دوره پیش وقتی قرار بود تیمها برای رقابتهای 94 ـ 93 تصمیم بگیرند، در حرکتی خلقالساعه، لیگ ملی متولد شد که هنوز با گذشت چند ماه از اتمام آن، خیلیها حتی گردانندگان این لیگ در شوک برگزاری بازیهای لیگ ملی هستند! زیرا این لیگ خروجی لازم را برای بسکتبال نداشت و مخارج زیادی روی دست باشگاهها گذاشت. اگر چنین نبود در نخستین نشست بهبود کیفیت اجرای رقابتهای سال جاری حرف از تغییرات اساسی در شکل برگزاری لیگ ملی به میان نمیآمد زیرا در این نشست درباره لیگ ملی برای رده جوانان صحبت شد.
در این نشست باز هم مانند دورههای پیشین سهمیهبندی تیمهای لیگ برتری اعلام شد و از آنجا که دو گروه مربیان همیشه پای ثابت نشستهای این چنین هستند، باز مثل همیشه سهمیهبندی بازیکنان ملی در بسکتبال باشگاهی ایران به چالش کشیده نشد. از آنجا که مربیان در وهله نخست شرایط تیم خودشان را در تصمیمسازی و تصمیمگیریها در نظر دارند بنابراین تصمیمهایی که از این گونه نشستها خارج میشود فراگیر نبوده و دربرگیرنده کلیت بسکتبال باشگاهی نیست. روی این اصل سالها این تجربه ناموفق تکرار میشود که حاصل آن سود تعداد خاصی از تیمها با مربیان آنهاست. به سبب همین فضای ایجاد شده، سالها تیمهای اول تا سوم ایران دست نخورده باقی ماندهاند زیرا کسی با پشتوانه مالی مناسب تاکنون نتوانسته وارد حریم تیمهای خاص شود. از این رو لباس لیگ در بسکتبال ایران اندازه مشخص دارد و برای قامت همان تیمها بریده و دوخته میشود.
دو گروه مربیان نیز همیشه عبارتند از کسانی که با پشتوانه سرمایه خوب تیمداری باشگاههای خود، بازیکنان یا همان سهمیههای ناب بسکتبال را جذب میکنند. این تیمها با بازیکنان معدود ملی پوش از ابتدا تا انتهای لیگ موقعیت خوبی دارند. برای این گروه بازیکن خارجی خوب هم در قالب سرمایهگذاری باشگاهی تعریف میشود که بازیکنان ممتازی میگیرند.
اما گروه دوم مربیان، کسانی هستند که به جایگاه تیمهای خود با شرایط اقتصادی که دارند، قانعاند. آنها دستشان به بازیکنان و صیدهای ناب بسکتبال نمیرسد از این رو همین که جایگاهی در میانههای جدول برای خود دست و پا کنند، راضیاند.
این روشهای تیمداری و برگزاری لیگهای باشگاهی، چند سالی میشود در بسکتبال ایران متداول است در حالی که سهمیهبندی بازیکنان با اقتضائات بسکتبال تضاد دارد. به طور مثال هر سال بودجه برخی تیمها کمتر میشود و بازیکنان ملی را با قیمتهای پایینتر میخواهند. براساس تجربیات گذشته تعدادی بازیکن تحت سهمیه ملی به ناچار وارد تیمهایی شدند که هنوز مبالغ سالهای قبل خود را از آنها طلبکارند. بازیکنان بیشماری طی این سالها به خاطر بدقولی و بدحسابی باشگاهها سرخورده شدند.
از دیگر نکات سهمیهبندی ملیپوشان بسکتبال باید به تعداد نفرات اشاره کرد. امسال نیز 18 نفر را به عنوان سهمیه ملی اعلام کردند که هر تیم مجاز به استفاده از سه ملیپوش در ترکیب خود است. از این تعداد در نهایت 12 نفر، ملیپوش ایران در رقابتهای جام ملتهای آسیا هستند. با این شرایط تکلیف شش نفر دیگر چه میشود؟
تصور کنید شش بازیکنی که در تیم ملی نیستند، از امتیازهای تیم ملی (پاداش پیروزی و قهرمانی، مسافرتهای خارجی و حقوق و مزایا) محرومند، از طرفی به خاطر سهمیهبندی در بعد داخلی نیز نمیتوانند، سه انتخاب اول تیمها باشند زیرا تیمها برای گرفتن سهمیه ملی، ابتدا به فهرست 12 نفره تیم ملی نگاه میکنند و از بین این تعداد نفرات خود را گلچین میکنند. بنابراین شش نفر دیگر که وارد تیم ملی نشدند اینجا هم در اولویتبندی انتخاب تیمها نیستند و از دو طرف ضرر میکنند.
هر چند سهمیهبندی برای ایجاد توازن و توزیع بازیکنان در تیمهاست، اما باید در مدیریت لیگها به اقتضائات زمانی توجه کرد و تصمیماتی گرفت که بازیکنان به عنوان شاکله اصلی رقابتهای مختلف، بیش از حد دچار ضرر و زیان نشوند.
سهمیههای ملی بسکتبال
مهدی کامرانی، صمد نیکخواه بهرامی، آرن داوودی، جواد داوری، حامد آفاق، آرمان زنگنه، روزبه ارغوان، محمد حسنزاده، سجاد مشایخی، اوشین ساهاکیان، اصغر کاردوست، سعید داورپناه، یونس لالهزاده، فرید اصلانی، ارسلان کاظمی، حامد حدادی، بهنام یخچالی، محمد جمشیدی
ورزش
محمد رضاپور
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد