به عنوان تاکسی، آژانس کم بود که آمبولانس اورژانس هم به آن اضافه شد!... زندگی که به آدم سخت بگیرد، احتمال هر کاری هست. حرف بنده آنلاین را قبول ندارید؛ از جناب شیخ شیراز، که مو لای درز سخنش نمی‌رود، سند رو می‌کنم. البته فقط یک بیت در حد نیمرو!
کد خبر: ۸۱۴۶۴۸

از سر ناچاری:

شود کار چون سخت بر کدخدا

نهد بچه خویش را زیر پا

آشنایان یکی از دوستان نقل می‌کرد که چندی پیش دوستی می‌گفته به چشم خودش دیده در یکی از تفرجگاه‌های اطراف شهر، خانواده‌ای با آمبولانس آمده بودند. راستش ما که ظاهرا شنونده عاقلی دیده می‌شدیم، این مطلب را باور نکردیم و فی‌المجلس حاشا کردیم. الحمدلله دیوار حاشا هم که رفیع است. گذشت تا این‌که چند روز بعدش همین دوست موردنظر ما که همیشه در دسترس است، یک روزنامه‌ای را آورد انداخت جلوی ما، گفت: «حالا چی میگی؟».... گفتم: «هیچی... چی بگم؟... انداختن روزنامه، این رکن چهارم دموکراسی، آن هم به این شکل از بالا، کار صحیحی نیست.» خنده‌ای کرد و گفت: «این حرف‌ها رو ول کن برادر من؛ با این خبر چاپ شده در روزنامه چه می‌گویی؟»

خبر وارده: «دکتر عبداللهی، رئیس اداره نظارت بر آمبولانس‌های کشور، در گفت‌وگو با خبرگزاری ایسنا، با اشاره به برخی تخلف‌های این خودروها، از مسافرکشی آنها نیز یاد کرد.» ــ به نقل از جراید انداخته شده جلوی ما!

خدا برای هیچ بنی بشری آن روز را نیاورد که کم بیاورد. خبر را که با همین دو چشم خودمان خواندیم؛ همچین خودمان به زبان خوش آرام گرفتیم و جیک‌مان در نیامد که انگار در طول تاریخ، این‌جوری قانع نشده بودیم. بی‌خود که طرف هی نمی‌گفت: اسنادش موجود است!

بسته پیشنهادی: ما بیشتر سوار ماشین آژانس شدیم (البته نه آژانس هسته‌ای) و امیدواریم هیچ‌کس سوار ماشین اورژانس نشود؛ اما با عنایت به این‌که برخی از رانندگان آمبولانس‌ها ــ ولو به تعداد انگشتان دست ــ ظاهرا آمبولانس اورژانس را با اتومبیل آژانس اشتباه گرفته‌اند؛ راهکارهایی در این راستا داریم که عرض می‌کنیم. خیلی هم من‌درآوردی نیستند:

1ـ به هم زدن ترکیب: شرکت‌های خودروسازی در یک اقدام مبتکرانه و بنا به برخی ضرورت‌های اجتماعی، پروژه تولید یک نوع خودرو جدید را کلید بزنند و وارد خط تولید کنند که ترکیبی موفق از تاکسی آژانس و آمبولانس اورژانس باشد. مثلا: «آمبولاژانس!»

مگر پیش از اینها خودرو «هاورکرافت» را نساختند؟ این مدلی، طرف مریض به تورش خورد، آمبولانس می‌شود؛ مسافر سوار کرد، ماشین آژانس. تنگناها و ضرورت‌های اجتماعی، انسان را به سمت خلاقیت سوق می‌دهد. گاهی هم هل.

2ـ عوض به در کردن: اگر به‌‌رغم ثبت تخلف راننده‌های آمبولانس، باز هم آنها به راه راست هدایت نشدند و اگر هم شدند، صرفا در حد مستقیم سوار کردن مسافر بود؛ خیلی شفاف دستور بدهیم که از حالا مردم همیشه در صحنه، بیماران اورژانسی خود را با ماشین آژانس حمل‌و‌نقل کنند و در عوض کسانی که ماشین آژانس لازم دارند و عجله هم دارند، زنگ بزنند آمبولانس بیاید در منازلشان. این شکلی بهتر نشد؟

3ـ پاکسازی آمبولانس‌ها: به جهت جلوگیری از برخی بدآموزی‌های احتمالی و ایجاد پرسش‌های الکی در ذهن بیکار مردم؛ حتما این شعار بی‌خود «استفاده شخصی ممنوع»، از روی بدنه خودروهای آمبولانس پاک شود.

4ـ همکاری اشخاص بیمار: اگر استفاده شخصی از آمبولانس برای راننده ضرورت دارد یا باید با آن مسافرکشی کند که خرجش دربیاید و جبران کسری یارانه‌اش بشود؛ پس راننده‌های آمبولانس بنشینند خیلی شفاف با بیماران خود صحبت کنند و اصطلاحا سنگ‌های خود را از هم وابکنند. در سایه یک تفاهم برد ــ برد دوطرفه، خیلی بهتر و راضی‌تر می‌توانند عمل کنند. هر مریضی که داخل آمبولانس گذاشته شد، در طول مسیر، به راننده کمک کند تا بهتر بتواند مسافر سوار کند. عایدات کار هم نصف نصف!... خب بفرمایید ببینم این کجاش بد است؟

رضا رفیع

جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها