تلویزیون‌ حیاط‌ خلوت سینما نیست

1- مازیار میری، کارگردان کاربلد و خبره‌ای است؛ اسنادش هم قطعه ناتمام، به‌آهستگی، پاداش سکوت، کتاب قانون، سعادت‌آباد و این آخری حوض نقاشی. غور و دقت در کارنامه هنری و حرفه‌ای این کارگردان به وضوح نشان می‌دهد که او در سال‌های فعالیتش و در سیر فیلمسازی‌اش پیشرفتی گام به گام و آهسته و پیوسته داشته است. میری حالا در جایگاهی است که درز خبری از فیلم ساختن او گوش‌ها را تیز و حواس‌ها را متمرکز می‌کند تا دریابند آقای کارگردان قرار است چه بسازد. میری اما هر چقدر در سینما موفق بوده در تلویزیون راه به جایی نبرده است.
کد خبر: ۸۱۲۳۶۴
تلویزیون‌ حیاط‌ خلوت سینما نیست

2- سیر فعالیت مازیار میری در تلویزیون از قاعده حرفه‌ای‌اش در سینما متفاوت است؛ او نه تنها روندی صعودی نداشته که حتی سریال به سریال نزول هم کرده و پسرفت داشته است. گاوصندوق به عنوان اولین سریال او یک اثر امیدوار کننده و قابل دفاع بود؛ فرات هم نمره قبولی می‌گرفت؛ اثر آخرش «گاهی به پشت سر نگاه کن» اما یک عقب‌نشینی و واپسگرایی است و به هیچ عنوان در حد و اندازه‌های اسم و رسم سازنده‌اش نیست. این سریال حتی در میان سایر مجموعه‌هایی که برای پخش در ماه مبارک رمضان از شبکه‌های مختلف تلویزیونی در نظر گرفته شده هم یک اثر ضعیف و به تعبیری به وصله‌ای ناجور می‌ماند. گاهی به پشت سر نگاه کن از ضعف‌های مشهود ساختاری و تکنیکی رنج می‌برد و به برخی فیلم‌های سینمایی دهه 60 پهلو می‌زند.

3- فعالیت در حوزه تولید آثار نمایشی در تلویزیون یک تخصص است و آدم خودش را طلب می‌کند. کارگردان یک سریال تلویزیونی در وهله اول باید یک تکنیسین باشد و به کارش وارد و مسلط. اصولا کار در تلویزیون با سینما تفاوت‌های اساسی و بنیادین دارد. تلویزیون با توجه به طیف وسیع مخاطبانش و در مقام رسانه‌ای که با همه مردم از هر سن و سال و با هر خاستگاهی سر و کار دارد، قابل قیاس با هنر هفتم نیست و اتفاقا بر اساس همین اهمیت است که باید فیلترها و دروازه‌های ورود و دخول به این رسانه فراگیر، تنگ و تنگ‌تر و تخصصی و تخصصی‌تر شود.

4- پربیراه نیست اگر کارگردانان و فیلم سازان را به دو طیف سینمایی و تلویزیونی تقسیم و مرز و خطی در میان‌شان ترسیم کنیم . اولین و شاخص‌ترین مثال برای یک کارگردان تلویزیونی صرف بی‌گمان سیروس مقدم خواهد بود، این کارگردان همه هم و غم و انرژی خود را بر فعالیت در تلویزیون متمرکز کرده و به گواهی دوست و دشمن موفق و کامیاب بوده است. کم‌وبیش تمام سریال‌های مقدم در سال‌های اخیر با اقبال مواجه شده و مخاطبان خاص خودش را داشته است؛ از نرگس و ریحانه و پلیس جوان گرفته تا چاردیواری و میکائیل و چهارگانه پایتخت. مقدم حالا آن قدر در تلویزیون رشد کرده و قد کشیده که بعید است دیگر حتی به سینما فکر هم کند. بعضی از کارگردانان اما هم در سینما و هم در تلویزیون موفق هستند و رفت و آمدشان میان این دو رسانه نتایج و برکات خوبی را به همراه داشته است. مثالش می‌شود ابراهیم حاتمی‌کیا که در هر دوبار حضورش در تلویزیون با سریال‌های خاک سرخ و حلقه سبز موفق بوده و دو خاطره خوب را برای دوستدارانش در کنار دیده بان و آژانس شیشه‌ای و ارتفاع پست و ... رقم زده است.

مثال دیگرش هم کمال تبریزی که اگر در سینما لیلی با من است و شیدا و طبقه حساس را خلق کرده است به همان نسبت در تلویزیون هم با دوران سرکشی و شهریار و سرزمین کهن موفق و روسفید بوده. داوود میرباقری هم بیش و کم شامل این قاعده می‌شود؛ در سینما آدم برفی و ساحره را دارد در تلویزیون گرگ‌ها و امام علی و مختارنامه را . البته در میان فیلمسازانی که هر دو حوزه سینما و تلویزیون را برای فعالیت خود مناسب تشخیص داده‌اند، پیدا می‌شوند کسانی که رفت و برگشت شان از سینما و آمد و شدشان به تلویزیون نتایج واضح و قطعی‌ نداشته است. سامان مقدم در هر دوی این رسانه‌ها آثار خوب و بد دارد؛ خوب‌هایش کافه ستاره در سینما و شمس‌العماره در تلویزیون و بدهایش سیاوش و پریدخت به همان ترتیب. کارگردانانی هم هستند که اصولا در سینما موفق‌تر بوده‌اند و ترجیحا همان جا بمانند بهتر است. مازیار میری شاید یکی از همین فیلمسازان باشد، این را سریال گاهی به پشت سر نگاه کن هم می‌گوید.

5- تلویزیون یک رسانه ملی است و بسیار پر اهمیت و حضور و فعالیت در آن الزامات، قواعد و حساب و کتاب خودش را دارد. قراری هم بر این نیست که محل بر و بیا باشد و مامنی برای کارگردانان از سینما رانده و مانده. قانون نانوشته‌ای هم نوشته نشده و وجود خارجی ندارد که فیلمسازان در سینما از جان مایه بگذارند؛ برآمده از دغدغه بازگشت سرمایه و به تلویزیون بسان یک حیاط خلوت نگاه کنند که در آن می‌شود کار راحت و سرسری کرد و پول خوب هم گرفت! اتفاقا تلویزیون از بودجه عمومی ارتزاق می‌کند و همین بار و مسئولیت کار را بر دوش فعالان در این رسانه صد چندان می‌کند. مخاطبان تلویزیون حق دارند و باید آثاری خوب و باکیفیت را ببینند؛ این حق اولیه و ابتدایی آنهاست. فیلمسازی که به تلویزیون می‌آید باید حرف تازه‌ای برای گفتن داشته باشد.

رادیو‌و‌تلویزیون

محسن محمدی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها