در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سر این موضوع همیشه در خانه آنها دعوا بود و مادر میگفت: «چه کنم، بچهام است، میتوانم بلایی سر او بیاورم!؟» اما پدر ناراحت و نگران حال و روز همسر و بچههایش، با این موضوع مخالفت میکرد. پدر فرنگیس معتقد بود که اگر به جواد پول داده نشود او مجبور است که مواد را ترک کند. زن جوان در این فکر بود که صدای پدر او را از حال و هوایش بیرون آورد: «مادرت را من کشتم.» و از مقابل چشمان او دور شد.
فرنگیس متوجه کلماتی که از دهان پدر بیرون آمده بود نمیشد. «مادرت را من کشتهام» به چه معنا بود؟ درست بود که آنها سر جواد باهم اختلاف داشتند اما قلب پدر رئوف بود و هرگز دستش به خون کسی آلوده نمیشد، چه برسد به مادرش که سالها با خوشی باهم زندگی کرده بودند.
جنازهای در خانه
زن جوان در مقابل چارچوب در خشکش زده بود، نمیدانست جملهای که شنیده به چه معناست. بیشک خواب دیده است و جملات کابوسی بیش نبوده است. جرات وارد شدن به خانه را نداشت. چندباری مادرش را صدا زد، اما کسی جواب نداد. وارد خانه شد و با جسد مادر مواجه شد. به طرف زن میانسال رفت و چندبار او را صدا زد، بی فایده بود، سردی بدن او حکایت از آن داشت که او مرده است و کاری نمیشود انجام داد.
تنها کاری که فرنگیس میتوانست انجام دهد، تماس با پلیس بود. گوشی تلفن را برداشت و با بغضی که به سختی میتوانست در گلو کنترلش کند، خبر قتل مادر را داد. هنوز لحظاتی از این تماس نگذشته بود که کارآگاهان جنایی وارد محل شدند. آنها با ورود به خانه با جسد زن میانسالی مواجه شدند. متخصصان پزشکی قانونی، علت مرگ را ضربات متعدد جسم سنگین اعلام کرد.
در بازرسی از خانه، کارآگاهان جنایی میله آهنی را پیدا کردند که آثار خون روی آن نشان میداد که قربانی با آن به قتل رسیده است.
اعتراف به جنایت
در تحقیقات از دختر مقتول مشخص شد که عامل این جنایت پدرش است و مرد میانسال هنگام خروج از خانه واقعیت را به دخترش گفته بود. با بدست آمدن این اطلاعات، تحقیقات برای دستگیری مرد میانسال آغاز شد و کارآگاهان جنایی در تماس با متهم موفق شدند او را راضی کنند تا خود را به کلانتری معرفی کند.
پیرمرد کمتر از 24 ساعت پس از جنایت به اداره آگاهی شهرستان خلخال استان اردبیل مراجعه کرد و با معرفی خود به قتل همسرش اعتراف کرد. پدر فرنگیس گفت: «پسرم مدتی است که به سمت مواد مخدر رفته و اعتیاد باعث شد تا او از کار بیکار شود. اما بیکاری باعث ترک اعتیاد او نشد، در عوض
هر روز پسرم به خانه میآمد و به بهانههای متفاوت از ما پول میگرفت تا با آن مواد بخرد. هر زمانی هم که از دادن پول ممانعت میکردیم او دعوا راه میانداخت. من به فریادهای او توجه نمیکردم اما همسرم به دور از چشم من به او پول میداد و همین مساله مرا ناراحت میکرد. معتقد بودم اگر به پسرم پول ندهم او مجبور میشود ترک کند. اما همسرم میگفت حداقل با این کار او به راه خلاف کشانده نمیشود.»
سرقت از خانه
او ادامه داد: «تا اینکه شب حادثه به خانه آمدم و متوجه شدم بعضی از وسایل خانهام نیست. امکان نداشت آن ساعت از روز دزد به خانه بزند، آن هم زمانی که همسرم خانه بود. از او در درباره نبود وسایل خانه پرسیدم و او جواب درست و حسابی نداد. عصبانی شده بودم، ناگهان فکری به ذهنم خطور کرد. با خودم گفتم یعنی کار ایمان است، پسرم که اعتیاد به مواد دارد. وقتی از همسرم پرسیدم متوجه شدم که حدسم درست بوده، عصبانی بودم. ایمان دور از چشمهای مادرش ساعتی قبل از اینکه من وارد خانه شوم، وسایل را از خانه بیرون برده بود. سر همین مساله با همسرم دعوایم شد، از شدت عصبانیت با میلهای که در کنار اتاق بود چند ضربه ای به سرش زدم. به خودم که آمدم با جنازه همسرم مواجه شدم؛ او غرق خون روی زمین افتاده بود و هیچ حرکتی نمیکرد. من با دستان خودم او را کشته بودم. تا صبح کنار جسد همسرم ماندم و حدود ساعت 9 صبح بود که از خانه خارج شدم. هدف مشخصی نداشتم، فقط میخواستم از آنجا بروم. در مقابل در خروجی با دخترم فرنگیس مواجه شدم و همه چیز را به او گفتم. بیهدف در خیابانها پرسه میزدم تا اینکه افسر پرونده با من تماس گرفت و تصمیم گرفتم خودم را معرفی کنم.
سرهنگ عالیزاده، رئیس پلیس آگاهی استان اردبیل در مورد این خبر میگوید: «پیرمرد با اعتراف به جنایت روانه زندان شد و راز قتل زن میانسال در خانهاش در کمتر از 24 ساعت برملا شد.»
هلیا نصرتی
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»: