شب قدرست و طی شد نامه هجر
سلام فیه حتی مطلع الفجر
دلا در عاشقی ثابتقدم باش
که در این ره نباشد کار بیاجر
حضرت رسول(ص) قرآن را در دو مرحله دریافت کرد؛ دفعی و تدریجی. انزال فرود یکجا و یکباره قرآن است و تنزیل فرود تدریجی آن است. لیلهالقدر شب انزال قرآن بر قلب رسول خداست. پس زمان نزول دفعی قرآن لیلهالقدر است. ظرف و وعاء قبول و دریافت آن، قلب مبارک رسولالله(ص) است که انسان کامل و جامع حقایق کونی و صور الهی است. به قلب یا صدر انسان کامل هم لیلهالقدر گفتهاند. قرآن در لیلهالقدر یعنی در قلب رسولالله(ص) نازل شده است. اهل معرفت فرمودهاند لیلهالقدر هر کس وقتی است که خداوند بر او تجلی خاص دارد. با این تجلی خاص قدر و منزلت هر کس در پیشگاه حق معلوم میگردد. لیلهالقدر آغاز وصول سالک است.
شب لیلهالقدر من دوش بود
که دست نگارم در آغوش بود
یا
شبی کان دلبر عیار با ماست
نه یک شب صد شب قدر است ما را (دیوان شمس)
معمولا در نیمه دوم ماه مبارک رمضان به دنبال قیام و صیام و عبادت و روزهداری و جوع و سهر (بیدار ماندن)، قلبهای پاک بیشتر مستعد دریافت تجلیات حق میشوند. البته هرگاه چنین استعدادی باشد فیض و تجلی و نزول ملائکه خواهد بود؛ که از آن جانب محدودیتی نیست. این ایام از آن اوقاتی است که نسیمهای رحمت خاص حق در وزیدن است. حضرت رسول(ص) فرمود: «الا إن لربکم فی دهرکم نفحات الا فتعرضو لها و لا تعرضو عنها؛ همانا در طول عمر شما، نسیمهای الهی وزیدن میگیرد، پس بیدار باشید و خود را در معرض این نسیمها قرار دهید.»
یکی از چیزهایی که زمینه را برای دریافت این نفحات آماده میکند عبادت نیمه شب است. «قم اللیل الا قلیلا... انا سنلقی علیک قولا ثقیلا؛ به پا خیز شب را مگر اندکی... در حقیقت ما بزودی بر تو گفتاری گرانبار القا میکنیم» (مزمل/2 و 5). این بیداری و شب زندهداری است که پیغمبر را مستعد دریافت و تحمل قول ثقیل و قبول حقایق سنگین میسازد. «و من الیل فتهجد به نافله لک عسی ان یبعثک ربک مقاما محمودا؛ و پاسی از شب را زندهبدار تا برای تو [به منزله] نافلهای باشد امید که پروردگارت تو را به مقامی ستوده برساند» (اسراء/79). پس با شب خیزی و به جای آوردن نوافل انسان به مقام محمود میرسد.
در این شبها نباید به شرکت در مراسم و بیخوابی اکتفا شود. تطهیر دل و شستوشوی جان با آب توبه باید کرد. باید اتصال و ارتباط قلبی با خدا برقرار کرد و تحول وجودی یافت. اگر انسان بعد از شب قدر از حیث روحی و معنوی و اخلاقی و ایمانی همان انسان قبل از شب قدر باشد، چنین کسی شب قدر نداشته است. مهمترین اتفاق باید در درون رخ دهد. شبهای قدر زمان توبه و ندامت و طلب مغفرت است. «انالله یحبالتوابین و یحبالمتطهرین» (بقره/222). دعا و مناجات و بیداری و مراسم، ابراز و اظهار آن تحول درونی و رویه بیرونی آن حقیقت درونی است. برای بهرهگرفتن از برکات و سلام این شب باید خود را آماده کرد.
شب قدر برای همه نیست؛ چنان که عید برای همه نیست. شب قدر و عید فطر ایام تقویمی نیستند. اگر برای کسی تحول احوالی رخ داد او شب قدر داشته است. ممکن است شب قدر بر کسی بگذرد اما او در آن حضور نداشته باشد و آن را تجربه نکند. شرکت در قدر به صرف شرکت در مراسم نیست. به هر میزان تحول درونی حاصل شده باشد مغفرت و قرب هم حاصل شده است. در شبهای قدر فرشتگان بر پاکان نازل میشوند و سلام میآورند. در رأس همه و بیش از همه فرشتگان بر ولی خدا و انسان کامل نازل میشوند. اما فرشته برای هر کسی میتواند نازل شود. «الذین قالو ربنا الله ثم استقامو تتنزل علیهم الملائکه الا تخافو اولا تحزنوا و ابشرو بالجنه التی کنتم توعدون؛ در حقیقت کسانی که گفتند پروردگار ما خداست سپس ایستادگی کردند فرشتگان بر آنان فرود میآیند [و میگویند] هان بیم مدارید و غمین مباشید و به بهشتی که وعده یافته بودید شاد باشید» (فصلت/30). خوف و حزن که نباشد سلام و سکینه و آرامش است.
ولی خدا نهتنهاست که بترسد، نه چیزی را از کف میدهد که محزون باشد و نه خطری برای اوست. این مقام سلام است. لیلهالقدر باران سلام است. سوغات فرشتگان از آسمان سلام است همراه با رفع خوف و حزن. این شب فرستنده سوغات خداست و فرشته حامل سوغات است و گیرنده آن دوستان خدا هستند. سوغات را برای دوست میفرستند، نه بیگانه و غریبه. راه دوستی او باز است و درهای کرمش گشوده؛ فقط همت از این سو لازم است.
جامجم
دکتر محمد فنایی اشکوری
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد