فیلم‌هایی که درباره طلاق ساخته می‌شود، می‌تواند جنبه پیشگیرانه و عبرت‌آموز داشته باشد

از جدایی‌ها شکایت می‌کنند

هیچ وقت از خودتان پرسیده‌اید اولین زوجی که در تاریخ جهان طلاق گرفتند چه کسانی بودند؟ اگر نمی‌دانید، خیلی به ذهنتان فشار نیاورید و خودتان را خسته نکنید، ما هم جواب این سوال را نمی‌دانیم. فقط می‌دانیم و می‌گوییم آتش به جان «او» فتد کاین بنا نهاد و نخستین ساز جدایی بشریت را کوک کرد و نواخت. صدایی که بر اثر تکرار بسیار طی سال‌ها و قرن‌ها و همراهی سازهای مشابه دیگر در بسیاری زندگی‌های مشترک، منجر به شکل‌گیری ارکستر بین‌المللی متارکه شد و ظاهرا تا پایان دنیا هم مجدانه به نواختن نواهای گوشخراش خود ادامه می‌دهد.
کد خبر: ۸۱۹۸۵۹
از جدایی‌ها شکایت می‌کنند

طلاق که حتی در برخی سرزمین‌های باستانی همچون یونان، مصر، چین و ایران عزیز خودمان ریشه دارد ـ نمی‌شد در این یک مورد جزو پیشقراول‌ها نباشیم؟! ـ بتدریج در کشورهای اروپایی به رسمیت شناخته شد و زوج‌هایی که دیگر نمی‌توانستند زیر یک سقف به زندگی مشترک خود ادامه دهند، راه چاره‌ای قانونی پیدا کردند. هرچند برخی دولت‌ها هم تا مدت‌ها طلاق را ممنوع کردند و اجازه جدایی به زن و شوهرها ندادند. مساله‌ای که آفت‌های مخصوص خود را داشت و موجی از ناهنجاری‌های دیگر همچون خیانت را به وجود آورد.

گسترش جوامع و تغییرات مدام شکل و شمایل زندگی، تاثیرات و تبعات منفی خود را هم برجا گذاشت و خلق و خوها و روحیه‌های مستعد برای ناسازگاری را هم قلقلک داد. ترکیب انتخاب اشتباه، تفاهم‌نداشتن و نداشتن درک و تعامل صحیح با یکدیگر، ضعف روحیه گذشت و صبوری با عوامل جانبی خارج از محیط خانواده، مواد اولیه کاربردی طلاق است که برای اجرایی شدن و خاکستر کردن یک زندگی مشترک فقط به شعله کبریتی نیاز دارد.

جدی‌گرفتن سبک‌زندگی در سینما

روند این جهانِ پرشتاب و افسارگسیخته طوری است که انگار گریزی از جدایی و طلاق نیست و نمی‌توان چشم را بر واقعیت‌ها بست و خوشبینانه حفظ و دوام زندگی زناشویی را برای همه تجویز کرد و انتظار عبثی داشت که دنیا بدون جدایی به راهش ادامه دهد. اتفاقا برخی زندگی‌های مشترک همان بهتر که ادامه پیدا نکند و به پایان برسد، چون ادامه آن به صلاح هیچ‌کدام از طرفین ماجرا و فرزندان آنها نیست و تبعات جدایی بسیار کمتر از عواقب ادامه زندگی است. فقط می‌توان خوشبینانه اظهار امیدواری کرد که جوانان در انتخاب همسر آینده چشم و گوش خود را باز کنند و به میزانی متعادل از عقل و عشق بهره ببرند تا مجبور نشوند رفیق نیمه راه شریک زندگی خود باشند. تاکیدی که این روزها درخصوص سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی می‌شود را باید بیش از پیش جدی گرفت و آموزه‌ها و مفاهیم آن را با جان و دل پذیرا شد و در زندگی زناشویی به کار برد. باید دامنه صبوری و از‌خودگذشتگی را با تمرین فراوان و تزکیه نفس و توکل به خدا افزایش داد و در تفاهم و تعامل با شریک زندگی، بر مشکلات زندگی فائق آمد و اجازه رشد به اختلافات کوچک و پیش پاافتاده و تبدیل آن به کابوس را نداد. کابوس‌ها گرچه زمان وقوعشان، یعنی در بحبوحه استراحت و چشم برهم نهادن خیلی واقعی جلوه می‌کنند و عرق سرد بر پیشانی آدم می‌نشانند، اما معمولا همه چیز تا پشت دیوار بیداری تهدیدگر است و پس از آن زندگی با نوشیدن یک لیوان آب به حالت طبیعی برمی‌گردد و فردی که کابوس دیده، خدا را شکر می‌کند که همه چیز خواب بوده است اما او بخوبی عناصر هشداردهنده کابوس را دریافت می‌کند و اگر اهل عبرت باشد، حتی از این خواب کج و معوج و سیاه درس می‌گیرد و در زندگی حتی حوالی چیزهای بدی که در کابوس موجب عقوبت و رنجش روح او را فراهم کرده، پرسه نمی‌زند. فیلم و سریال‌هایی که درباره طلاق ساخته می‌شوند، همین کارکرد را دارند و اگر درست، تاثیرگذار و جذاب ساخته شوند، برای مخاطبان تلنگری اساسی خواهند بود. طیف‌های مختلف تماشاگران در هر صورت با این آثار ارتباط لازم را پیدا می‌کنند و ره‌توشه خود را از آن برمی‌دارند؛ چه آنها که متارکه کرده‌اند یا در آستانه طلاق هستند و چه کسانی که حتی خواب (کابوس) جدایی را نمی‌بینند.

تبعات تلخ طلاق

سینمای ایران در مقاطع مختلف از جدایی و تبعات تلخ آن گفته و فیلم‌های خوبی هم دراین ارتباط ساخته شده است. «کنعان» ساخته مانی حقیقی قصه زوجی به نام مرتضی (محمدرضا فروتن) و مینا (ترانه علیدوستی) را روایت می‌کند که در آستانه طلاق قرار دارند. مینا که زمانی دانشجوی مرتضی بوده، پس از 10 سال زندگی مشترک می‌خواهد از او طلاق بگیرد و برای ادامه تحصیل به کانادا برود. فیلم در ادامه به تلاش مرتضی برای جلوگیری از این اتفاق ناخوشایند می‌پردازد.

«هامون» اثر شاخص و تحسین‌شده داریوش مهرجویی هم نقبی به طلاق می‌زند. حمید هامون که انسانی سرگشته و حیران است مشغول نوشتن رساله‌ای درباره عشق و ایمان می‌شود. درهمین حین مهشید، همسرش که دیگر او را درک نمی‌کند و اختلافات اساسی با او دارد، تقاضای طلاق می‌کند. بازی تماشایی خسرو شکیبایی در سکانس دادگاه هیچ‌گاه فراموش نمی‌شود، وقتی دارد این دیالوگ‌ها را می‌گوید: آقای رئیس، این خانوم، این آقا و فک و فامیلاشون دست به دست هم دادن که منو نابود کنن. پاسبان گذاشته سر محل که منو دستگیرکنه. انگار من جنایت کرد‌م. حالا هم باید نفقه‌شو بدم، هم خونه‌رو بدم، هم مهریه‌رو بدم، هم‌بچه‌مو بدم، هم ‌شرفمو بدم. چرا؟ چرا؟ من نمی‌تونم طلاق‌بدم. من نمی‌تونم. این زن، این زن سهم منه، حق‌منه، عشق‌منه؛ من‌طلاق نمیدم.

در «شب یلدا» ساخته کیومرث پوراحمد هم وقتی همسر جلای وطن کرده حامد از او درخواست طلاق می‌کند، حال و روز قهرمان عاشق فیلم دگرگون می‌شود و او را مستاصل‌تر می‌کند.

یکی از معروف‌ترین فیلم‌های سینمای ایران درباره طلاق، ملودرام «بگذار زندگی کنم» ساخته شاپور قریب و با بازی مهدی هاشمی و افسانه بایگان است. مردی که در شرکتی کارمند حسابداری بوده و اکنون بیکار شده است، با داشتن دو فرزند همسرش را طلاق می‌دهد. مرد با فرزندان خردسالش به خانه مادر خود و زن هم به خانه پدری می‌رود، اما هیچ‌یک از زندگی جدید و وضع خود راضی نیستند. پس از مدتی آنها از اقدام عجولانه خود پشیمان می‌شوند و با وساطت اقوام و آشنایان دوباره با هم ازدواج می‌کنند.

تهمینه میلانی هم سال 68 فیلمی ساخت به نام «بچه‌های طلاق» که در آن به آسیب‌های روحی فرزندان ناشی از جدایی پرداخت و داستان دختری به نام عاطفه را به تصویر کشید که والدینش طلاق گرفته‌اند.

فیلم «سیزده» ساخته هومن سیدی هم با فرم و روایتی متفاوت دست روی موضوع طلاق می‌گذارد و تبعات جدایی یک زوج را روی فرزند نوجوانشان نشان می‌دهد.

خسرو شکیبایی در «یکبار برای همیشه» ساخته سیروس الوند، نقش یک نقاش ساختمان را بازی می‌کند که تصمیم می‌گیرد به ژاپن مهاجرت کند، برای همین همسرش را به محضر می‌برد تا او را طلاق دهد، اما بارداری زن مسیر قصه را عوض می‌کند. فیلم «آتش‌بس» ساخته تهمینه میلانی، از منظری کمدی به طلاق نگاه می‌کند و قصه زن مهندسی را روایت می‌کند که برای طلاق از همسرش راهی دفتر وکیل می‌شود، اما اشتباهی سر از دفتر یک روان‌شناس درمی آورد.

یک جدایی جهانی

اما یکی از مهم‌ترین کارگردان‌هایی که در چند اثرش نگاه متفاوت و باورپذیری به طلاق داشته، اصغر فرهادی است. او که بیشتر از هر چیز به طبقه متوسط در آثارش می‌پردازد، نمی‌تواند به جدایی، به عنوان یکی از محصولات ناخوشایند شکل زندگی در برخی از این خانواده‌ها بی‌تفاوت باشد. «چهارشنبه‌سوری» قصه پیچیده‌ای را روایت می‌کند که طی آن زندگی مشترک یک خانواده به مویی بند است و سایه طلاق برشخصیت‌ها سنگینی می‌کند. جدایی در «درباره الی» هم محرک اصلی قصه است. احمد که از همسر آلمانی‌اش جدا شده و مثل او معتقد است یک پایان تلخ بهتر از یک تلخی بی‌پایان است، به ایران می‌آید و دوستانش تصمیم می‌گیرند همسری برای او پیدا کنند.

«جدایی نادر از سیمین» هم که همان‌طور که از نامش برمی‌آید، اساسا با موضوع طلاق ساخته شده و از این قِبَل، برخی دیگر از مسائل اجتماعی را مطرح می‌کند. فیلمساز در پایان این فیلم، به سهمگینی طلاق والدین و تاثیر تلخی بی‌پایانش بر فرزندان تاکید می‌کند.

«گذشته» فرهادی هم مملو از طلاق‌ها و جدایی‌هاست. رابطه‌ای به پایان رسیده و قرار است زندگی مشترک دیگری آغاز شود و در این میان راه حال و آینده شخصیت‌ها از گذشته می‌گذرد و روابط پیشین آنها در زندگی‌های مشترک قبلی، تاثیری مستقیم در زندگی زناشویی بعدی دارد. گاهی فکر بیهوده‌ای می‌کنیم و می‌گوییم کاش طلاق و جدایی هیچ گذشته و سابقه‌ای نداشت و آن اولین نفری که بنای متارکه را نهاد، هیچ‌گاه اقدام خود را عملی نمی‌کرد و می‌نشست و مثل آدم زندگی‌اش را می‌کرد؛ کاش.

متارکه‌های تلویزیونی

طلاق با همه تلخی‌اش، بار دراماتیک دارد و اختلافات زن و شوهر و کشمکش‌های آنها برای خواباندن مچ دیگری در زورآزمایی فرسایشی زندگی مشترک، بستر مناسبی برای قصه‌پردازی و روایت‌هایی هشدارگونه دارد تا بلکه سر کسانی که در عالم واقعیت قصد پایان دادن به یک عمر زندگی زناشویی را دارند، به سنگ بخورد و به خود بیایند. سریال «آشپزباشی» ساخته محمدرضا هنرمند یکی از بهترین نمونه‌ها در این زمینه است. فاطمه معتمدآریا و پرویز پرستویی که همکاری‌های درخشانی در کارنامه دارند، در این مجموعه تلویزیونی نقش زن و شوهری را بازی می‌کنند که با داشتن چهار فرزند بزرگ قصد جدایی دارند، اما در هر قسمت اتفاقاتی می‌افتد که نمی‌توانند از یکدیگر جدا شوند.

«پاییز صحرا» به کارگردانی اسی نیک‌نژاد ـ همان کارگردان پروژه جنجالی و ناتمام «لاله» ـ را قدیمی‌ترها خوب به یاد دارند؛ سریال محبوب و پرطرفداری که در دهه 60 بسیاری از مردم را پای شبکه اول سیما می‌نشاند. این سریال قصه زوجی از دو خانواده با طبقه اجتماعی مختلف را روایت می‌کرد که به دلیل سایه سنگین و ترسناک مادرشوهر ـ با بازی مقتدرانه جمیله شیخی ـ تا آستانه فروپاشی و طلاق پیش می‌رود. هنوز خیلی‌ها داریوش مودبیان و شهلا میربختیار را با نقش‌های ساسان و صحرا به یاد دارند.

«تولدی دیگر» ساخته داریوش فرهنگ و با بازی بازیگرانی چون عبدالرضا اکبری، لعیا زنگنه و فریبا متخصص هم از جمله سریال‌های پربیننده‌ای بود که با محوریت طلاق ساخته شد. زن و شوهری در حال کشمکش برای طلاق هستند و سه فرزند آنها در بلاتکلیفی به سرمی‌برند. تا این‌که زن و شوهر موقع رفتن به یک مهمانی با هم مشاجره می‌کنند و ماشین به دره سقوط می‌کند و آتش می‌گیرد. شوهر در آخرین لحظات از اتومبیل بیرون می‌پرد و او را که زخمی است پیدا می‌کنند، اما از زن اثری نمی‌یابند. ولی بعدا یک دکتر جراح پلاستیک، زن را که چهره‌اش‌ سوخته پیدا و صورت او را درمان می‌کند. زن پس از تغییر چهره به صورت پرستاری ناشناس به خانه سابق خود برمی‌گردد و این‌بار با نوعی دیگر از برخورد، همسر، فرزندان و مادرشوهر خود را بشدت مجذوب می‌کند؛ به طوری‌که همسرش دوباره از او تقاضای ازدواج می‌کند!‌

اما یکی از بامزه‌ترین ایده‌ها درخصوص طلاق مربوط به تله‌فیلم «آسان سُر» به نویسندگی و کارگردانی مجید امامی است. مهدی هاشمی و گلاب آدینه، دو بازیگر توانای ایران که زندگی مشترک و پردوام و عاشقانه‌شان معرف حضور است، در این فیلم نقش زوجی را بازی می‌کنند که در زندگی مشترک به ته خط رسیده‌اند و به چیزی جز طلاق فکر نمی‌کنند. برای همین عزمشان را برای جدایی جزم می‌کنند و راهی دفتر ثبت اسناد رسمی طلاق می‌شوند، اما در یک آسانسور گیر می‌افتند و آنها مجبور می‌شوند، ساعاتی را در یک محیط بسته سر کنند که این فرصت خوبی است برای تعمیر خرابی رابطه و مرور خوبی‌های زندگی مشترک.

عـلی رستگار

فرهنگ و هنر

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها