بزرگ کردن فرزند در نبود همسر سخت است

خانواده‌های تک والدی

«من سیزده سال است که برای فرزندانم هم پدر هستم هم مادر. خیلی وقت‌ها از کتاب کمک می‌گیرم که توصیه می‌کند با فرزند خود چنین و چنان کنید تا موفق باشید. من سعی می‌کنم که بیشتر آنها را عملی کنم. وقتی که کم می‌آورم به مادر زنگ می‌زنم. وقتی که سه فرزندم کوچک‌تر بودند، گاهی کم می‌آوردم و حس می‌کردم در بچه‌داری غرق شده‌ام مادرم به من می‌گفت: یک روز هم آنها دست تو را می‌گیرند. اما وقتی من آنها را بزرگ می‌کردم حتی به این فکر نمی‌کردم که یک روز دستم را بگیرند یا کاری برایم انجام دهند. من فقط به این فکر می‌کردم که آنها باید بزرگ شوند، سالم بمانند و یک روز در این دنیا گلیم خود را از آب بیرون بکشند. امسال وقتی اولین فرزندم ازدواج کرد در مقابل همسرش به من گفت: پدر تو همیشه بهترین کسی هستی که در زندگی دارم و تا ابد همین‌طور می‌ماند و همسرش دستم را بوسید و گفت: حالا شما یک دختر دیگر هم دارید، شما برای همسر من هم مادری کردید و هم پدری و من به جای هردو نفر از شما سپاسگذارم و همیشه می‌توانید روی من حساب کنید. وقتی این حرف را شنیدم آن‌قدر خوشحال شدم که اشک در چشمانم حلقه زد. »
کد خبر: ۸۲۰۴۶۴

این خاطره زیبا را احمد مفیدی پدر 50 ساله‌ای تعریف کرد که وقتی همسرش در گذشت سه فرزند 10ساله، 7 ساله و 4 ساله داشت.

***

والدین اسمش دونفره است یعنی پدر و مادر؛ اما وقتی به هر دلیلی یکی از والدین دیگر حضور نداشته باشد برای خانواده سخت می‌شود که بار والد دیگر را به دوش بکشد. در چنین زمانی یا والد باقی مانده ازدواج می‌کند یا تا وقتی بچه‌ها بزرگ شوند، با آنها می‌ماند و به اصطلاح عمرش را پای آنها می‌گذارد.

ما در این نوشتار در مورد همین گروه صحبت می‌کنیم.

خیلی ساده است که بگوییم وقتی کودکان رشد می‌کنند بیشتر به خود متکی می‌شوند و برنامه‌های خاص زندگی خود را خواهند داشت. همیشه لازم نیست دست آنها را بگیرید و قدم به قدم راه ببرید. اما تا زمانی که بچه‌ها به این حد برسند باید خودتان را تا حد امکان به آنها نزدیک کنید.

مینا طاهباز مادر دو فرزند که آنها را به‌تنهایی بزرگ می‌کند، می‌گوید: من از یک روان‌شناس آموختم برای این‌که مادر بهتری باشم اول باید خود را بشناسم، کودک درون خود را دوست بدارم و از طریق او با بچه‌ها حرف بزنم، جلوی والد سرزنش‌گر را که می‌خواهد برتری‌جویی خود را ثابت کند بگیرم و تصمیمات ضروری و درست را با کمک بخش بالغ وجود خود به دست آورم. من نیز تلاش کردم بین این سه بخش وجودی خود تعادل برقرار کنم تا بتوانم فرزندان متعادل‌تری داشته باشم. ما می‌توانیم در یک خانواده تک‌والدی نیز شاد و خوشبخت باشیم.

حرف مردم برای خودشان

حرف مردم برای خودشان؛ این جمله طلایی از حمید‌رضا محمدی پدر 38 ساله مجرد است که یک دختر 8 ساله دارد.

او می‌گوید: وقتی تصمیم می‌گیری که دست‌کم تا مدت زمان خاصی مجرد بمانی و فرزندت را به سرو‌سامان برسانی حرف‌ها شروع می‌شود. آنها می‌خواهند جلوی تو را بگیرند. درک نمی‌کنند که بهترین تصمیم را خودت برای زندگی‌ات می‌گیری و دیگران نمی‌توانند بخوبی خودتان شرایط را درک کنند.

یکی می‌گوید: چرا زن نمی‌گیری؟

دیگری می‌گوید: بچه از مادر یتیم می‌شود.

سومی می‌گوید: یک مراسم مهمانی ترتیب داده‌ام حتما بیا! وقتی می‌روی متوجه می‌شوی می‌خواهند همسر آینده‌ات را به تو معرفی کنند.

در حالی که فقط تو می‌دانی که فرزندت چه حالی دارد و چه چیزی برایش بهتر است.

این پدر تنها توصیه می‌کند که بهترین تصمیم را با توجه به نیازهای خانواده باید گرفت و تحت فشار اطرافیان کاری نکنید. بگذارید آنها نظراتشان را بگویند، اما در نهایت این شما هستید که تصمیم می‌گیرید.

آغوش باشید

سهیل وقتی همسرش را از دست می‌داد آخرین جمله او را شنید: فرزندم را به تو می‌سپارم، هیچ‌وقت نگذار یتیمی را حس کند. همین حرف همسر جوان و از دست رفته‌اش کافی بود که نتواند به کودکش از گل بالا‌تر بگوید.

بعد از این‌که دخترش از محبت زیاد به ناتوانی رسید، مشاور مدرسه او را خواست و گفت به دخترت تنها عشق داده‌ای و این او را مریض کرده است، تو ‌برای کودک درست مثل یک آغوش هستی، هم عشق و هم فشار. عشق بدون فشار اثر بخشی کافی ندارد و کودک رشد نمی‌کند.

همان‌طور که با محبت او را در بغل می‌گیری و می‌فشاری عشقت را نیز باید همراه با فشار انضباط و مقررات کاربردی کنی. در غیر این صورت کودکت هرگز بزرگ نخواهد شد و روی پای خود نخواهد ایستاد.

وقت مرخصی

محمد یک پدر نظامی است و در طول زندگی نظامی خود آموخته است که نظم و دیسیپلین می‌تواند سرباز خوبی تربیت کند. اما فراموش کرده بود که دو پسر او سرباز نیستند و هنوز خیلی با آن دوران فاصله دارند.

او آنچنان به نظم و مقررات پایبند بود که بچه‌ها کلا خسته و وازده شده بودند و اخیرا یکی از آنها که به سن نوجوانی رسیده بود، شروع به پرخاشگری کرده بود.

بعد از این‌که موضوع را با مادرش مطرح کرد متوجه شد که زیاد به فرزندانش سخت گرفته و آنها با فوت مادرشان کلا وقت مرخصی از مقررات را از دست داده‌اند.

پس طبق توصیه‌های مادر خود تصمیم گرفت گاهی مقررات را کنار بگذارد و اجازه دهد بچه‌ها گاهی هم کارهای مورد علاقه خود را انجام دهند و غذاهای دوست‌داشتنی خود را بخورند. روزهایی را هم در ماه برای خستگی در کردن خود و صرف وقت به هر نحوی که دوست دارند، گذاشت.

محمد می‌گوید: این باعث شد که ما خیلی شاد‌تر و راحت‌تر از قبل شویم.

من جوانی‌ام را به پای شما ریختم

این جمله معروفی است که حتم دارم بارها از مادر و پدر خود شنیده‌اید، اما وقتی مادر مجردی در کار باشد این جمله بیشتر تکرار می‌شود.

تانیا می‌گوید: زمانی می‌خواستم با پسری ازدواج کنم. از نظر من او کاملا شایسته بود، اما مادرم او را نمی‌پسندید و برای این‌که من با او ازدواج نکنم، کاری کرد که من احساس گناه کنم. گفت اگر با او ازدواج کنی و مرا تنها بگذاری خود‌کشی می‌کنم. من هنوز با مادرم زندگی می‌کنم، ولی می‌خواهم مادر‌ها بدانند که ما فرزندان اموال آنها نیستیم، امانت‌هایی نزد آنها هستیم و در برابر آینده ما مسئولیت دارند.

فرزندی که گاه مایه تفاخر والدین است تنها بار سنگینی از مسئولیت است. مسئولیت تربیت و پرورش و در نهایت باید ما را رها کنند که مستقل شویم.

چه فایده‌ای دارد که مدام به ما بگویید به خاطر ما ازدواج نکرده‌اید، مگر این‌که تنها بمانید انتخاب فرزند شما بوده است؟ چرا باید به فرزند خود احساس گناه القا کنید؟ این کار او را از شما برای همیشه جدا خواهد کرد.

تصمیم با شماست

گاهی تصمیم می‌گیرید بعد از تنها ماندن به هر دلیلی، به این تنهایی ادامه دهید و گاهی تصمیم می‌گیرید که دوباره ازدواج کنید.

دلیل شما هرچه باشد این شما هستید که برای سرنوشت خود تصمیم می‌گیرید نه دیگران. بنابراین اجازه ندهید که فرزندان شما به شما بگویند که حق دارید ازدواج کنید یا نه.

اما اگر ازدواج مجدد را انتخاب کردید سعی کنید بهترین گزینه ممکن در شرایط موجود باشد، نه بهترین فردی که اگر مجرد بودید و فرزندی نداشتید انتخاب می‌کردید. زیرا این بار ازدواج مجدد شما تصمیمی برای خود شما و خانواده است.

ماندانا ملاعلی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها