امید برک، بعد از کشتن هشت زن کرجی در شمال کشور دستگیر شد و علت تغییر مکان خود را ادامه جنایتهای خود به دور از دسترسی پلیس عنوان کرد. بیجه نمونه دیگری از قاتلان سریالی بود که علاوه بر سادیسم جنسی، خونسردی اعجابانگیزی داشت و بعد از قتل چند کودک توسط پلیس بازداشت شد.
بیجه در بازجوییهای خود میگفت «تمام فکر و ذکرم کسانی بودند که میکشتم و بعد از قتل کودک سوم به فکر افتادم مشخصات تمام قربانیان خود را در دفتر خاطراتم یادداشت کنم.»
در تاریخ جنایی ایران، اکثر جنایتکاران حرفهای عمل خود را مطلوب و قربانیان را مستحق مرگ میدانستند و در اکثر پروندههای قتلهای سریالی این نگاه دیده میشود. برای نمونه اصغر قاتل پس از دستگیری مدعی شد، به کودکان کمک میکرده که آنها را میکشته، زیرا تمام قربانیانش کودکانی بیسروپا بودند که مرگ بهترین هدیه به آنها بود.
این در حالی است که در مقابل این جانیان بالفطره افرادی قرار دارند که مانند دسته اول هستند و قصد و نقشه قبلی برای قتل نداشتهاند .
اغلب آنها بهدلیل یک هیجان آنی و عصبانیت کنترل نشده، مرتکب قتل میشوند. یک درگیری ساده سبب میشود یکی از طرفین دعوا با هر وسیلهای که در آن لحظه در اختیار دارد، به طرف مقابل حمله کند و او را به قتل برساند.
وقتی میتوانیم از این قتلهای اتفاقی فاصله بگیریم که دیگر از فریادهای مردان و همهمههای زنان هنگام تصادف کوچک میان دو خودرو در خیابان خبری نباشد یا قفل فرمان تبدیل به سلاحی برای فرود آمدن بر سر و روی کسی نشود. در خانواده فریادی بلند یا رفتاری خلاف انتظارمان از کوره بدرمان نیاورد و به کوچکترین بهانهای آتش خشممان را بر زندگی خود و دیگران نیندازیم.
قتل بهخاطر عصبانیت
میثم یکی از قربانیان خشم لحظهای است که هفته گذشته به اتهام قتل خواهرش دستگیر شد. او پس از جنایت به کلانتری رفت و به خاطر عذابوجدان خود را تسلیم ماموران کرد. پسر 20 ساله در این باره میگوید: گرمای هوا همیشه کلافهام میکرد و این چند روز با گرمای هوا کم طاقت شده بودم. ظهر روز حادثه بعد از تعطیلی مغازه برای ناهار به خانه آمدم. شاید آن روز گرمترین روز سال بود. وقتی به خانه آمدم فقط نرگس، خواهرم در خانه بود. ناهار نداشتیم و من گرسنه و خسته بودم. از او خواستم برایم ناهار آماده کند اما او بیاعتنا به حرفم به اتاقش رفت و در را محکم بست. این برخوردش بیشتر عصبانیام کرد. بهدنبال او وارد اتاقش شدم و با هم درگیر شدیم. او مرا هل داد و خواست از اتاقش بیرون بروم. دیگر کنترلی بررفتار نداشتم. وقتی به خودم آمدم او دیگر نفس نمی کشید و دستانم دور گردنش گره خورده بود. نیم ساعتی بالای سر او گریه کردم و بعد به کلانتری رفتم. کاش عصبانی نمی شدم. کاش خواهرم زنده بود و کاش شرمنده پدر و مادرم نمی شدم. دیگر زندگی برایم معنایی ندارد و دوست دارم قصاص شوم.
انگیزه قتلهای اتفاقی
حسن تردست، وکیل دادگستری و قاضی پیشین شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران در باره قتلهای اتفاقی می گوید: در قانون به قتلهایی که بدون سابقه قبلی رخ میدهد قتلهای اتفاقی میگویند. ماهیت این قتلها بدون توطئه و نقشه قبلی است، قاتل در این جنایتها زمانبندی و برنامهریزی نکرده بلکه تنها در شرایط بحرانی کنترل رفتارش را از دست داده و مرتکب قتل میشود. با این حال انگیزههای آنی که مقدمات وقوع این قتلها را فراهم می کند ناشی از خشم، عصبانیت و گاهی تهدید است بهطوری که گاهی مرتکب جنایت برای تهدید و ارعاب، آلتقتاله ـ وسیله قتل ـ را به سمت طرف مقابلش نشانه میگیرد اما به دلیل عدم کنترل یا واکنشی اشتباه باعث ضربهای کشنده میشود.
وی ادامه می دهد: پدیده نزاع و درگیریهای خیابانی که به جرح یا قتل منجر میشود، نشان میدهد روح خشونت در روابط مردم حاکمیت دارد، بهطور مثال پروندههای جنایی وجود داشته که از یک تصادف ساده، درگیری لفظی و گاهی نگاه چپ آغاز شده و با قتل پایان یافته است. هرچند متهمان این پروندهها در مقایسه با قاتلان بالفطره یا جانیان، فاقد روح جنایی هستند، اما به هر حال بهعنوان یک قاتل مجازات خواهند شد.
این قاضی بازنشسته تاکید می کند: خیلی وقتها متهمان، افرادی موجه و متعادل هستند، اما چون در درگیریها برای تهدید یا دفاع دست به ابزار قتاله برده، جنایتکار شدهاند. در خیلی از پروندههای قتلهای اتفاقی، مرتکب قتل با خودش چاقو حمل می کرده تا اگر در شرایط پیچیدهای قرار گرفت از خود دفاع کند، اما با آغاز یک درگیری ناگهان ورق برمیگردد و چاقو عامل مرگ میشود. با این شرایط به نظر میرسد که اجتماع نیازمند فرهنگسازی گسترده است. در واقع بهترین شیوه برای جلوگیری از این ناهنجاری اجتماعی آموزش است. باید جامعه را نسبت به عواقب درگیریهای فیزیکی و حتی کلامیآگاه کرد.
افزایش قتلهای اتفاقی
بررسیهای پلیس نشان میدهد، طی سالهای اخیر قتلهای اتفاقی افزایش چشمگیری داشته و رابطه مستقیمبا افزایش نزاع و درگیری در جامعه دارد. حال با استناد به این آمار، کارشناسان معتقدند؛ با افزایش نشاط در جامعه و کاهش عوامل تنشزا میتوان میزان قتلهای اتفاقی را کاهش داد.
دکتر بهرام بیات، جامعه شناس و رئیس سابق پژوهشکده ناجا نیز معتقد است الگوی قتلها از حالت برنامه ریزی شده، تغییر پیدا کرده و به سمت قتلهای آنی سوق پیدا کرده است.
وی میگوید: در این قتلها بیشتر فرد عصبانی میشود و دست به قتل میزند، گاهی بر سر اختلاف مالی یا مواد مخدر فردی برنامهریزی میکند و تصمیم میگیرد تا شخصی را به قتل برساند. اما گاهی قتلها اتفاقی هستند. این نشان میدهد که مردم سر مسائل کوچکتر نمیتوانند مشکلاتشان را حل کنند و نوعی هیجان و خشونت در فرد ایجاد میشود، از کوره در میرود و دست به قتل میزند. گاهی هم بر سر مسائل ناموسی و روابط نامشروع این قتلها رخ میدهند. تا سالهایی نهچندان دور، درصد بالایی از قتلها بهصورت برنامهریزی شده بود. اما حالا شاهد افزایش درصد قتلهای اتفاقی و خانوادگی هستیم.
این جامعهشناس افزود: هنوز قتلهای برنامهریزی شده هم داریم اما قتلهایی که از تکانههای عصبی یا خشونت افسار گسیخته در نزاع و درگیریها اتفاق میافتد، افزایش پیدا کرده است. چرا که زمینههای عصبی شدن افزایش پیدا کرده است. زمینه درگیر شدن افراد به یکدیگر بر سر موضوعهایی مانند کرایه تاکسی، پارک ماشین و مصالح ساختمانی افزایش پیدا کرده است. مسائل جزئی باعث درگیری میشوند و استفاده از سلاح یا خشونت افسار گسیخته در درگیریها افزایش پیدا کرده است.
مجازاتها یکی است
جنایتهای برنامهریزی شده ، با توجه به بازخورد و انعکاس آن در جامعه ، تاثیر منفی بیشتری دارند و اغلب هولناک هستند. قاتلان با برنامه ، هیچ ترسی برای کشتن قربانی ندارند و به دلیل اینکه با هدف دست به این کار میزنند کمتر دچار عذاب وجدان میشوند. براساس قانون هیچ تفاوتی در مجازات این جنایتکاران با قاتلان اتفاقی نیست و هر دو گروه به قصاص محکوم میشوند.
عبدالصمد خرمشاهی، وکیل دادگستری درباره مجازات جنایتکاران میگوید: مجازات آدم کشی یا قتل طبق قوانین ما که برگرفته از احکام اسلام و مقررات شرع است، قصاص تعیین شده و فرقی نمیکند که قاتل سابقهدار یا فاقد سابقه کیفری باشد. اگر قتلی صورت گیرد و از نوع عمدی باشد و عمل قاتل نوعا کشنده باشد در قانون مجازات تعیین شده قصاص است، مگر اینکه ثابت شود قتل رخ داده غیرعمدی بوده است. در واقع تفاوتی ندارد که یک فرد برای بار اول مرتکب قتل شده یا کلاً قاتل بالفطره بوده، در هر دو صورت قصاص میشود و نمیتوان تخفیفی در نظر گرفت.
وی ادامه میدهد: اگر عمل فرد مصداق قتل عمد باشد حقالناس را همراه دارد و قصاص هم حقالناس است، در واقع امری نیست که در اختیار حکومت یا محاکم قضایی باشد که بخواهند به دلیل اینکه فرد براثر خشم آنی به یکباره مرتکب قتل شده، تخفیفی قائل شوند. در واقع جرم یک جنبه عمومی و یک جنبه خصوصی دارد، بنابراین اگر خانواده مقتول رضایت دهند و گذشت کنند، قاضی میتواند پس از بررسی شرایط متهم حداقل مجازات یعنی سه سال حبس را برای وی در نظر گیرد، در غیراین صورت اگر شامل شرایط تخفیف مجازات پس از گذشت خانواده مقتول نشود، حداکثر مجازات یعنی 10 سال حبس برای متهم در نظر گرفته میشود.
قاتلان شبیه هم نیستند
دکتر امان الله قراییمقدم، جامعهشناس نیز درباره تفاوت شخصیت قاتلان بابرنامه با قاتلان اتفاقی میگوید: شخصیت هیچ یک از افراد روی کره زمین شبیه به یکدیگر نیست و در واقع میتوان گفت پایه شخصیتی افراد از زمان تشکیل نطفه شکل میگیرد. از «شخصیت» 250 تعریف گوناگون شده و در این میان شخصیت قاتلها هم شبیه یکدیگر نیست زیرا با صدها نوع رفتار مختلف پرورش یافته و بزرگ شدهاند.
هیچ فردی قاتل به دنیا نیامده بلکه شرایط اجتماعی موقعیتی را ایجاد میکند که فرد به سمت ارتکاب جرم حرکت کند.فقر، بیکاری، بیماری و افسردگی از جمله دلایلی است که میتواند از هر فرد سالمی یک جانی بسازد. متأسفانه افرادی که مرتکب جرم میشوند آنقدر بدرفتاری، پرخاشگری و ظلم و تعدی دیدهاند که از جامعه بیزار شدهاند. در بررسی تعدادی از مجرمان زندان گوهردشت، یکی از آنها میگفت «جامعه به من ظلم کرده و من بیغیرتم اگر از جامعه انتقام نگیرم»
برخی افراد که برای بار اول و در اثر خشم آنی مرتکب قتل میشوند هیچاحساس لذتی نمیکنند و بسرعت پشیمانی خود را از اتفاق رخ داده بیان میکنند، این در حالی است که افراد سابقهدار و معروف به «جانی بالفطره» نه تنها پشیمان نیستند بلکه آنقدر حس انتقامگیری در آنها قوی شده که با لذتی عجیب از اقدام خود صحبت میکنند. این قاتلان افرادی خطرناک هستند که بازگشت آنها به جامعه نیز خطرناک است. میثم در انتظار اعدام است. او سه نفر از دوستانش را بهخاطر سوءظن کشته و میگوید اگر آزاد شود افراد دیگری را هم میکشد. مجرم خشن به اتهام سرقت مسلحانه دستگیر و روانه زندان شده بود که از طریق همدستانش شنید شش مرد همسرش را مورد آزار و اذیت قرار دادهاند. به همین خاطر وقتی دوره محکومیتش تمام شد تصمیم به انتقام گرفت. اصرارهای همسرش در مورد دروغ بودن این ماجرا هم تاثیری در تصمیم او نداشت. لیستی از شش نفر و افرادی که پشت سر او حرف زده بودند آماده کرد و سراغ تکتک آنها رفت. پلیس او را پس از سومین جنایت دستگیر کرد. میثم در جلسات دادگاه از جنایتهای خود اظهار پشیمانی نکرد و حالا در انتظار اجرای حکم است.
جنایتکاران حرفهای؛ مجرمان ضد اجتماعی
دکتر مصطفی تبریزی، روانشناس نیز میگوید: بررسی شخصیت افراد آدمکش و کسانی که قاتل سریالی هستند بدون توجه به سادیسم(دگر آزاری) و در نظر گرفتن ویژگیهای روحی و روانی آنها قابل بررسی نیست. افراد مبتلا به سادیسم از آزار و اذیت و ایجاد دردهای جسمی برای دیگران لذت میبرند، ضمن اینکه اختلالات شخصیتی ضداجتماعی در میان جمعیت مجرمان بسیار شایع است و افرادی که دارای این اختلال هستند آمادگی قابل توجهی از جهت شخصیت، شیوه زندگی و انگیزه برای ارتکاب اعمال مجرمانه دارند. قاتلان زنجیرهای افرادی جامعهستیز و بدون وجدان هستند که معمولا احساس ندامت نمیکنند و تنها به لذت شخصی خود در زندگی اهمیت میدهند. وی ادامه میدهد: افرادی که برای اولین بار مرتکب جنایت میشوند و کسی را میکشند بلافاصله احساس عذاب وجدان و گناه کرده و همین حس پشیمانی گاه آنها را تا کلانتری و اعتراف به جرم میکشاند. در واقع اینگونه افراد بر خلاف قاتلان سریالی که از پیش نقشه جنایت خود را طراحی کردهاند، بدون هیچ سابقه ذهنی قبلی و تنها در اثر یک خشم آنی مرتکب قتل میشوند در حالی که اکثر تبهکاران سابقهدار مبتلا به نوعی سادیسم هستند.
حتی گاهی اوقات مجرمان خطرناک افراد خاصی را به عنوان حیوانات یا شیاطینی تصور میکنند که از بین بردن آنها هیچ گونه ایراد خاصی ندارد، این مجرمان اغلب زنان خیابانی را ماشین جنسی، همجنسگرایان را ناقلان ایدز و افراد بیخانمان را مانند زباله دانسته و به قتل رساندن آنها را کاملا توجیهپذیر میدانند.
نکته
شخصیت شناسی جنایتکار حرفهای
*90 درصد این قاتلان مردان هستند.
*بهره هوشی نرمال و پایینتر. براساس نتایج بهدست آمده از مطالعه روی ۱۷۴ نفر از این افراد میانگین بهره هوشی ۹۳ گزارش شده است.
*اغلب این افراد نمیتوانند شغل خود را حفظ کنند و تمایل به مشاغل سطح پایین و کم درآمد دارند.
* دوران کودکیشان در خانوادههای فاقد پدر و تحت سلطه مادران سختگیر سپری میشود.
* تنفر شدیدی از والدین خود دارند.
*اعضای خانواده دارای سوابق کیفری، بیماریهای روانی و یا اعتیاد به الکل هستند.
*اغلب از سوی یکی از افراد خانواده مورد آزار و اذیت جنسی، فیزیکی یا عاطفی قرار میگیرند.
* تعداد موارد اقدام به خودکشی در بین این افراد بالاست.
* این افراد در دوران کودکی مرتکب سه مورد از رفتارهای پرخطر که به گفته روانشناسان بیانگر خوی ضداجتماعی فرد است، میشوند. این رفتارها شامل آتش زدن اشیا و اماکن، کشتن و آزار حیوانات کوچک و شب ادراری حتی در سنین بعد از ۱۲ سالگی میشود(در این مورد بین روانشناسان اختلافنظر وجود دارد زیرا بسیاری شب ادراری را بیانگر بیماری یا اختلال روانی نمیدانند.)
اینها مهمترین و تنها بخشی از ویژگیهای ذکر شده برای این افراد است. در این میان موارد استثنایی بسیاری هم دیده شده است که فاقد هیچ یک از این ویژگیها نبودند. بهطور مثال هارولد شیپمن یکی از معروفترین قاتلان سریالی تاریخ یک پزشک بسیار موفق بود. یا دنیس نیلسون سرباز سابق ارتش فاقد هرگونه سابقه کیفری در زمان دستگیری، عضو اتحادیه صنفی کارگران و دارای سابقه انجام اعمال بشر دوستانه بود.
نکته قابل تامل این است که در بعضی موارد فرد قاتل به صورت آگاهانه پارهای از رفتارها و خصوصیات شخصیتی خود را مخفی نگه میدارد، این امر به او کمک میکند که خود را در جامعه بهعنوان یک فرد عادی با خصوصیات طبیعی معرفی کند.
سعیده اسدیان / تپش (ضمیمه چهارشنبه روزنامه جام جم)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد