نخستین باری که محمدرضا حیاتی را ملاقات کردم، در نمایشگاه مطبوعات بود. مجری مسلط روبه‌روی دوربین با صدای رسا و چهره‌ای بی‌لبخند و آرام، پشت دوربین، مردی بود کم‌حرف، موقر، کشیده‌قامت و لاغر با عینک مطالعه‌ای که شیشه‌های قطور داشت و چهره‌ای که بدون فون گریم اتاق خبر انگار کمرنگ به نظر می‌رسید.
کد خبر: ۸۱۱۱۶۴

خودش می‌دانست صدای خاطره‌های دور نسل ماست؛ از بغضش گفت وقتی خبر رحلت امام (ره)، قطعنامه 598 شورای امنیت یا زلزله بم را می‌خواند و تعریف کرد که چطور با نفس‌های عمیق سعی می‌کرد نگذارد بغضش گریه شود و بعد از شادی‌اش حرف زد وقتی شکستن حصر آبادان و آزادی خرمشهر را خبر می‌داد.

صحبتمان که گل انداخت، از حس و حال اولین باری که خبر خوانده بود برایم گفت که هیچ اضطرابی نداشت و پر از شور و انرژی بود و روز ترسناکی را در چند سال پیش توصیف کرد که ناگهان وسط خواندن خبر دیدار رهبری با همافران، صدایش گرفت و با همان صدای گرفته، خبر را به علت اهمیتش تا انتها خواند، اما برای مدتی آنقدر بیمار شد که دیگر نمی‌توانست خبر بخواند.

گفت عجیب‌ترین پرسشی که درباره کارش شنیده از تازه‌کارهای خبر و نوحه‌خوان‌ها بوده است که پرسیده‌اند برای خوب شدن صدایشان باید چه جور رژیم غذایی بگیرند.

وقتی پرسیدم آیا اخبار را پیش از رفتن جلوی دوربین می‌خواند؟ خندید که «همیشه» و دلیل آورد که هر مجری باید دل‌نگران باشد مبادا کلمه‌ای نامانوس وسط خبری برایش کمین کرده باشد و به همین خاطر مجری‌ها باید اخبارشان را بارها و بارها پیش از رفتن مقابل دوربین بخوانند و عجیب است که برخی جوان‌ها هنوز این فوت کوزه‌گری را به کار نمی‌بندند.

صدای خبر، حالا دو روز است که رسما با میزش خداحافظی کرده است و گرچه دکتر سرافراز، رئیس سازمان صداوسیما تاکید کرده که بازنشستگی او به‌منزله خداحافظی‌اش از آنتن نیست و باید فعالیتش را پروژه‌ای با بخش‌های خبری تلویزیون ادامه دهد، اما به هر حال بازنشستگی او به این معناست که دیگر سرنوشت‌سازترین اخبار کشور با صدای او خوانده نمی‌شود و فرصت را به مجری‌های جوان داده است تا توانمندی‌ها و آموخته‌هایشان را به نمایش بگذارند و جزئی از خاطرات ماندگار نسل‌های بعدی شوند.

مریم یوشی‌زاده / جام‌جم آنلاین

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها