سیاست روز : یارانه را لازم دارند، میفهمی؟!
رئیس مرکز پژوهشها: از شنیدن گزارش وضعیت آب در کشور وحشتزده شدم.
اظهارنظر فوق یادآور کدام یک از شعرهای شیوای پارسی است؟
الف) نترسیم نترسیم / ما همه بیآب هستیم
ب) اگر کشور بیآب است / نصفش در آسیاب است (منظور از آسیاب در این بیت، آسیاب استکبار جهانی است.)
ج) رئیس باید (حرکات موزون انجام بدهد) / از بیآبی نترسه
د) سفارت روسیه / لانهی جاسوسیه (این بیت هیچ ربطی به وحشت آقای رئیس ندارد و به وحشت خودمان مربوط میشود.)
رئیس کمیسیون صنایع مجلس: برخی از نمایندگانی که برای نخستینبار نماینده مجلس شدهاند، در لیست هدفمندی یارانهها هستند و همچنان یارانه میگیرند.
شما کدام یک از گزینههای زیر را دلیل دریافت یارانه توسطه نمایندگان مذکور میدانید؟
الف) لازم دارند. میفهمی؟ لازم دارند.
ب) هنوز آببندی نشدهاند.
ج) هنوز راه و روش درآمدزایی را یاد نگرفتهاند.
د) هر سه گزینه صحیح است.
نقطهچین زیر را پر کنید.
وزیر جهاد کشاورزی: با کشت هندوانه، تولید و صادرات آن به علت ... مخالفم.
الف) همکاری با عوامل فتنه
ب) ارتباط تنگاتنگ با جریان انحرافی
ج) مشارکت در اختلاسهای اخیر
د) هیچکدام
شرق: مشکلات زنان اساماسی حل میشود
با افتخار اعلام میدارد بعد از بررسیهای بهعملآمده، تمام مشکلات زنان از قبیل برابری حقوق، برابری امکانات اجتماعی، برابری حضور اجتماعی، تحصیل، شغل، بیمه، ورزش، خدمات درمانی، امنیت اجتماعی، امنیت خانوادگی، حق طلاق، حق ازدواج، حضانت بچه، امکان مدیریت سطوح ردهبالا همچون وزارت و ریاستجمهوری، جلوگیری از آسیبهای اجتماعی همچون اسیدپاشی، جلوگیری از خشونت علیه زنان در خانه توسط پدر یا همسر، بهدستآوردن استقلال فردی با ایجاد بستر اجتماعی مناسب توسط ایجاد شغل مناسب، حتی جلوگیری از تهگرفتن غذا، جلوگیری از شکستن گوشه ناخن هنگام رانندگی و بهصورتکلی هر مشکل فردی یا اجتماعی با هر نگاه زنانه یا برابرطلبانه یا ضد زن و بهصورتکلی بررسی هرچی مشکل که زنان دارند، توسط معاون رئیسجمهور در امور زنان و خانواده حل شد. چطوری؟ اینطوری که زنان در سراسر مملکت هر مشکلی داشته باشند میتوانند به شماره ١٠١ اساماس بزنند و مطالبات خود را تکست کنند. در ضمن در خبر مربوطه آمده زنان میتوانند «بدون محدودیت زمانی» اساماس بزنند.
الف- ما هم هروقت مشکل داریم یک اساماس بزنیم، مشکلمان حل میشود؟ چرا تا حالا به فکر مسئولان نرسیده بود که مشکلات را اساماسی حل کنند؟
ب- اینکه دولت گفته زنان میتوانند بدون محدودیت زمانی اساماس بزنند و مطالبه کنند خیلی کار خفنی است.
پ- پیشنهاد ما این است که وزرای اقتصادی هم یک شماره بدهند مردم مشکلات اقتصادیشان را اساماس کنند تا راحت شوند.
ت- چرا تا حالا به ذهن ظریف نرسیده که به جان کری و هلگا، یک اساماس بزند و قضیه را حل کند؟ ما که میگوییم ظریفجان تکست کن.
ث- سؤال ما این است که الان به شماره ١٠١ فقط زنان اساماس بزنند و مطالبه کنند؟ مردان چی؟ مگر مردان چشونه؟
ج- ما فقط ماندیم این چه مطالباتی است که اساماسی حل میشود؟ واقعاها.
قانون: دو حکایت از گلستان در باب خشکسالی
حکایت اول: آداب آبیاری آسفالت شهرداری داند!
صاحبدلی در بحر مکاشفت غرقه شده بود. چون سر از جیب مراقبت بیرون آورد، او را پرسیدم: «از آن بوستان که بودی ما را چه مکرمت کردی؟» نگاه عاقل اندر لاشخوری انداخت و پاسخ داد: «چه بحری؟ چه غرقی؟ کدام بوستان؟ به خاطر داشتم که چون به درخت گل رسم، دامنی پر گل کنم هدیه اصحاب را. همچین که سرمو بردم پایین غرق شم، دیدم زده شنا ممنوع! چرا که بریتیش پترولیوم نفت بر سطح دریا ریخته و فرتوفرت آبزیان به کشتن میدهد. گفتم که مرا در این راه باکی نیست، پس پای پیاده برفتم. لیکن چون به بوستان گل رسیدم، دیدم نه گلی مانده و نه باغی که باغبانان جملگی آب را به علت حفر چاه غیرمجاز پیشخور کردهاند و اکنون چهار، پنج درخت خشکیده مانده و
دو، سه قلاده کرم خاکی که آفتاب میگیرند و به گرمای هوا الفاظ کرمدار حواله میدهند.
باز خویشتن را نهیب زدم که آقا فدای سرت! دیگه گلیه که باید تهیه کنی! پس به اولین گلفروشی مراجعت نمودم و دیدم آفتابهای بر دست گرفته، کلهم اجمعین بالا تا پایین خیابان و حوالی گلفروشی را آبیاری میکند. پرسیدمش: «داداش، کم آبیه ها! فازت چیست؟» نگاه عاقل اندر سفیهی به من انداخت (از همونا که الان من به تو انداختم) و گفت: «کلامت حجت و نفست حق است، ولی برای کسی که با شیلنگ حیاطش را آب میدهد. تازه، آبپاشهای شهرداری که آسفالت اتوبان را آب میدهد هیچی نیست، فقط آفتابه ما خار دارد؟» پس موزی برداشتم و با گلفروش وداع کردم».
از سخنان صاحبدل کف و خون مُرکّبم حاصل آمد و گوشی به دست تا نزدیکترین لوله ترکیده در خیابان دویدم تا مستندی برای سالی تاک بفرستم!
حکایت دوم: سرایی که آب از شیرش نمیچکید
حاتم طایی را گفتند از خویش بزرگ همت تر در جهان یافتهای؟ پاسخ داد: «نه پس! روزی به خانهای فرود آمدم که در آن آبلولهکشی از آب چاه جدا گشته بود و هر یک را مصارفی مشخص بود. نیز جمله شتران و اسبان خویش با یک استکان آب بشستند و باقیمانده را هم به تمیزی منزل اختصاص بدادند. بنای خانه چنان کرده بودند که باد از این ور بیاد، از اون ور بره، و جگر و نای و لوزالمعده از این باد خُنُک حال میبیامد، تازه کولر هم کمتر استفاده میشد. استحمامشان از 10 دقیقه تجاوز نمیکرد و بهجای حمام، اتاقی مخصوص فکر تعبیه کرده بودند که سیر در کائنات را آنجا انجام دهند نه در زیر دوش! رو به هر سمت میگرداندی آچار شلاقی مییافتی تا مبادا شیری چکه کند. یک راس آر.پی.جی بر بام خانه نهاده بودند که اگر کسی در خیابان و بر لب جوی مرکب خویش شستن گرفت، از همانجا او را و مرکبش را با هم پیوند دهند. در تابستان لباس نخی خنک و در زمستان لباس پشمی گرم بر تن مینمودند تا در مصرف انرژی صرفهجویی...».
به اینجا که رسید جفتپا وسط حرفش پریدم و گفتم: «مگر چند وقت در آن سرا مستقر بودی؟!»
قیافهای ریا نشود طور به خویش گرفت و پاسخ داد: «یه دو، سه سالی».
از شدت طایی بودن وی سر به تیزی لولای در کوفتم و برای معرفی استاد جدید به نزدیکترین ستاد چتربازی مراجعت نمودم.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد