با بازی سعید چنگیزیان)، برای یافتن قاتل گربه‌اش تمام برنامه‌ها و ماموریت‌های خود را معلق می‌گذارد تا به اینیشمور (زادگاهش) برگردد و دمار از روزگار قاتل یا قاتلان برآورد. ولو این‌که یکی از این قاتل‌ها پدرش دانی (با بازی رضا بهبودی) باشد و دقیقا طنز تلخ و البته مضحک، در به هم رسیدن موقعیت‌های متناقض شکل می‌گیرد؛ موقعیت‌های متناقضی که در نمایش کم نیستند؛ نظیر ابراز احساسات پادریک برای گربه از دست رفته‌اش در حالی که مشغول شکنجه یک قاچاقچی است. یا بده بستان‌های عاشقانه پادریک و مئرید (با بازی به‌آفرید غفاریان)، در شرایطی که در نزدیک‌ترین فاصله به آنها پدر و برادر این زوج عاشق پیشه، در حال سلاخی قربانیان پادریک هستند و نمودهایی از این دست که بر گروتسکی بودن اثر، صحه می‌گذارد.

محمدحسن معجونی، ستوان اینیشمور را به‌گونه‌ای باورپذیر بومی کرده است که می‌توان با تماشای صحنه‌های خشن پیش‌رو در نمایش، ما به ازاهایی برای آن در موقعیت‌های مختلف یافت. این موقعیت متناقض نمای هراس‌آور و در عین حال خنده‌دار، می‌تواند به دهشتناکی آنچه مخاطب در صحنه نمایش می‌بیند، در اجتماع پیرامونش اتفاق نیفتد اما ناهماهنگی و اغراق‌شدگی، به همان شکل است که در ستوان اینیشمور دیده می‌شود.

بی‌شک معجونی با علم و آگاهی، این همذات‌پنداری مخاطب با صحنه را دامن زده و در این راه، با هدایت هوشمندانه بازیگرانش، کاری کرده که تک ستاره نداشته باشد. همه بازیگران این نمایش ستاره بی‌چون و چرای صحنه‌اند و نمی‌توان هیچ‌یک را بر دیگری ترجیح داد.

هوتن شکیبا (بازیگر نقش دیوی) بازیگر اعجوبه‌ای است اما وقتی کنار رضا بهبودی بازی می‌کند، نمی‌تواند بازی او را کمرنگ کند.

این دو بازی درخشانی در کنار هم دارند، اما وقتی نوید محمدزاده (بازیگر نقش کریستی)، با خونسردی با نمک و مضحکش دل مخاطبان را به دست می‌آورد، به اندازه دو بازیگر قبل، صحنه را به تصرف خود در آورده است و دیگر بازیگران هم به فراخور ایفای نقش خود چنین وضعی را دارند و این هنر محمدحسن معجونی است که با چینش خوب بازیگران و هدایت آنها مطابق آنچه مد نظر خود اوست، ستاره‌گی را به مجموعه بازیگران تعمیم داده است؛ به‌گونه‌ای که وقتی مخاطب با پایان یافتن نمایش از سالن خارج می‌شود، یک اجرای منسجم و تاثیربرانگیز را در ذهن خود مرور می‌کند و معدل بالا را به مجموعه آدم‌های صحنه می‌دهد و نه به یک نفر.

اعظم حسن‌تقی - قاب کوچک (ضمیمه شنبه روزنامه جام جم)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها